گفتگوی اختصاصی با مسعوده جلال، سیاستمدار و معاون دوم تکت انتخاباتی عدالت و امنیت
خانم جلال تشکر. در ابتدا مختصر از فعالیتها و تجربه تان در عرصههای مختلف که در طول 18 سال گذشته داشتهاید، برای مخاطبان نیمرخ اشارهای نمایید.
تجربههای مختلفی دارم و فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشتهام و نیز مسایل مختلفی آموختهام. قبل از اینکه در سال 2002 وارد سیاست شوم، چیزی زیادی در این مورد نمیدانستم. اما وقتی که وارد این عرصه شدم، افغانستان را از زاویهای جدیدی شناختم. از نظر مسلک داکتر طب استم. در فاکولته طب استاد بودم. کارهای علمی و طبابت میکردم. در راس بخش گروههای آسیب پذیر جامعه؛ اطفال، زنان و معیوبین در ملل متحد کار کردم. در این جا با اکثریت افراد بیبضاعت سرو کار داشتم و از وضعیت این گروهها آگاه شدم. بالاخره، به این فکر شدم که در دایرهای وسیع برای مردم تغییرات مثبت بیاورم. همیشه مردم بامشکلات شان مراجعه کردهاند. در سال 2002 به نمایندگی از مردم کابل به لویه جرگه اضطراری راه پیدا کردم. در لویه جرگه نامزد ریاست جمهوری شدم و نتیجه مثبت گرفتم. سپس تصمیم گرفتم که در انتخابات 2004 نامزد شوم. نتیجه این انتخابات به شما معلوم است. بعدا وزیر امور زنان شدم. در این وزارت دو کار که در دو دهه برای زنان انجام شده است. از تراوش ذهن خودم بوده، خواست خودم بوده و تحلیلی که از زندگی زنان داشتم. به همین دلیل به این فکر افتادم که باید زنان از ترسی که در زندگی شان است، نجات پیدا کنند. زنان در افغانستان فقیر هستند، مالک نیستند. باید که از فقر نجات پیدا کنند. به همین خاطر پلان کاری ده ساله را از سال 2005 روی دست گرفتیم که در سال 2016 به اتمام مییافت. اما در وزارت نبودم، اکنون که میپرسم، میگویند که حدود 20 درصد از این پلان تکمیل شده است. اگر تطبیق میشد در زندگی زنان افغانستان تغییرات مثبت میآمد.
به نظر شما وضعیت زنان از سال 2002 تا اکنون چه تغییراتی داشته و این تغییرات چه اندازه مثبت است؟
پیش از سال 2002 زنان در عرصههای سیاسی، آموزشی، اجتماعی و اقتصادی اجازه فعالیت نداشتند و تنها در خانه بودند. با آمدن تحولات نوین و حضور جامعه جهانی و سازمان ملل متحد تغییراتی در زندگی زنان رونما شد. به طور نمونه، قانون اساسی زن افغانستان را منحیث شهروند درجه اول شناسایی کرد و حقوق و مکلفیتهایش را با مردان یکسان دانست. چندین ماده در قانون اساسی به حمایت از زنان و حقوق آنها وضع شد. بنابرین از نظر حقوقی در قانون اساسی برای زنان کدام مشکلی باقی نمانده است. در قانون اساسی تمام کنوانسیونها و اعلامیههای جهانی در مورد زن در نظر گرفته شده است که تطبیق آن میتواند زندگی زنان را در یک تغییری مثبتی قرار داده و در جایگاه برابر با مردان قرار بدهد. مشکل این است که قانون اساسی هنوز در راستای حقوق زن تطبیق نشده و هنوز بر کاغذها باقی مانده است.
شما علت را در چه میبینید که بیشتر قوانینِ در خصوص زنان تطبیق نمیشود؟
برای این که قوانین راجع به زنان تطبیق شود، باید حکومتی باشد که حامی حقوق زن باشد. اگر دستگاه حکومت معتقد به ارزشهای قانون اساسی نباشد، امنیت کافی سیاسی وجود نداشته باشد، غفلت صورت بگیرد و ارادهای برای تطبیق قوانین وجود نداشته باشد، ارزشهای قانون اساسی به روی کاغذ میماند و تغییرات مثبت نیز نمیآید.
