عارفه پیکار
سال ۲۰۰۱همانطوری کـه بـرای افغانسـتان آغـاز جدیـد شـد بـرای زنـان افغانسـتان نیـز دریچـه هایـی از امیـد و تغییـر را گشود.
افغانستان پس از بن در حالـی شـکل گرفـت کـه ذهنیـت مـردم بجـز جنگ، برتـری طلبـی و تقویت ًمرزهـای قومـی بـه موضوعـات حقـوق بشـری و خصوصـا حقـوق زنـان تمرکـز نداشـت. بـا شـکل گیـری حکومـت موقـت جامعـه جهانـی موضـوع حقـوق زنـان را در محـور برنامـه هـای خویـش قـرارداد. تعهـدات جامعـه جهانـی بـا سـرمایه گذاریهـای بـزرگ توسـط دونرها و موسسـات سـیل آسـا آغـاز گردیـد، چارچـوب حقوقـی بـرای حقـوق زن در قانون اساسـی مشـخص شـد، زنانی در قوه مقننه و اجراییه راه یافتنـد و مشـکلات زنـان بـه عنـوان سـوژه هـای جـدی توجه تمویـل کننـدگان و پـروژه گیرنـدگان را جلـب کـرد. با تمام سـرمایه گـذاری هـا هنوز حقوق و مشـارکت زنان در مسـایل اجتماعـی- سیاسـی حتـی در مراکـز شـهرهای بـزرگ هضـم نگردیـده اسـت. حضـور پانـزده سـاله زنـان در قـوه اجراییـه و مقننـه بـا احترام بـه چنـد بانوی مبـارز، فقـط منجر به فربه شـدن زنانـی گردید کـه زخـم هـای ناسـور زنـان افغانسـتان را وسـیله تبلیغـات و سـرمایه انـدوزی سـاخته انـد و در نهایـت، توانمنـد سـازی شـهروندان بخصـوص قشـر آسـیب پذیـری چـون زنـان کـه مسـئولیت اساسـی دولـت افغانسـتان اسـت، بـا طـرح و تطبیـق پـروژه هـای کوتـاه مـدت و روبنایـی به نمایش گذاشـته شـد امـا بـه نظر می رسـد سـهم زنـان ولایت غزنـی حتـی از برنامه هـای نمایشـی هـم ناچیـز بـوده اسـت. یگانـه آدرس حمایتـی بـرای زنـان در ایـن ولایت، ریاسـت امـور زنان اسـت؛ نهادی کـه فقـط ظاهرش بـه اداره می مانـد ولی هیچ نـوع منابع مالی بـرای تقویـت حقـوق زنـان در دسـترس نـدارد. سـالهای اول حکومـت، پـروژه هـای کوچک چـون: خیاطی، گلـدوزی و مرغـداری از سـوی ایـن ریاسـت بـرای زنـان راه انـدازی می گردیـد ولـی اکنـون حتـی همیـن پـروژه هـای کوچـک کـه یـک قسـمت از زنـان را کمـک مـی نمـود نیـز وجود نـدارد. آنچـه در ایـن ولایـت فضـای ناامیـدی و حالـت ایسـتایی را تقویـت مـی کنـد، ذهنیـت فعالیـن حقـوق زن و مسـئولین ریاسـت هـای ادارات محلـی اسـت. هنوز تصویـر یک رییس زن و رهبـر زن در ذهـن مـردان و زنـان ایـن ولایـت شـکل نگرفتـه اسـت. حقـوق و مشـارکت زنـان هنـوز با گلـدوزی و خیاطـی گـره خورده اسـت. فضـا و ذهنیت حاکـم در ولایت غزنـی هنوز تحمـل صدای زن را نـدارد. قالبها و سـاختارهای مسـلط بـر فضـای غزنـی، تحمـل صـدای زن را فراتـر از معلم در بیـرون از منـزل نـدارد. لـذا تحقـق حکومـت داری خـوب کـه در آن، شـهروندان نقـش هـا را فرا جنسـیتی اجـرا نمایند، هنـوز بـرای غزنی رویاسـت. حکومت داری خوب یکی از آرزو ها و… خـواب هـای بـرآورده نشـده تمـام شـهروندان افغانسـتان اسـت. حکومـت داری خـوب زمانـی در یـک جغرافیـا قابـل تعریـف اسـت کـه زن و مـرد و تمـام اقشـار آسـیب پذیـر جامعـه در آن نقـش و حضـور داشـته باشـند. حکومـت داری خـوب متمایـل بـه اتفـاق آرای مـردم بـوده و در قبـال اجرااتـی کـه بـرای جامعه انجـام مـی دهـد نه تنهـا که