حسین رهیاب بلخی
نقش کشاورزی در پیدایش دوره «مادر شاهی»
کشف استعداد باروری زمین، تاثیر گسترده و غیر قابل انکار در ایجاد تغییر و تحول در عصر ابتدایی زندگی بشر داشته و موجب دگرگونی در زندگی انسان شده است. زیرا زنان با کشف کشاورزی و استفاده از آن وسیله ای برای برتری و سلطه بر مردان به دست آورده و دراین دوره رفتهرفته قدرت و برتری خود را بر مردان به منصه ظهور رساندند. استفاده از زمین، کاشتن گیاهان مختلف و تنوعبخشی به آن موجب شد که زنان، یکباره موفق شوند علاوه بر تامین نیازهای خود و فرزندانشان، منابع غذایی زیادی را ذخیره کرده و کمکم به توسعه اقتصادی دست یابند.
«در عین حال که این حوادث [شکار، اهلی کردن حیوانات و…] اتفاق میافتاد، زنان به بزرگترین اکتشافات دست یافت و سِر حاصلخیزی زمین را پیدا کرد. تا آن هنگام کار زن تنها این بود که چون مرد، به شکار میرفت و با چنگال خود زمین را میکاوید تا مگر چیزی قابل خوردن به چنگ آورد.» (تاریخ تمدن ج اول، ترجمه احمد آرام ص 12.)
به نظر میرسد در کشف استعداد باروری زمین، رسیدن به کشاورزی و تسلط بر زمین، نه فقط عامل تلاش و کوشش زنان و جستجوی روزانه آنان که مساله سخت شدن و کم شدن شکار و صید نیز بیتاثیر نبوده و دوره منتهی به کشف کشاورزی، دورهای است که با همه تلاش و کوشش افراد برای دستیابی به شکار، به علت نبودن امکانات، قدرت دفاع و نیروی تهاجمی حیوانات، انسان از قدرت مانور بسیار کم و محدودی برخوردار بوده و همین عامل مهم مانع بزرگی در راه شکارورزی به حساب میآمده است. در این شرایط که آدمی ناچار به تغییر روش تغذیه برای پر کردن شکم خود بوده است، کشف کشاورزی شاهکار بزرگی بود که توسط زنان به بشریت تقدیم شد و به این صورت یکی از عوامل مهم مدنیت تحقق پیدا کرد. «به تدريج كه اردوگاهها ساكنتر میشوند و صيد كميابتر، اولويتی در تغذيه به جمعآوری ميوهها و دانهها و كشت داده میشود، زنان متوجه جوانه زدن و دوره باز توليد غلات میگردند. اين كشف سبب افزايش توانايی زنان در كاربرد فنون جديد میشود. بعد از آن زنان نخريسی و بافندگی را اختراع میكنند و با افزايش قدرت زنان در اختراعات و فعاليتهای جديد، اين فرضيه به وجود میآيد كه وضعيت آنها از نظر اجتماعی نيز ترقی كرده باشد. در این دوره نه تنها انتقال فنون جديد به فرزندان و انتساب خويشاوندی از سوی زنان است، بلكه نخستين خدايان نيز مونث هستند…» (جنبش اجتماعی زنان، ترجمه هما زنجانی زاده، ص24)
اقتصاد همانگونه که امروزه نیز تعیینکننده و عامل اساسی در نظامهای گوناگون است، در آن زمان نیز برای اولین بار توانست در خدمت منافع افراد قرار گرفته و قدرت را برای زنان به ارمغان آورد و به این صورت دوره «مادر شاهی» با سیطره مستقیم زنان بر مردان آغاز گشت. اما زنان سعی کردند با ناز و نوازش، عشوهگری، ملایمت و… مردانی را که طی هزاران سال به شکارگری عادت کرده و طبیعت وحشیانه پیدا کرده بودند، به استقرار در خانه ترغیب و تشویق کنند و این خود مستلزم گذشت صدها سال بود تا آدمی از لذت جنگیدن، کشتن، غلبه کردن و… دست بردارد اما در نهایت این زنان بودند که موفق شدند درطی سالیان طولانی مردان را (به گفته ویل دورانت) رام کرده و جزو حیوانات اهلی خود قرار دهند:
