گهگاهی در صنف های خودم «تبعیض » را به عنوان موضوعی برای نوشتن مقاله به دانشجویان پیشنهاد میکنم و از آنهـا میخواهـم دیدگاهشـان را بیـان نمـوده و راه حلـی نیـز پیشـنهاد نماینـد. در واقـع هدفم این اسـت کـه ذهن دانشـجویان را بـرای پیـدا کـردن راه حـل و چـاره اندیشـی درگیـر بسـازم. من از روزی که به کشور باز گشته ام با عنوان های مختلف این تبعیض را تجربه گرده ام به ویژه به عنون یک زن.
اشـاره: خدیجـه مـرادی فـارع التحصیـل رشـته زبـان وادبیـات دری اسـت. در حوزهی زبـان و ادبیـات کار میکنـد و در کنـار آن، در بخش زنـان و کـودکان نیز فعالیـت دارد. هرچنـد ایـن دو، مقولـهای مجزاینـد؛ امـا کار در ایـن حوزههـا، بخـش مهمـی از زندگـی اوسـت. وی تحصییلاتش را در خـارج ازافغانسـتان و درمهاجـرت بـه پایـان رسـانده اسـت و درحـال حـاضر هم، در دانشـگاه ابن سـینا مصروف تدریس می باشـد. از موسسـان دانشـگاه ابن سـینا هسـت و همیـن موسـس بـودن، نوعـی تعهـد و پـا بنـدی بـه این دانشـگاه باعـث شـده تـا بیشتر فعالیتهایـش در ابـنسـینا باشـد و بخشـی دیگـر نیـز در سـازمان مطالعـات و تحقیقـات زنـان افغانسـتان کـه در حـال حـاضر رهبری آن را بـر عهـده دارد. در کنـار تدریـس به پژوهش، نویسـندگی و ویراسـتاری نیـز علاقهمنـد و بـدان مصروف اسـت.
خانم مرادی، اگـر زندگـی شما را بـه دو مرحلـهی مهاجـرت و وطـن تقسـیم کنیـم، شما بـه عنـوان یـک مهاجـر چگونـه تحصیلات عالـی را انتخـاب کردیـد؟
ایـن انتخـاب را مدیـون پـدر، مـادر و فامیل هسـتم؛ چون از همان کودکی و در مهاجـرت، فضایـی را فراهـم کردنـد کـه مـن، خواهران و برادرانـم بـا روحیهی علم دوسـتی رشـد کنیـم. در خانهی مـا، همیشـه بیشترین تشـویق، نصیـب کسـی می شـد که در تحصیـل موفـق تـر بـود و نمرهای بهتری مـی گرفـت؛ از سـویی مـادر و پـدرم بیـن دختر وپسر خـود تفاوتی نمی گذاشـتند بـه ویـژه در تحصیـل و ایـن خود، مشـوق دیگری بـود بـرای رشـد تحصیلـی و بالندگـی مـا تـا بتوانیـم بـه تحصیلات عالی دست یابیم.
شما بـه عنـوان یـک زن تحصیـل کـرده، زمینههـای کاری زیـادی بـرای تـان فراهم بود؛ چـرا تدریس و معلم بـودن را انتخـاب کردیـد وازطرفـی، زن بـودن چقـدر تاثیرگذاربـوده در انتخـاب شـغل شما؟
هیچگاه برای من «زن بودن» یـک عامـل بازدارنـده یـا مانـع در انجـام کارهـا، وظایـف و یـا رسـیدن بـه علایق و خواسـته هایـم نبـوده اسـت.
بنابرایـن همیشـه بـرای خواسـته هایـم تلاش کـرده ام و خـود را بـه عنـوان یک انسـان لایق انچه دانسـته و مـیدانـم کـه حقم اسـت و یـا بـرای آن تلاش نموده ام؛ امـا در مـورد تدریـس و معلمی باید بگویم کـه من ازکودکی معلمـی را دوسـت داشـتم وهمیشـه مـی گفتم کـه درآینده معلـم مـی شـوم. تـا آنجا کـه بـه یـاد دارم، همیشـه، معلـم بـودم؛ بـه شـکل رسـمی یـا غیـر رسـمی. چـون درسهایـم خـوب بـود، درخانـه معلـم خواهـران و برادرانـم بـودم و در مکتـب، معلـم صنفیهایـم. زمانی که صنـف دوازده را تمام کـردم، همزمـان بـا ورود به دانشـگاه، کار رسمی تدریس را هم شروع کردم که تا اکنون ادامه دارد.
من عاشق تدریس، پژوهش و در کل کار علمی هستم. در فرصتهـای شـغلی مختلفـی بـه عنـوان پژوهشـگر، نویسـنده، ویراسـتار، رییـس اداری کار کـرده ام. اما تدریس و معلمـی، حـال و هـوای دیگـری دارد!