پاسـخگو، مسـئولیت پذیر، حسـابده، شـفاف، موثـر، بـا کفایـت، منصـف و فراگیـر می باشـد بلکه می توانـد حاکمیـت قانـون و زمینـه بـرای برقـراری حاکمیـت قانون را فراهـم کنـد. حکومـت داری خـوب و نقـش زنـان در شـکل گیـری حکومتـداری خـوب، از جملـه، بحـث هـای جدیـدی اسـت که در ایـن اواخـر زمینـه را برای بحث فراهم کرده اسـت. افغانسـتان کشوریسـت کـه در طـول تاریخ خود، حکومـت مردانه را تجربه کـرده اسـت و نقـش نیمـی از پیکـر جامعه، همیشـه به فراموشـی سـپرده شـده اسـت. از آنجائیکـه حکومـت داری خـوب بـا ویژگـی هـای چـون فراگیربـودن، مسـئولیت پذیـری و برقـرار کننـده حاکمیت قانون تعریـف مـی شـود پـس سـخن از حکومـت داری خـوب گفتن، در حالیکـه نیمـی از پیکر جامعه هنوز نقش و حضور سـمبولیک دارد و هنـوز اقلیـت هـا در آن نتوانسـته انـد جایگاه شـان را بیابند از نظـر معیارهـای حکومـت داری خـوب، قابل قبول نمی باشـد. نقـش دادن اقلیـت هـا و تمـام اقشـار جامعـه در تصمیـم گیـری هـای یـک کشـور گامیسـت بسـوی تهـداب گـذاری حکومـت افـراد جامعـه دارنـد. از آنجائیکـه زنـان دیـد دقیـق و موشـکافانه در امـورات دارنـد مـی تواننـد در شـکل گیـری حکومـت داری خـوب نقـش ارزنـده ای را بـازی نماینـد. منابـع اجتماعـی، اقتصـادی و سـایر منابع افغانسـتان و ولایات این کشـور در حالـی مدیریـت مـی شـوند کـه زنـان کمترین سـهمی در مدیریـت و اسـتفاده از ایـن منابـع را دارنـد و نمـی تـوان از چنیـن مدیریـت مردانـه، انتظـار بیشـتر از ایـن هـم داشـت، چـون تضادهـا و تفـاوت ها اسـت که نیـاز ها را شناسـایی، اندازه گیری و پیمایـش مـی کند. سـخن از حکومـت داری خـوب و جایگاه حکومـت داری خـوب، زمانـی در افغانسـتان و در ولایت غزنی، مـی توانـد معماگونـه نباشـد که زنان از دید انسـانی دیده شـود نه از دیـد و برداشـت زنانـه و جنسـیتی. اتخاذ اسـتراتژی برای غالب آمـدن بر مشـکلات زیربنایی و اجتماعی کنونی بـا وجودیکه در افغانسـتان معماگونـه بـه نظـر می رسـد اما بـا اشـتراک و طراحی مشـترک اعضـای جامعـه که متشـکل از مردان و زنان اسـت، می توانـد گامی به سـوی حکومـت داری خوب باشـد. در حکومت داری خـوب، ملـت به عنوان مرکز توسـعه محسـوب می شـود و ملـت را مـردان و زنان تشـکیل مـی دهد. پـس لازمـه حکومـت داری خـوب بـا اشـتراک زنان در پروسـه هـای تصمیـم گیـری یـک کشـور پیونـد ناگسسـتنی دارد؛ البتـه سـهم گیـری زنـان در پروسـه هـای تصمیـم گیـری آنچنـان کـه در بیـان سـاده بـه نظـر مـی رسـد، سـاده نبـوده و نیسـت بلکـه متضمـن فراهـم کـردن زمینـه بـرای اشـتراک، تضمیـن آزادی بیـان و تضمیـن امنیـت حضور می باشـد. گسـترش تعلیـم و تربیه و دیـد اسـتراتیژیک بـه توسـعه انسـانی نـه دیـد مقطعـی و پـروژه ای بـرای شـکل گیـری و تـداوم حکومـت داری خوب پیشـنهاد مـی کنـم. فهم تاریخـی، فرهنگی و پیچیدگی هـای اجتماعی درداری خـوب مرکـزی و محلـی و ایـن حکومـت داری خـوب اسـت کـه بـه عنـوان میانجـی مطلوب بـه بررسـی منافـع عمومی پرداختـه اسـت و برای رسـیدن بـه اجمـاع بهترین انتخـاب، منافع گـروه هـا، خـط مشـی هـا و رویه هـا را تا