شماری از زنانی که سرمایهگذاری کرده بودند و در کارهای بازرگانی به موفقیت نسبی در این بخش دست یافته بودند، با تحولات رعدآسای سیاسی پسین به گونهی یکباره دچار رکود اقتصادی و ورشکستگی کاری شدهاند. زنانی هم سرمایههای شان را گرد آورده و در حال راهاندازی کارهای جدید بودند که نتوانستند این تصمیمهای شان را تحقق بخشند.
بصیره جویا دانشجوی سال پایانی رشتهی انجنیری دانشگاه پولیتخنیک است. او در جریان درسهای دانشگاهش در وزارت انرژی و آب آغاز به کار کرد. پس از مدتی با سه تن از همکارانش تصمیم به ایجاد یک سرمایهگذاری کوچک کردند.
او با چند تن از زنان بازرگان مشوره کرد تا بتواند برنامهریزی درستی در زمینهی کارش داشته باشد. یکی از زنانی که در بخش فروش و وارد کردن زیورات زنانه کار میکرد، مشورت کرد. او نیز برایش رهنمودهای لازم را کرد. خانم بصیره از تجربههای آن زن بازرگان در مورد نیازهای جامعه، چگونگی آغاز کار و دیگر مولفههای بازرگانی، مشوره حاصل کرد.
به گفتهی بصیره جویا مشورهی آن زن بازرگان این بود: «هر کاری را که دوست داری شروع کن. من هم با پول بسیار اندک کارم را آغاز کردم ولی دوام دادم و ایستادگی کردم و با هرگونه شرایط ساختم که اکنون کارم خیلی خوب شده و مغازه دومم را هم فعال کردهام.»
آن زن بازرگان تشویقش میکند و میگوید: «اگر به کارت تمرکز داشته باشی و مقاومت کنی بلاخره به مقصدت میرسی. او همینگونه مشوره میدهد که حتمن در کنار کار حضوری به گونهی انلاین نیز فعالیت کند تا پیشرفت بیشتری در کارش داشته باشد.»
این دخترخانم پس از جستوجو و مشورهگیریها مقدار پولی را به همکاری برادر بزرگش به دست آورد و به اتفاق همکارانش مقدار قابل توجه پولی را گرد آوردند و به این نتیجه رسیدند که تجارت میوهی خشک و تازه را آغاز کنند.
این همکاران در آستانهی آغاز یک تجارت داخلی بودند که ولسوالیها یکی پی دیگر سقوط کردند و آنها نیز ناچار به توقف کار شان شدند.
شمار دیگری همچون بصیره راموز دچار سرنوشت یکسان بودهاند و تحولات اخیر آنها را از مسیر رشد و پیشرفت باز داشته است و در یک وضعیت مبهم و موهوم نگهداشته است.