«زن که خانه داری و گرد آوردن گیاهان را بهعهده داشت بهتدریج با ملایمت و آرامی بهشیوه دلپسند، مرد را از اینسو و آنسو رفتن برای پیدا کردن شکار منصرف ساخت و او را با استقرار در یک مکان، شخم زدن و کشت و کار راضی کرد.» (سیر تمدن، ترجمه پرویز مرزبان، ص 86)
تبعات کشف کشاورزی
کشف کشاورزی دارای تبعات بسیاری برای زنان و مردان میباشد. مهمترین تاثیر آن در زندگی مردان ترک شکارورزی، آغاز یکجانشینی و در نتیجه پدید آمدن روستاها و شهرها و سپس پیدایش خانواده پدر سالار میباشد و در یک کلمه میتوان گفت «کشاورزی عامل حرکت انسان به سوی تمدن به شمار میرود.» اما این کشف برای زنان نیز نتایج زیادی در پی داشت. ما در این بخش به برخی از این نتایج در زندگی زنان پرداخته و تاثیر آن در زندگی مردان را در جای خود مرور خواهیم کرد. آثار «دوران مادرشاهی» در زندگی زنان عبارت است از:
1- تسلط اقتصادی زن
تسلط زنان بر زمین و استفاده از باروری آن در زمانی است که مردان هنوز هم بر اساس همان سنت قدیمی شب و روز خود را به دنبال شکار تلف کرده و چیزی از کشاورزی نمیدانند و طبعا شاید هنوز از تحولاتی که در اطراف آنها میگذرد، بی خبراند. در همین حال زنان علاوه بر زمین، حیواناتی را نیز به خدمت گرفته و تلاش میکنند که زرنگترین، قدرتمندترین و خطرناکترین حیوان (مرد) را نیز تحت سلطه خود در آورند و توان غذایی (اقتصادی) جدید، این امکان را در اختیار زنان قرار میدهد. به این صورت اقتصاد برتر موجب تسلط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، مذهبی، هنری و… زنان بر مردان میشود. اما با این همه زنان موجوداتی نیستند که از این برتری بهره گرفته و از مردان به عنوان برده استفاده کنند. زنان سعی میکنند از این موقعیت بیشتر به نفع «خانواده» بهره گرفته و به تقویت پایههای آن بپردازند.
«دوراني كه زن مقام سروی بر اجتماع را داشته بسيار طولانی بوده است. اين دوران را كه قسمت اعظم آن مربوط به اعصار ماقبل تاريخ بوده تا پنجهزار سال، بلكه بيشتر میرسد و در تاريخ جامعهشناسي به دوره مادر شاهی معروف است كه از اواسط عصر حجر تا عصر مفرغ و آغاز عصر آهن ادامه میيابد. (احمد حسینیا، راز آشکار، ص 11)
اشاره شد که «خانه» در دوره شکارورزی توسط زنان ایجاد شد و مردان در ابتدا به عنوان مهمان وارد این محوطه شده و طبعا ادعای مالکیتی نیز نسبت به آن نداشتند، در نتیجه زنان به عنوان مالک، از حق تصمیم گیری برخوردار بوده و میتوانستند از محل زندگی خود به صورت دلخواه استفاده کنند. ولی بعدها این محل جدید حالت اشتراکی به خود گرفته و مردان نیز در خانه حقوق عادلانهای به دست آوردند.
«… از گهواره تا گور هيچ لحظهاي وجود نداشته كه مرد تابع زنی نبوده و تحت تاثير قدرت او نباشد، قدرتی كه زن به بركت اقتدار خويش در خانواده… به دست آورده است. از آنجا كه زنان مالك اصلی محل سكونت يعنی چادر و كليه ضمائم آن بودهاند میتوانسته اند در صورت عدم تفاهم همسرشان را بيرون برانند…» (جنبش اجتماعی زنان، ص 23)