منبع: نیویارک تایمز
نویسنده: لیندا ویلاروسا
برگردان: اخگر رهنورد
زمانیکه بیش از دو دهه قبل تفاوت سیاه-سفید در مرگومیر نوزادان برای بار اول موضوع تحقیق، بحث و توجه رسانهها قرار گرفت، این باور بهطور گستردهای به ذهن بسیاریها، از جمله داکتران و متخصصان سلامت عمومی، رسید که مرگومیر بالای نوزادانِ زنان سیاهپوست، فقط زنان فقیر و کمتر تحصیلکرده- که بیشترین تعداد مرگومیر نوزاد را تجربه میکنند- را متأثر میسازد. این امر باالضروره منجر به سرزنش مادران گردید: آیا آنها غذای سالم نمیخورند، سیگار میکشند، مشروب مینوشند، مواد مخدر مصرف میکنند، اضافهوزن دارند، از ویتامینهای دوران بارداری استفاده نمیکنند یا استراحت کافی نمیکنند، از فعالبودن در جریان ملاقاتهای دوران بارداری میترسند، اصلن در ملاقاتها حاضر نمیشوند، خیلی جواناند، ازدواج نکردهاند؟
در مجلهی «Essence»، که من از اواخر دههی 80 تا اواسط دههی 90 دبیر بخش سلامت آن بودم، ما با تشویق خوانندهگان زنِ سیاهپوست- اکثرن از طبقهی متوسط- به جلوگیری از بارداری ناخواسته، و با یادآوری به آنها به توجه به عادتهای سلامتیشان در دوران بارداری و حصول اطمینان از اینکه نوزادان با پشتشان خوابیده باشد، موضوع مرگومیر نوزادان را پوشش دادیم. از آنجا که این مسأله به آیندهی این نژاد (سیاه) بستهگی داشت، ما همچنین یک نوع ذهنیت «هر نفر یک آموزگار» (each-one-teach-one) را ترویج کردیم: دختران نوجوانِ پیرامونِتان را تشویق کنید که صرفن به سکس «نه» بگویند و به تمامی «خواهران» زندهگیتان در مورد اهمیت مراقبتهای قبل از زایمان و عادتهای سالم در دوران بارداری، آموزش دهید.
در 1992، من خبرنگار همکار در «دانشکدهی سلامت عمومی دانشگاه هاروارد» بودم. روزی، «دکتر رابرت بلاندون»، استاد پالیسی سلامت و درمان، که میدانست من دبیر بخش سلامت «Essence» بودم، گفت: «فکر کردم شما به این، علاقهمند باشید». او آخرین شمارهی «مجلهی طبی نیوانگلند» را به من داد، که حاوی آنچه که امروزه تحقیقات جامع آماری در مورد نژاد، طبقه و مرگومیر نوزادان خوانده میشود، بود. این تحقیق که توسط چهار محقق- «کِنِت شوندورف»، «کارول هوگ»، «جوئل کلایمن» و «داین روولی»- در «مرکز کنترل امراض»، بر اساس دیتابیسِ نزدیک به یک میلیون گواهینامههای مرگ و تولد، که قبلن در دسترس نبودند، انجام شده بود. محققین دریافته بودند که نوزادانی که از والدین سیاهپوست با تحصیلات دانشگاهی بهدنیا میآیند، دو برابر بیشتر از نوزادانی که از والدین سفیدپوست با عین درجهی تحصیل متولد میشوند، با احتمال مرگ مواجه بودند. در 72 درصدِ موارد، علت مرگومیرها وزن پایین نوزادان در هنگام تولد خوانده شده بود. من بهقدری شگفتزده و شکاک شده بودم و او (بلاندون) را با انواعی از سوالات در مورد تحقیقات طبی به دردسر انداختم که او ما را تشویق کرد تا این سوالات را در کلاس درسی او مطرح کنیم. اساسن من میخواستم بدانم چرا. او گفت: «هیچکس نمیداند. اما ممکن است استرس در آن نقش داشته باشد».
دکتر «آرلین جِرونیموس»، استاد دیپارتمنت رفتار و آموزش صحی در دانشکدهی سلامت عمومی دانشگاه میشیگان، نخستین بار استرس و مرگومیر نوزادان سیاهپوست را با نظریهی «هوازدهگی»اش ارتباط داده بود، که من تا چند سال بعد سر از کارش درنیاوردم. او معتقد بود که نوعی از استرس سمی سبب وخامت و ضعف زودرس بدن زنانِ آفریقایی-آمریکایی، در نتیجهی قرار گرفتن مکرر در معرض فضای تبعیض و توهین، میشود. او استلال میکرد که هوازدهگی بدن مادر، میتواند منجر به نتایج نامطلوب بارداری، از جمله مرگ نوزادش، گردد.
«جِرونیموس»، پس از فارغالتحصیلی از دانشکده سلامت عمومی هاروارد، در 1987 به میشیگان رفت و در آنجا تحقیقاتاش را ادامه داد. در همان سال، او در گزارشی که در «مجله جمعیت و توسعه» منتشر شد، اشاره کرد که زنان سیاهپوست، که در اواسط دهه 20 عمرشان بودند، میزان مرگ و میر نوزادان شان بیشتر از مرگ و میر نوزادان دختران نوجوان بودند- احتمالن به دلیل اینکه آنها سالمندتر بودند و استرس از مدتها قبل بر بدنشان تأثیر گذاشته بود. در مورد مادران سفیدپوست، قضیه بر عکس بود: نوزادانِ دختران نوجوان با بالاترین خطر مرگومیر مواجه بودند؛ و زنانیکه در اواسط دهه 20 عمرشان قرار داشتند، کمترین میزان را داشتند.
کار «جِرونیموس» این اعتقاد عمومی را که دختران نوجوان سیاهپوست (که گویا بیاحتیاط، فقیر و بیسواد بودند) را بهخاطر میزان بالای مرگومیر نوزادان سیاهپوست سرزنش میکرد، رد کرد. پژوهش او واکنشهای تندی را به دنبال داشت. سیاستمداران، مفسران رسانهیی و حتی دانشمندان دیگر او را متهم به ترویج بارداری در سنین نوجوانی کردند. او از سوی همکارانش مورد حمله قرار گرفت و حتی از سوی افراد ناشناس تهدیدهای مرگ را در دفترش در «ان آربُر» و نیز در خانهاش، دریافت کرد. «جِرونیموس»- که در 1992، آنچه را که اکنون تحقیق آغازین او در زمینه هوازدهگی و زنان و کودکان سیاهپوست میخوانند، در مجله «قومیت و بیماری» منتشر کرد- بهیاد میآورد: «در آن زمان، که 25 سال پیش (یا بیشتر) بود، خواستههای زیادی در شکایت از من به دانشگاه میشیگان مطرح شدند، اینکه باید از دانشگاه اخراج شوم؛ چیزی که تا آن زمان برای خیلیها در تاریخ دانشگاه اتفاق افتاده بود».
ادامه دارد…