حسین رهیاب بلخی
با بسط و گسترش قدرت زنان در درون و بیرون خانه و محدود ماندن فعالیت مردان به «شکارورزی»، آرام آرام، نگرش زنان از محدوده تنگ و کوچک «جمعآوری خوراک» از درختان و… به استفاده بیشتر از محیط اطراف متوجه گشت و در این مرحله تاریخ بشریت اولیه، شاهد تغییرات و تحولات بسیار گردید. نقش پر رنگ زنان در این مرحله چنان بزرگ، مؤثر و جاویدانه است که امروزه با همهی دستآوردها و گردنفرازیها، تمدن کنونی را مدیون زنان دورهی «شکارورزی» میدانند. به صورت فهرستوار از کارکرد زنان در این مرحله چنین یاد میشود:
1- کشف، گسترش و رونق کشاورزی؛
2- اهلی کردن حیوانات؛
3- کشف و پایهگذاری بسیاری از صنایع دستی که امروزه مادر صنایع بزرگ به شمار میرود. از جمله کشف پنبه، نخ، ریسمان، پارچه، نساجی، کوزه گری و…؛
4- توجه به معامله و پایهگذاری تجارت؛
5- اسفاده از وسایل مختلف برای حکاکی در غارها که زمینهای شد برای پرداختن به نقش و نگارهای گوناگون و در ادامه اختراع خط و صنعت چاپ و…
«در اجتماعات اوليه قسمت اعظم ترقيات اقتصادي به دست زنان اتفاق افتاده است، نه به دست مردان. در طي قرنهاي متوالي، كه مردان دايما با طريقه هاي كهن خود به شكارورزي اشتغال داشتند، زن در اطراف خيمه كشاورزي را توسعه مي داده و هزاران هنر خانگي را ايجاد مي كرده كه هر يك روزي پايه صنايع بسيار مهمي شده است. از پنبه، كه به گفته يونانيان «درخت پشم» است، همين زن اوليه نخست ريسمان و پس از آن پارچه را اختراع كرد و نيز زن است كه، به اقرب احتمال، سبب ترقي فن دوخت و دوز و نساجي و كوزه گري و سبد بافي و درودگري و خانه سازي گرديده، و هموست كه غالب اوقات به كار تجارت مي پرداخته است.»
طبعن موجودی که دارای چنین تأثیر بزرگ و نیرومند در زندگی انسان میباشد، از قدرت و جاودانگی نیز برخوردار میباشد و زنان نیز از این قاعده استثنا نمیباشند. ما در این دوران شاهد پدیدهای هستیم که به دورهی «مادر شاهی» تعبیر میشود. این دوره که گفته میشود از ماقبل تاریخ آغاز و تا حدود 5 هزار سال به طول انجامیده، خصوصیات بسیار مشخصی دارد از جمله:
1- ریاست خانواده به عهده زنان بوده؛
2- بچهها به سرپرستی زنان اداره میشده؛
3- ارث و میراث از طریق زنان تقسیم میگردیده؛
4- مردان برای ازدواج به قبیله زنان آمده و مجبورند برای آنان کار کنند؛
5- خدایان به شکل زنان متبلور میشوند که به آنان «الهه» اطلاق میشود.
همانگونه که اشاره کردیم، این نقش پر رنگ نه تنها زندگی زنان که زندگی مردان را نیز دگرگون کرد، زیرا کشفیات و تولیدات زنان و گسترش آنها، به علاوه مسأله ناتوانی زیستشناسی زنان (که قبلن از آن یاد کردیم) دست بهدست هم داده و آرام آرام همانطور که آنان را به سروری رسانده بود، زمینه خلع ید و بازنشستگی آنان را فراهم کرد و در ادامه، زمینه را برای سروری و آقایی مردان مهیا نمود:
«ولي هنگامي كه صنعت و كشاورزي پيشرفت پيدا كرد و مفصلتر شد و سبب به دست آمدن عايد بيشتري گرديد، جنس قويتر به تدريج استيلاي خود را برآن وسعت داد. با توسعه دامداري، منبع تازه ثروت به دست مرد افتاد، و به اين ترتيب، زندگاني نيرومندتر و با ثبات تر شد. حتي كشاورزي، كه در نظر شكارورزان عصر قديم عمل پيش پا افتاده اي به شمار مي رفت، در پايان كار، مرد را به تمامي به طرف خود جلب كرد و سياست اقتصادي را كه براي زن از اين عمل حاصل شده بود از چنگ وي بيرون آورد. زن، تا آن هنگام، حيوان را اهلي كرده بود؛ مرد اين حيوان را در كشاورزي به كار انداخت و به اين ترتيب سرپرستي عمل كشاورزي را خود در دست گرفت، و مخصوصا چون گاو آهن اسباب خيش زدن، شد و نيروي عضلاني بيشتري براي به كار انداختن آن لازم بود، خود اين عمل، انتقال سرپرستي كشاورزي را از زن به مرد تسهيل كرد. بايد اضافه كرد كه زياد شدن دارايي قابل انتقال انسان، از قبيل حيوانات اهلي و محصولات زمين، بيشتر به فرمانبرداري زن كمك مي كرد، چه مرد در اين هنگام از او مي خواست كه كاملا وفادار باشد تا كودكاني كه به دنيا مي آيند و ميراث مي برند فرزندان حقيقي خود مرد باشند. مرد، بدين ترتيب، پا به پا در راه خود پيش رفت، و چون حق پدري در خانواده شناخته شد، انتقال ارث، كه تا آن موقع از طريق زن صورت مي گرفت، به اختيار جنس مرد در آمد؛ حق مادري در برابر حق پدري سر تسليم فرود آورد، و خانواده پدرشاهي كه بزرگترين مرد خانواده رياست آن را داشت، در اجتماع به منزله واحد اقتصادي و قانوني و سياسي و اخلاقي شناخته شد، خدايان نيز، كه تا آن زمان غالبا به صورت زنان بودند، به شكل مردان ريشداري در آمدند كه در واقع مظهر پدران و شيوخ قبيله بودند؛ در اطراف اين خدايان «حرمسرايي» مانند آنچه مردان پرادعا در دوره عزلت خود به عنوان خيالبافي خلق كرده بودند، ايجاد گرديد.»
منابع:
1- دورانت، ویل، تاریخ تمدن ج اول، ترجمه احمد آرام، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، (1365).
2- لنسکی، گرهارد و لنسکی، جین، سیر جوامع بشری، ترجمه ناصر موفقیان، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، (1369).
3- لوکاس، هنری، تاریخ تمدن، ج اول، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، اول، تهران: کیهان (1368).
4- کریمی، فرشته، زن در طول تاریخ، اول، شیراز: نوید (1385).
5- انصافپور، غلامرضا، قدرت و مقام زن در ادوار تاریخ، تهران: شرکت نسبی کانون کتاب، (1346).
6- عبادزاده کرمانی، محمد، سیمای زنان در آیینه زمان، بی نا، بی تا.
7- دورانت، ویل، لذات فلسفه، ترجمه عباس زریابخوی، هفدهم، تهران: شرکت علمی و فرهنگی، (1384).
8- سیبرت، ایلسه، زن در شرق باستان، ترجمه رقیه بهزادی، اول، تهران: پژوهنده، (1379).
9- عظیمی نژادان، شبنم، زن معمار جامعه مرد سالار، تهران: اختران، (1384).
10- اعزازی، شهلا، جامعه شناسی خانواده، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، (1376).
ادامه دارد…