معتقـدم اگـر قراراسـت ایـن جامعـه، تغییرکند، با آمـوزش، کتاب، مکتب ودانشـگاه تغییـر خواهـد کـرد؛ بـه طور مثـال کشـور جاپان پـس از ویرانیهاییی کـه جنگهـا بمبهای اتمی در آن بـر جای گذاشـت به سـختی توانسـت خود را بازسـازی نماید؛ امـا بـا سرمایه گـذاری در بخـش آمـوزش، ایـن امـر ممکـن شـد و امـروزه مـا جاپـان را یکـی از موفـق ترین کشـورها در امـر امـوزش و الگویی برای بازسـازی وپیشرفت یک کشـور و جامعـهی جنـگ زده و اسـیب دیـده میدانیـم.
در دوران تجربـهی تدریـس تـان، چـه کارهایـی بـرای رفـع تبعیـض انجـام داده ایـد بـه خصـوص درقسـمت تبعیـض علیـه زنـان؟
مـن گهگاهـی در صنف هـای خودم » تبعیـض» را بـه عنـوان موضوعـی بـرای نوشتن مقالـه بـه دانشـجویان پیشـنهاد مـی کنـم و از آنهـا میخواهـم دیدگاهشـان را بیـان نموده و راه حلـی نیـز پیشـنهاد نمایند. در واقـع هدفم این اسـت کـه ذهن دانشـجویان را بـرای پیـدا کـردن راه حـل و چـاره اندیشـی درگیـر بسـازم . مـن از روزی کـه به کشـور بازگشـته ام با عنوانهـای مختلف ایـن تبعیـض را تجربـه کـرده ام بـه ویژه بـه عنـوان یک زن! زمانـی کـه از مهاجـرت بـه کشـور بازگشـتم، چیـزی کـه دیدنـش مـرا آزار مـی داد ویرانههـای باقـی مانـده از جنگ نبـود؛ بلکـه انچـه غیـر قابـل تحمـل بـود رفتـار تبعیـض آمیـز افـراد بـود کـه بـه بهانههـای مختلـف اعمال مـی شـد گاهـی جنسـیت، گاه قـوم و زبـان، بعضـی وقتهـا هـم مذهـب. همـهی اینهـا باعـث شـد کـه مـن روش دیگـری را بـرای زندگـی در رسزمیـن خـودم در پیـش بگیـرم. تلاش و مقاومـت و مبـارزه! بـرای اینکـه تبعیـض را از بیـن بببریم بایـد خـود را از ایـن بیماری برهانیـم. من هیچ گاه در دوران کاری و تدریسـی خـود بیـن همکاران و شـاگردانم تبعیض قایل نشـده و هیچ گاه هـم در برابـر رفتـار تبعیـض آمیـز تسـلیم نشـدهام. مـن فکـر مـی کنـم بـرای نهادینه کردن یـک امر مثبـت و از بین بـردن یـک مشـکل اجتماعـی، باید از خـود شروع کرد و من از خـودم شروع کـردم و احالا تمام تلاشم ایـن اسـت کـه دیگـران بـه ویـژه دانشـجویانم را نیـز بـه ایـن سـمت سـوق دهـم؛ سـمت و سـویی فراتـر از جنسـیت، زبـان، مذهـب و قـوم؛ دنیایـی بـر پایـهی مهربانـی وهم پزیری!
بـرای ایـن کـه زنـان بتواننـد جایـگاه شـان را تثبیـت کننـد و در زندگی فردی و اجتامعـی تاثیرگذار باشـند، چـه فرصتهـا و چالشهایـی رس راهشـان قـراردارد؟
فکرمـی کنـم اولیـن موضـوع، اراده اسـت. زنـان بایـد بخواهنـد. تـا زمانی که اراده ای وجود نداشـته باشـد، هیـچ چیـزی تغییـر نخواهد کـرد. زنان اگـر بخواهند جامعه را تغییـر بدهنـد، بایـد از خـود شروع کننـد و فامیـل خـود. مـن نمی توانم جامعـه را تغییـر بدهـم، اگر نتوانـم تغییری در وضـع خـود ایجـاد نمایم. ایـن کار بیهـودهای اسـت که کارشناسـان محترم، پیوسـته در رسـانهها در دفاع از حقوق زن فریـاد مـی زننـد و یـا فعالین محترم مدنـی، برنامـه هـا و پـروژه هـای بیشماری را در ایـن راسـتا اجـرا مـی کننـد؛ امـا وقتـی بـه وضعیـت زنـان فامیل خـود ایشـان مینگری، متاسـف مـی شـوی. چـه بسـا قربانـی خشـونت باشـند و محـروم از حقـوق اولیـه و بدیهـی.
بنابرایـن ارادهای فـردی و جمعـی نیـاز اسـت و در کنـار آن افزایـش سـطح آگاهـی تـک تـک افـراد جامعـه اعـم از زن و مـرد. به کمک آموزش و رسـانه.
زنان باید از حقوقشـان اگاهی داشـته باشـند و مردان نیز بایـد از انچـه حـق زن اسـت و نـه «بخششـی» اگاهـی بیابنـد؛ دیگـر انکـه بایـد راهکارهایـی بـرای پیشـگیری از اعمال و یـا افزایش خشـونت بر زنان سـنجیده شـود کـه البتـه ایـن بخـش کار بـه حکومـت و نهادهـای ذیربـط برمـی گـردد البتـه اگـر حکومـت بتواند بـه این مسـاله، به شـکل دراز مدت بپـردازد و نـه کوتـاه مـدت و مفطعی!