بتـول سـید حیدری، فـوق لیسـانس روانشناسـی و بـه فعالیـت هـای مشـاوره ای روانشناسـی و تدریس در دانشـگاه مشـغول بـه کار اسـت، آمنـه امیـد خبر نگار نیمـرخ در مصاحبـه بـا خانـم حیـدری، نظـرات وی را در مـورد وضع زنان افغانسـتان را از نـگاه روانشناسـی جویـا شـده اسـت.
جایـگاه رشـته روانشناسـی و اهمیـت مشـاوره هـای روانشناسـی را در جامعـه افغانسـتان چگونـه مـی بینیـد؟
روان شناسـی در افغانسـتان هیـچ جایگاهـی نـدارد بـه گفتـه یکـی از همـکاران در وزارت صحـت افغانسـتان برای سـگ دیوانـه جایگاهـی وجـود دارد امـا بـرای روان شـناس نـه جایگاهـی اسـت نـه بودیجـه ای. وقتـی سیسـتم و نظـام حکومتـی جایـگاه قایـل نیسـت بـرای روان شناسـی قطعـا در دانشـگاه هـا هـم نـگاه ارزشـی بـه علـم روان شناسـی وجـود نـدارد، درحالیکه نقش روان شناسـی را نمی توان در سلامت روحـی و روانـی و کنترل افـراد و اینکـه چگونـه نابسـامانی و تشـویش هـای ناشـی از آن، در مدیریـت امـور زنـده گـی مؤثـر اسـت نمیتوان کتمان کـرد. امـا در افغانسـتان هیچ کسـی نیسـت کـه رشـته روان شناسـی را بـاور کنـد و اهمیـت آن را بپذیـرد.
از دیـد تخصصـی و مسـلکی در حـوزه مطالعـات روانشناسـی، چرا زنان بیشتر شـخصیت وابسـته دارند و انتظـار دارنـد تـا یک مـرد حمایت شـان کننـد؟ زنـان بخاطر اینکـه مـدت ها دور بودند، از فضـای ااجتماعی محروم بودند یـک دفعـه بـرای زنان بیستر بـاز شـد و اآنان شروعکردنـد به فعالیـت. اگـر توجـه کنیـد خیلـی وقـت هـا زنـان تلاش دارند کـه مـورد تحسـین مـردان جامعـه قـرار بگیرنـد. در جامعـه دو دسـته از زنـان وجـود دارد کـه مـورد توجـه مـردان قـرار مـی گیرنـد، یکـی زنانـی کـه در قـدرت هسـتند و توانایـی انجـام کار را دارنـد و ایـن هـا مقـام و قـدرت دارنـد. دوم زنانـی کـه زیبـا و شـیک پـوش هسـتند؛ اینها مـورد توجه مـردان قرار می گیرنـد. وقتـی اینها حرکت مـی کنند به سـمتی، مردان شروع مـی کننـد بـه تحسـین کـردن آنـان، امـا اگـر اندکی ایـن زنان برخلاف میـل و فکـر آن مردان حرکـت کنند و فکـر خودش را بازتـاب بدهنـد و ایـن مـردان شروع می کنند به برچسـب زدن و بـد گفتن آن زن؛ در حالیکـه این اشـتباه هسـت اگر کسـی را دوسـت داشـته باشـیم و حمایت و تحسـین کنیم، باید او را بـا افـکار و طـرز فکـر خـودش دوسـت بداریـم و حمایـت کنیم نـه اینکـه در اختیـار ما حرکت کنـد؛ بنابراین زنان وابسـته می شـوند؛ چـون وابسـتهی تحسـین هسـتند و دوسـت دارنـد از طـرف مـردان تحسـین شـود و ایـن باعـث مـی شـود کـه زنـان بـه لحـاظ روحـی و روانـی بـه مـردان وابسـته مـی شـوند. زنان در مـدت طولانی از جامعه کنـار رفته و در حاشـیه قرار گرفته بود.
