عباس کامیار
این مقوله اشتباه است که زنان نصف پیکر جامعه را تشکیل میدهند این یک سخن خیلی قدیمی و کهنه است. امروز اگر به صورت دقیق آمارگیری شود زنان بیشتر از نصف پیکر جامعه بشری را تشکیل میدهند. این قشر جامعه در عرصه های مختلف با استعداد ها و خلاقیت های که دارند میتواند نقش های ارزشمند سازندگی را ایفا کنند که موجب بالندگی جامعه بشریت گردند. این موجود ارزشمند از زندگی خصوصی تا زندگی سیاسی و اجتماعی بهترین نقش ها و جایگاه را حائز میباشد. در حوزه زندگی خصوصی بهترین نقش را زن دارد؛ در این حوزه زن به عنوان یک مکتب تربیتی برای جامعه بشری قلمداد میشود. در زندگی خصوصی زنان اکثراً مدیران بدون مزد هستند که بیست و چهار ساعت کار و فعالیت میکنند که این توانایی را مردان ندارند. این مخلوق مقدس علاوهی بر زندگی خصوصی در حوزه زندگی اجتماعی رسالت نهایت مهم و قابل ارج را به عهده دارد یعنی با یک دست خود گهواره را تکان میدهد و با دست دیگر خود جهان را دچار تحولات بنیادی و پیچیده میسازند. ادیسون، ماندیلا، گاندی شخصیت های است که تربیت یافتهی زن هستند و جهان را با تحولات مثبت و ماندگار مواجه کردند. زن، مادر است و بهشت زیر پای همین زنان است. یعنی زنان در پیشگاه خداوند نیز جایگاه فرشته گونه دارند. این موجود ارزشمند علاوه ی بر زندگی خصوصی در حوزه زندگی سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نیز از توانمندی و استعداد بلند برخوردار است و توانمندی کارهای شایسته و مهم را دارا میباشند. اساساً زنان رحم دل، مهربان و دلسوز هستند و طرفدار خشونت و منازعات اجتماعی و سیاسی نیستند همچنان از جنگ و خون ریزی متنفر هستند. اگر مدیریت و رهبریت سیاسی جامعه بدستان پر مهر و با شفقت زنان قرار بگیرند جامعه بشریت در صلح و آرامش به سر خواهد برد و تاریخ شاهد منازعات خونین بر سر رقابت قدرت سیاسی نخواهد بود و همه پدیده های سیاسی و اجتماعی در مسیر انسانی و ارزشمند قرار خواهد گرفت. متاسفانه امروزه طوری است که نقش زنان در تمام حوزه ها نا دیده گرفته میشود در حالیکه این موجود ارزشمند گامهای موثر و قابل افتخار را دوشادوش مردان بر میدارند. فکر میکنم اینکه این نقش ها و جایگاه نادیده گرفته شده است ناشی از همان فرهنگ مزخرف مردسالاری است که همه پدیده ها بنام مردان ختم میشود. حافظهای تاریخ خالی از این است که زنان صفحات تاریخ را با رنگ سرخ نوشته باشند، ولی تاریخ این را به یاد دارند مردان دیکتاتور و مستبد با خون زنان خطوط صفحات تاریخ را سرخ ساختند. اینکه امروزه در دنیا خون جاریست و قدرت سیاسی ارزشمندتر از خون انسانها شدند دلیل در نواقص مدیریت و رهبریت سیاسی مردان است. باور کامل دارم اگر رهبریت سیاسی و نظامی به زنان تعلق گیرند جهان در صلح و آرامش به سر خواهد برد و واژهی سیاست و قدرت، انسانی خواهد شد.
چنانچه گفته شد که زنان بیشتر از نصف پیکر جامعه را تشکیل میدهند. اینها در نظام های دموکراتیک با همبستگی نسبی خود و با استفاده از حقوق سیاسی و اجتماعی خود میتوانند بر سر رهبریت و زمام امور با مردان از طریق انتخابات وارد رقابت شوند و زعامت را بگیرند.
انتخابات اساساً یک پروسه ی ملی است که مردم جهت گزینش زعیم سیاسی و رهبریت نظام و مملکت، حق رای خود را استعمال میکنند. در اینجا آرای زن و مرد از لحاظ حقوقی و سیاسی با هم مطلقاً برابر هستند. یک رای زن برابر و کاملاً مساویست به یک رای مرد. در این صورت زنان می توانند بهترین نقش را در حوزه حقوق سیاسی خود شان یعنی در انتخابات، نقش بر جسته و تعیین کننده بازی کنند. با در نظرداشت محرومیت ها و ظلم های تاریخی که بالای بیشتر از این نصف پیکر جامعه وارد شده است، زنان با همبستگی نسبی میتوانند که زعامت سیاسی را از آنی خود کنند و صلح و آرامش را حاکم سازند چون زنان سرشت و طبیعت صلح جویانه دارند. در این صورت کشورها در امن به سر خواهد برد. این ها واژه سیاست را که توسط مردان به یک واژه ی وحشی و ظالم تبدیل شده اند میتوانند آن را انسانی بسازند. متاسفانه امروزه وقتی به متون قانون اساسی کشورم مراجعه میکنم. ابتدا به بعضی موادهای بر میخورم که از لحاظ مکلفیت و وجایب، زنان و مردان در پیشگاه قانون مکلفیت های برابر دارند، ولی در فصل دیگر که میرسیم عملاً فرهنگ مردسالاری را ملاحظه میکنیم. آنجا ورود زنان را به مجلس تقنینی محدود کرده است. وقتی ما از لحاظ مکلفیت برابر باشیم چرا از حقوق برابر برخوردار نباشیم. در بدنه حکومت هم وقتی نگاه کنیم برای زنان صرف یک وزارت تعریف شده و در بقیهی بدنهی حکومت نقش زنان خیلی کم رنگ است.
سخن اخیر این که زنان در انتخابات نقش بسیار موثر و تعیین کننده دارند و می توانند با استعمال حق رای خود جامعه را در شاهراه تحول بنیادی قرار دهند. از نگاه حقوقی و سیاسی تفاوت بین زن و مرد موجود نیست. یک رای زن برابر است با یک رای مرد. در این صورت زنان میتوانند با مردان بر سر قدرت سیاسی و رهبریت سیاسی وارد رقابت شوند و با همبستگی نسبی خود پیروز میدان شوند و بتوانند به مظلومیت تاریخی و محرومیت تاریخی خود نقطه پایان دهند. چون زنان در سرشت صلحجو و دلسوز است. در این صورت همه در سایه صلح و آرامش زندگی به سر خواهد برد. تحقق این وضعیت مبارزه همیشگی و خستگی ناپذیر زنان را می طلبد که آگاهانه باید وارد مساله شوند و راجع به سرنوشت خود حساس باشند.
پریود در تاریخ، اساطیر و ادیان
این مطلب براساس مصاحبه با محمد حسین فیاض، پژوهشگر علوم دینی و بررسی مقاله عصمت شاهمرادی در مورد تبعیض مثبت به نفع زنان با تاکید بر حقوق شهروندی، نوشته شده است. مساله پریود و زایمان...
بیشتر بخوانید