شما بار اول به عنوان نامزد مستقل ریاست جمهوری به میدان آمدید، سپس موقعیتهای دیگری حکومتی داشتید و در سال گذشته کاندیدای پارلمان شدید، حالا نیز به عنوان معاون تکت انتخاباتی ریاست جمهوری حضور پیدا کردید. فکر میکنید که این یک عقبگرد باشد؟
کاندیدای ریاست جمهوری بودن، هزینه بزرگ مالی ضرورت دارد. در انتخابات 2004 مردم از تمام ولایتهای افغانستان، از کل اقوام با نیت قلبی و ارادهی آزاد به من رای دادند. 20 هزار رای از هر ولایت داشتم. این گونه نبوده است که یک ولایت 20 هزار و یک ولایت دیگر 100 رای داده باشند. این رای پاک بود و جعل، زر و زور هیچ یک در آن دخیل نبوده است. همینگونه که اکنون هیچ یکی از این مورد در کار ما وجود ندارد. یعنی در کل افغانستان و در تمام اقوام افغانستان پذیرش وجود داشته که ما این خانم را به عنوان رهبر خود قبول داریم. همان زمان فرانس پرس نوشت که اگر کیفیت آرا معیار برای برندگی در دموکراسی میبود، پس رای همین خانم رای اول بود. در همان سال، اشخاصی که بلندترین رای را داشتند، از تمام ولایتها نبود. مردم به این فکر هستند که یک زن حتما که کاری خوب انجام میدهد. مردم میگفتند که در گذشته کارهای مثبت انجام داده، دستش به خون مردم آغشته نیست، پس هنگامی که در قدرت بیاید، حتما کارهای مثبت انجام خواهد داد.
حرف شما این است که افکار عمومی افغانستان برای داشتن یک رییس جمهور زن آماده است، اما سیاست کشورهای دخیل در اوضاع افغانستان این است که موافق یک رییس جمهور زن در شرایط افغانستان نیستند.
اگر سوال این است که شما قبلن کاندیدا بودید، حالا هم در یک تیم کاندیدا استم. منحیث رییس کاندیدا شدن هزینه مالی کار دارد. گرچند حمایت مردم وجود دارد. اما فعلا شما شرایط را می بینید؛ شرایط به چه شکل است. دوم این که، من کاندیدا هم که بودم، در آن زمان تصمیم گیرندگان بین المللی به گونهای دیگری فکر کرد. مردم افغانستان کل شان شاهد است که تصمیم گیرندگان بین المللی بر نتیجه تاثیرات داشت. و در گذشته من یک شخص ملی بودهام و حالا نیز هستم. برای افغانستان برای رفتن به ارگ ریاست جمهوری زعامت ملی میخواهم. حقیقتا یک افغانستان سربلند میخواهم. نه در کلمه، نه در حرف. آن زمان هم کدام وابستگی خارجی وجود نداشت. حالا هم، کل مردم افغانستان و دنیا شاهد است که کدام وابستگی خارجی وجود ندارد. تمام تیم ما آزاد و مستقل هستند. اگر از رای پاک برنده شدیم، می رویم به ارگ. و اگر برنده نشدیم. باز هم در ظرفیتهای شخصی شان خدمت میکنند. حرف این است که برای خدمت کردن بسیار مهم نیست که رییس باشیم یا معاون. اگر حقیقتا مقصد قلبی فرد خدمت است، میتواند منحیث هر فردی خدمت کند، اگر که وکیل، وزیر یا معاون است. عناوین به هیچ صورت مهم نیست. در 2004 که بعد از نتایج انتخابات که شخص دیگری برنده شد، به من گفتند که شما که هدف تان خدمت است، بیایید در کابینه و رفتم. در سال گذشته به درخواست مردم خودم را کاندیدای پارلمانی از ولایت کابل کردم. همانگونه که در لویه جرگههای قبلی رای بالایی گرفته بودم. اگر نیت خدمت باشد، میتوانیم به حیثت معاون رییس جمهور همخدمت کنیم. تمام اعضای تکت انتخاباتی امنیت و عدالت نیز همه به فکر خدمت هستند و برای متاع مادی کنار هم متحد نشدهایم. برخی گروهها بر چوکی اتحاد میکنند، وقتی که برای شان کم رسید، باز از هم میپاشند. به همین دلیل میگوییم که جان گرگان از همدیگر جداست. تیم ما بر معنویت، کار، زحمت کشی با هم متحد شدند. همین طور برای سالها همکاری سیاسی ما دوام خواهد داشت.