کسـی حـرف آن هـا را نمی شـنید و حتی حـرف زدن در مـورد زنـان برای یک عـده تابو بـود اما وقتی فضـای اجتاماعی بـاز شـد و زنـان شروع به کارهـای ااجتماعی کردنـد. زنـان خـود واقعی شـان را حـذف کردند، فقـط به این خاطـر کـه بـه موقعیـت و قـدرت برسـند و به دنبـال آن تحسـین مرد هـا را داشـته باشـند، پـس چنیـن وابسـتگی ایجاد شـد.
برخـی بـر ایـن باور هسـتند کـه توقـع مـردان جامعه از زنـان در حـوزه انتخـاب همسر و انتخـاب شـغلی و اسـتخدامی ایـن اسـت کـه خـوش چهـره باشـند، باریـک انـدام و الغـر و معمـوال در اسـتخدام، کسـی اولویـت دارد کـه از مسـایل حقـوق انسـانی و ارزش هـای فکـری چیـز زیـادی نفهمنـد و بـه نظـر شما، ریشـه ایـن نـوع نگاههـا در کجـا اسـت و تاثیـر آنـان بـر زنـان را چگونـه ارزیابـی مـی کنیـد؟
ببینیـد وقتـی سیسـتم و بنیـاد غلـط باشـد، پس چنیـن روشـی در جامعـه وجـود دارد؛ چـون سیسـتم درسـت نیسـت البتـه تنهـا در جامعه افغانسـتان هم نیسـت که بخاطر جـذب مشتری بیشتر، یک زن خـوش چهره را پشـت میز می نشـانند؛ در بسـیاری از جوامـع کـه نـگاه کالا گونـه بـه زنـان دارد، همیـن برخورد هـا صـورت مـی گیـرد و ریشـه آن هـم بـر مـی گـردد بـه نگاه جنسـیتی نسـبت به زنـان و نـگاه کالا گونه مـرد بـه زن، البتـه در بعضـی از جاهـا چنیـن چیـزی تعریـف مشـخص دارد، مثلا یـک زن باریـک انـدام و خـوش چهـره میرقصـد و وظیفـه آن رقصیـدن اسـت. رقصیـدن یـک هنر اسـت و آن خانـم مـی فهمـد کـه چـه وقـت هرنمایی کنـد و در کجـا، امـا در جامعـه افغانسـتان قضیـه فـرق می کند، همه بـه نحوی دنبال مسـئله ای هسـتند کـه او را نیـاز ندارند. یک تعـداد بـه خاطـر اینکـه فکر می کننـد از دیگران عقـب منانند آمـده یـک سری از مسـایلی ازیـن قبیـل را دنبال مـی کنند و در افغانسـتان رسـانه هـا متاسـفانه این موضـوع را تقویت می کنـد شما نمیبینیـد که یـک مجـری یـک شـبکه تلویزیونی یـک خانـم چـاق باشـد و بـه همیـن خاطـر اسـت که اسـتفاده هـا و سـوء اسـتفاده هـا روز بـه روز از خانـم هـا در جامعـه افغانسـتان، در حـال افزایـش اسـت و زنـان هـم بـرای اینکـه بیشتر دیده شـود و بیشتر مطرح شوند، خودشـان هم به این مسـئله دامـن مـی زننـد؛ یعنـی در همان سیسـتم بـاز، زنانی هسـتند کـه خودشـان تقویـت کننـده ایـن وضعیـت هسـتند.