حـد ممکـن درنظر می گیـرد. وقتـی مـردان و زنـان یـک کشـور مـی توانـد از فرصـت هـای مسـاوی بـرای بهبـود و ایجـاد رفـاه اجتماعـی برخـوردار شـوند کـه در آن، حکومـت نقـش و سـهمی داشـته باشـد. نمـی تـوان انتظـار یـک حکومـت دموکراتیـک واقعی را داشـت مگر آنکـه، تـک تـک افـراد، ضامـن حقـوق مدنی و سیاسـی باشـند. صـرف نظـر از حاشـیه روی، حکومـت داری خـوب وقتـی در افغانسـتان مـی توانـد به معنـی واقعی اش تجربه شـود کـه به زنان فرصـت اشـتراک در دسـتگاه حکومـت مرکـزی و محلـی داده شـود. در حالیکـه زنـان کمتریـن نقـش و سـهمی را در دسـتگاه حکومـت محلـی دارنـد، رویایـی بـه نظـر ٌحکومـت، خصوصـا مـی رسـد از حکومـت داری خـوب سـخن گفـت و نوشـت. بی تردیـد از عوامـل تاثیرگـذار بـر توسـعه پایدار، گسـترش ظرفیت هـای دانـش و فعالیـت هـای مرتبـط بـا علـم و تکنالوژی اسـت و زمانـی، حرکـت در مسـیر توسـعه پایـدار امـکان پذیـر می شـود کـه اسـتفاده از توانایـی بالفعـل، تمامـی منابـع انسـانی و تمامـی اقشـار جامعـه، صـرف نظـر از تفاوت های جنسـیتی فراهم باشـد. زنـان بـه عنـوان بخـش عمـده ی جمعیـت کشـور، در ً مطمئنـا تولیـد، توزیـع و توسـعه نـه تنهـا نقـش بسـزائی دارد، بلکـه نقش اساسـی در توسـعه توانمندسـازی، مهـارت و دانایـی تمامـیافغانسـتان، زمانـی محسـوس می شـود کـه بـه تعلیم و تربیـه زنان ارج گـذاری شـده و بـه دیـد و برداشـت، جنـس زن همچـون مهمـان درخانـواده هـا نـه تنهـا نقطـه پایـان گذاشـته شـود بلکـه همچـون مـرد در تعلیـم و تربیـه زنـان هم توجـه گردد و سـرمایه گـذاری مسـاوی صـورت گیـرد. ایـن در واقـع وقتـی اسـت کـه نیـروی انسـانی صـرف نظـر از جنسـیت شـان تقویـت و توانمنـد شـوند و حکومـت داری خـوب از حالـت معماگونـه و زندانـی شـده در قیـد کلمـات و واژه هـای زیبـا رهایـی یابـد و حضـور واقعـی اش را در ایـن جغرافیـا تجربـه خواهیـم کـرد. بـا ایـن حـال زنـان ولایـت غزنـی و فعالیـن حقـوق زن در آن ولایـت، اگـر بـه انتظـار برنامـه هـای ریاسـت امـور زنـان آن ولایـت، منتظـر باشـند، قـرن هـا توسـعه یافتگـی و مشـارکت را تجربـه نخواهنـد کـرد. آنچـه مـی توانـد بـرای زنـان غزنـی بصـورت خـاص و بـرای مردم غزنی بـه صورت کل موثر باشـد؛ نقـش سیاسـیون ولایـت غزنـی اسـت. متاسـفانه سیاسـیون زن و مـرد ولایـت غزنـی، طـی چهـار سـال در سـاختارهای مختلـف، کوچـک تریـن برنامـه ای را بـه نفـع تغییـر وضعیـت زنـان در آن ولایـت حمایـت نکردند. ثروت انـدوزی و ظاهر شـدن به عنوان کارشـناس در رسـانه هـا از جملـه ویژگـی هـای مهـم سیاسـیون ولایـت غزنـی اسـت. بـا ایـن حسـاب، ایـن رسـالت زنـان آن ولایـت اسـت تـا بـا سیاسـیونی کـه بـه نمایندگـی از زنـان، فقـط بـه ثـروت انـدوزی تمرکـز کردنـد؛ تصفیـه حسـاب نماینـد. من بـاور دارم بـه هـر انـدازه ای که زنان فعـال در سـاختار حکومت، بـرای زنـان غزنی در هنـگام تدوین پـلان های اسـتراتژیک لابی نماینـد، وضعیـت زنـان در آن ولایـت بهتر خواهد شـد، سـاختار مردانـه خواهـد شکسـت و نقش هـای اجتماعی، کمتـر، مردانه و زنانـه قلمـداد خواهد شـد.