زنان در افغانستان پیش از آنکه مدعی سهم و حقوق شان در ساختار سیاسی نظام شوند و سخن از مشارکت سیاسی و اجتماعی بزنند، نیازمند ظرفیتسازی و ارتقای استعداد فردی شان هستند. بدون ارتقای سطح تواناییهای زنان نمیتوان میزان حضور آنان را در سطوح صلاحیتداری نظام و مراکز تصمیمگیری افزایش داد. برای گسترش نقش زنان در عرصههای سیاسی-اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ابتدا باید برنامههای موثری برای رشد و ظرفیتسازی زنان طرح و تطبیق شود. یکی از دلایلی اصلی که تاکنون در عرصهی بینالملل هیچ چهرهی تاثیرگذار زن از افغانستان –حتا در امور مربوط به مسایل داخلی کشور- نداریم، این است که هیچ زنی تواناییهای لازم برای حضور در عرصهی بینالملل را نداشته است؛ معدود کسانی که در این ره گام گذاشتند، به خاطر نبود ارادهی سیاسی در چنین مسندی نرسیدهاند.
برای رشد و ارتقای سطح تواناییهای و ظرفیتسازی زنان جهت گسترش نقش آنان در عرصههای مختلف سیاسی-اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی لازم مینمود تا برای ظرفیتسازی زنان حساب ویژهای باز شود و برنامههای موثر و متمرکز طرح و تطبیق شود. کمکها، برنامهها و انجیوهای یک و نیم دههی گذشته تاثیرگذاری لازم را نداشت. بدین لحاظ ایالات متحدهی آمریکا که هفده سال از حضور سیاسی-نظامیآن در افغانستان میگذرد و پولهای هنگفتی را در بخشهای مختلف در افغانستان به خرج رسانده است، بر آن شد تا از طریق برنامهای ویژه با عنوان «پروموت» کمکهای مالی برای ظرفیتسازی زنان اختصاص دهد.
اما به تازهگی ادارهی بازرسی ویژهی آمریکا در امور بازسازی افغانستان(سیگار) گزارش داده است که با صرف حدود یک سوم از مجموع 280 میلیون دالر بخش نخست کمکهای نقدی که برای برنامه پروموت اختصاص داده شده بود، تاکنون نتیجهی ملموس و رضایت بخشی به دست نیامده است. روند حسابدهی و شفافیت در نظام افغانستان با ابهام و اتهام آمیخته است، اما دولت آمریکا برای هر دلاری که میپردازد منتظر نتیجه و سود لازم است. حالا یکی از نگرانیهایی که مطرح میشود این است که ممکن، آمریکا به خاطر آنچه عدم رضایت بخش بودن این برنامه خوانده میشود، تداوم کمکهایش را به بخش ویژهی ظرفیتسازی زنان در افغانستان کاهش دهد و یا قطع کند.
اصل مسئله این است که ظرفیتسازی زنان در افغانستان چه خواهد شد؟. پرسشی که بهخاطر نگرانیها از آیندهی مبهم و سرنوشت پرچالش زنان در کشور مطرح میشود. کمکهای مالی و حمایتهای آمریکا و دیگر کشورهای غربی از افغانستان در یک و نیم دههی گذشته هرچند در ظاهر برای رشد و ارتقای زنان هم به مصرف میرسید، اما نتیجهی ملموس و رضایت بخشی وجود ندارد که بتوان از آن به عنوان دستآورد مهم یاد کرد و یا روندی برای دگرگونی سرنوشت زنان در افغانستان خواند. کمکهای آمریکا و همکارانش برای حمایت از زنان در افغانستان از طریق موسسهها، حکومت و دیگر نهادها بیشتر در کلانشهرها و ولایتهای امن تطبیق شده و بزرگترین دستآورد این پروسه، حضور دختران در مکتب و دانشگاه بوده است. درحالیکه این یک روند تازه نیست؛ افغانستان قبل از آغاز جنگهای داخلی و برپایی رژیم سیاه طالبان این راه را پیموده بود و زنان بسیاری در دانشگاهها و ادارههای دولتی حضور داشتند.
اکنون پس از گذشت نزدیک به دو دهه و سرازیر شدن کمکهای هنگفت دولتهای خارجی در افغانستان و راهاندازی پروژهها در بخشهای مختلف، اما هنوز زنان برای ابتداییترین حقوق انسانی شان مبارزه میکنند و مشارکت سیاسی شان فقط در انتخابات به عنوان رایدهنده تمثیل میشود. میزان حضور زنان در نهادهای دولتی و بهویژه مراکز تصمیمگیری و صلاحیتهای اجرایی حکومت بسیار کمرنگ و سمبولیک است. اکتفا به شمولیت چند زن در ساختار دولت مبیین نقش زنان در سیاست کشور بوده نمیتواند. دولت هرچند شعارهای حمایت از تساوی جنسیتی و دفاع از حقوق زنان سر میدهد؛ اما حقیقت امر این است که در افغانستان تاهنوز افکار عمومی و اندیشههای حاکم در درون نظام آمادهی پذیرش حضور گسترده و نقش موثر زنان در مسند و صلاحیتهای اجرایی بالا در ساختار حکومت نیست. بهطور نمونه میتوان از حضور سمبولیک و نقش کمرنگ زنان در کابینه حکومت یاد کرد. حتا در انتخابات شورای ولسوالی که قرار بود همزمان با انتخابات پارلمانی به تاریخ بیست و هشتم میزان سال جاری برگزار شود، اما در اکثریت ولسوالیها هیچ زنی برای وکالت در این شورا نامزد نشد ولی رای شفاف و حضور گستردهی زنان در چندین دور انتخابات گذشته عامل مشروعیت و برگزاری انتخابات بوده است.
با وجود این همه نابسامانیها و عدم کارایی کمکهای سرازیر شده به نام زنان در افغانستان و زیر سوال رفتن برنامههای ویژهی حمایت از زنان، لازم مینماید تا برنامههای اختصاصی ظرفیتسازی زنان با شفافیت و الگوهای کارا طرح و تطبیق شود. حضور سمبولیک زنان در ادارههای حکومت و تشکیل یک وزارتخانه به نام زنان مداوای درد و حل کنندهی مشکلات آنان نیست. حکومت باید نقش نظارتی خود را بر برنامهها و کمکهای اختصاصی ظرفیتسازی زنان با یک مکانیزم شفاف و هدفمند تقویت کند و از کارایی طرحها و برنامهها مطمئن شود. وگرنه انجیوهای زیادی تحت نام حمایت از حقوق زنان و تقویت استعداهای زنان در بخشهای مختلف کار کرد و پولهای زیادی به مصرف رسید؛ اما میزان مشارکت زنان در عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هنوز کمرنگ و کمتاثیر است. وجود یک مکانیزم شفاف در پروسههای حمایت از زنان و برنامههای ظرفیتسازی زنان و ارادهی سیاسی حکومت برای تغییر نقش زنان از کرسیهای سمبولیک در ادارهها به نقشهای صلاحیتدار و تلاش برای حضور زنان در عرصه بینالملل از آدرس افغانستان میتواند روندی برای واگذاری نقش زنان به خودشان و رعایت تساوی جنسیتی و مبارزه با تبعیض جنیسیتی باشد.