در جامعـه ای که زنان تحصیلکرده بسـیار باشـند اما تعـداد زنـان کمتری به عنـوان خانم های فعـال اجتماعی مطـرح باشـند، چقـدر اینهـا می تواند در رشـد خشـونت هـا نقـش داشـته باشـد و از طـرف دیگـر تاثیر این مسـئله بـر خانـم هـای در حـال تحصیـل، چگونـه ارزیابـی مـی شـود ؟
خانـم هـای تحصیـل کـرده و علاقهمندکار و شـاغل، زیـاد هسـتند و خود شـان را نشـان مـی دهنـد، امـا رسـانه هـا آن هـا را نشـان نمی دهنـد. زنانی داریم که مهنـدس و داکتر هسـتند و در حـوزه هـای تخصصـی زیـادی فعـال هسـتند و زنـان قلـم بدسـت زیـادی داریـم، امـا سیسـتم مردانـه اجـازه نمیدهنـد بـه آنهـا کـه دیـده شـوند، جـز عـدۀ خاصـی کـه همیشـه قابـل دیـد هسـتند؛ اگـر کمی ایـن زن هـا بیایند بالا و دیـده شـوند، فـورا ایـن خانـم هـا را خفه مـی کننـد و این ها را رس جـای خودشـان مـی نشـانند. حـاال از طریق هـر چیزی و هـر نـوع برچسـب زنـی، از آنجایـی کـه بـه نظـر مـن، زنـان ذاتـا خطـر گریـز هسـتند و همیـن مسـئله باعـث مـی شـوند کـه آنهـا نخواهنـد ریسـک کنند و نخواهنـد که مبـارزه کنند و نیاینـد خود شـان را در جامعـه نشـان بدهنـد تا حمایت شـوند و کسـانی بیاینـد ایـن هـا را الگو قرار بدهند تـا حضور این ها، خانـم هـای دیگـری را تقویـت کننـد. در جامعه، مـردان خطر پذیر تـر از زنـان هسـتند.چون مـردان اگـر خطرپذیـر نباشـند، مـی بازنـد. در افغانسـتان خطـر پذیـری راه عبـور زنـان از چالـش هـا اسـت، اما در همیـن جامعه، کم هسـتند زنانی که خطـر پذیـر و اهـل ریسـک باشـند، فقـط عـده ای هسـتند که ریسـک مـی کننـد و رسـانه هـا در متـام نشریات شـان آنهـارا نشـان مـی دهنـد. با این حال، زنـان تحصیلکرده و با پشـتکار هـم زیـاد اسـت کـه در پشـت پـرده هـا بـه سر مـی برند. ولـی ایـن مسـئله باید به یک نوعی شکسـته شـود. البته زنانی که ریسـک پذیر هسـتند و ریسـک کردنـد، قربانی های زیـادی دادنـد، مبـارزه کـردن حتـی به قیمـت از دسـت دادن خانـوادهای شـان، بـه قیمـت از دسـت دادن تمامیت خودشـان، بـه قیمـت طـرد شـدن از تمام فضاها و دوسـتان شـان اسـت. ایـن زنـان خیلـی کـم هسـتند امـا تابوهـا را مـی شـکنند. بـا قربانـی شـدن خودشـان راه را بـاز مـی کننـد، بـرای ده ها زن دیگـر و زنـان زیـادی وارد سیسـتم هایـی مـی شـوند کـه قبلا مردانـه تلقـی می شـد. زنـان ریسـک پذیـر جامعـه را اگر دقـت کنید، به مسـایل علمـی وتخصصـی خیلـی دسـت بـالا ندارنـد، فقـط خطـر پذیریشـان بـاال اسـت، امـا اگـر زنـان تحصیلکـرده ریسـک کننـد و بیاینـد وارد سیسـتم شـوند، فکـر مـی کنـم اتفاقـات خیلـی مثبـت خواهـد افتـاد. زنانـی در علـم رباتیـک در علـم فضاپیامهـا و ده هـا موضـوع دیگـر کار می کنند، اما سیسـتم طـوری اسـت کـه مـی خواهـد جامعـه را بـه صـورت ابـزاری در دسـت خودشـان داشـته باشـد؛ بنابرایـن فقـط همان زنانـی را نشـان مـی دهـد کـه در رسـانه هـا مطـرح هسـتند و از آنهـا دسـت آویز می سـازند، برای رسـیدن به پروژه های کلان شـان و نردبانـی بـرای رسـیدن شـان بـه هـدف. اگـر زنانی کـه اهل مطالعـه هسـتند، درک عمیـق دارنـد و تحصیلکـرده هسـتند را بیاورنـد و وارد سیسـتم کننـد؛ تفکـر و پرسـش ایجـاد مـی شـود و شـاید این زنـان سیسـتم را کاملن زیرسـوال ببرند، شما مـی بینیـد کـه لـت و کـوب زنـان کمرنـگ شـده اسـت و روبـه پایـان رفتن اسـت، حداقـل در فضـای کاری امـا در عـوض، آ خشـونت فرهنگـی افزایـش پیـدا مـی کنـد و برجسـته مـی شـود بـا دادن یـک چوکـی پـر از ذرق و بـرق بـا دادن یـک دفتر شـیک و ابزارهای ازایـن قبیل بـرای زنان، از آن هـا سـوء اسـتفاده مـی کننـد و یـک عـده زنـان، ابـزاری اسـت بـرای رسـیدن بـه اهـداف طراحـان ایـن سیسـتم، زنـان تحصیـل کـرده را در حاشـیه قـرار مـی دهنـد چون مـی دانند بـا وارد شـدن آنهـا فضـا تغییـر مـی کنـد و سـوال هـای زیادی ایجـاد می شـود.