اعتماد مردم به دولت کاهش یافته و شهروندان افغانستان برای زنده ماندن امید کمتری دارند. در مورد وضعیت زنان، موضوع بدتر هم میشود و از جنبههای مختلف زنان قربانی میشوند. طرح شما برای بهتر شدن وضعیت زنان در 5سال آینده چه است؟
وضعیت زنان برای ما معلوم است. مرگ و میر مادران و نوزادان بالا است. با آنکه وضعیت را بهتر اعلام میکنند، اما به اندازهای نیست که با سایر کشورها قابل مقایسه باشد. نظر به تحقیقات بین المللی وضعیت برای زنان افغانستان همچون جهنم است. به همین دلیل در تکت ما، یک معاونت با صلاحیت و با قدرت را در نظر گرفتهایم که زنان بسیج شوند و برای حق شان کار شود. ما حقیقتا به حقوق زنان باور داریم. برنامههایی در تمام بخشها داریم که در صورت پیروزی بالای آن کار خواهیم کرد. در این تکت برای زنان احترام، عزت و اعتقاد کامل وجود دارد. این باورها جامهی عمل پوشانده میشود، همان طوری که اساس تغییر مثبت در زندگی زنان را در وزارت امور زنان گذاشتم. اما بعد از این که بیرون شدم، در تصویب قانون منع خشونت و عملی کردن پلان ملی ده ساله برای زنان آگاهانه تعلل ایجاد کردند.
بیبینید یک گروه مظلوم را میخواهید که از مظلومیت بیرون کنید. یک گروه اجتماعی محکوم و مجبور. برای اینکه این گروه را از محکومیت بیرون کنید، محکومیتی که در طی قرنها به ارث رسیده است. کاری آسانی هم نیست. پس باید تمام ابزارها و راهها را روی دست بگیریم. کسی را یک رقم، تعدادی را یک رقم و فرد دیگر را یک قسم. من منحیث زنی که برای زنان در ملل متحد کار کردم، وزیر امور زنان بودم و در لویه جرگه قانون اساسی نقش داشتم؛ به این عقیده هستم که از یک زن شروع کنیم. کاری ما که این طور نیست که دشمن نداشته باشد و ما باید با تمام همین سدها و موانع مقابله کنیم. برای این که بتوانیم همین کار را انجام دهیم. بنابرین باید این طور فکر کنیم؛ تبعیض مثبت یک راه. خانمهای که از شناخت شان پیش میروند، آنها را نیز کمک کنیم. وقتی که در چوکی قرار گرفت، کار و چوکی ظرفیت سازی میکرده و روحیه زنان را بلند میرود. زنان در فرصت های که در بورسیهها، سفرهای بیرونی و داخلی برای شان فراهم شود در معرض چیزهای نو قرار میگیرند، ظرفیت سازی میشوند. اصلا قدرت ظرفیت سازی میکند. خانمی که دو سال در یک چوکی کار کند، او متحول میشود. بنابرین برای تغییر زندگی زنان افغانستان باید از تمام راهکارها کار بگیریم. تبعیض مثبت، زمینه سازی برای مشارکت زنان در قدرت، ظرفیت سازی به صورت مستقیم، تطبیق قوانین و اصلاح نظام حقوقی، همه راههای است که میتواند زمینه تغییر زندگی زنان را فراهم کند. تمام کشورهای دنیا به افغانستان آمد. ملل متحد به نفع زنان دفترش فعال شد. حکومت با این تعهد به وجود آمد که از زنان حمایت کند. اما وضعیت زنان افغانستان هنوز هم جهنم است. یعنیکه این جهنم اسفل و السافلین بوده است که با این همه قدرتی که به نفع زنان به کار بسته شد، حالا در طبقه بالاتر جهنم است. برای اینکه زن افغانستان را از جهنم بیرون کنیم که بتواند نفس بکشد. خودش را بیابد و بفهمد که او هم مثل یک مرد انسان است. بفهمد که در این دنیا آمده است که زندگی کند وآزاد باشد. برای این که بتوانیم زن را در همان موقعیت حقیقیاش قرار بدهیم، باید از تمام ابزارهای مشروع و قانونی استفاده کرده و از زنان پشتیبانی کنیم.