زنـان تحصیـل کـرده چقـدر کار کردنـد، بـرای هویت زنانـه؟
فکـر مـی کنم کاری خاصـی نکردند تا هویت زن افغانسـتان دیده شـود درین جامعه کار کمتر شـده اسـت و امـا هسـتند کسـانی کـه بـا تحمـل خیلـی از سـختی هـا دارنـد بـرای یـک عـده از زنـان حرکـت مـی کنـد و تلاش مـی کننـد بـه هر طریقـی خانم هـا را از حاشـیه بیرون بکشـد و از داخـل خانـه هـا بـه اجتماع بیـرون بکشـد خودبـاوری و اعتماد نفـس را در خانـم هـا برگرداننـد و هویت انسـانی آن هـا را برجسـته کننـد امـا بـه آن صورتـی کـه زنـان تحصیلکرده بیایند، دور هـم جمع شـوند و بـرای فردای زن افغانسـتانی یک تعریفی را بسـنجند؛ این اتفاق تا هنوز در افغانسـتان نیفتاده اسـت، بیشتر تکـرار همان کاپـی شـده هایـی اسـت کـه از طـرف کشـورهای دیگر و سـازمان هـا و گروه های زنـان دیکته میشـوند، بـاور و اندیشـه خـود زن افغانسـتانی راکـه تقلیـدی نباشـد تـا هنوز نداشـتیم
اگـر زنـان بخواهنـد در آینـده پایـگاه اجتماعی خود را تثبیـت کننـد، بـرای رسـیدن بـه ایـن هـدف چـه بایـد کننـد؟
زنـان در هـر طیـف کـه هسـتند بـا هـر تفکـری کـه زندگـی مـی کننـد، باید کنـار هم باشـند، هـر زن تحصیلکرده و صاحـب مقـام کـه بخواهـد پایـگاه ثابـت و مـداوم داشـته باشـد، بایـد روبـروی هـم نبـوده و کنـار هـم باشـند بـا هـدف خدمـت بـه جامعـه زنـان و نسـل هـای آینـده؛ در هـر جـا و هـر سیسـتم کـه هسـتند، بایـد همدیگـر را حمایت کننـد و بـرای حـذف همدیگـر تلاش نکننـد. از امکانـات و قدرتـی کـه در دسـت دارنـد بـرای بـاالا کشـیدن همدیگـر کار کنند تا در آینـده پایـگاه قـوی داشـته باشـند؛ اگـر زنـی، دختری بـا اسـتعدادی را مـی بینـد، او را حـذف نکنـد بلکـه او را حمایت و مسـیر را بـرای او بـاز کنـد، چـون تنهـا بـا حمایت همدیگـر اسـت کـه جامعـه زنـان قوی مـی شـود و توانایـی و ظرفیتی به وجـود مـی آید.