عارفه پیکار
زنان افغانستان راه دشوار رسیدن به برابری را اندک اندک هموار می سازند. اکنون تابوهایی که تبدیل به قوانین الهی و حاکم بر سرنوشت زنان گردیده بود، در حال شکستن است. کافیست زنان به خود باوری برسند. گرچه هنوز هم زنان از وضعیت ایده آل فرسنگها فاصله دارند ولی مهم تر از آن اینست که زنان برای رسیدن به وضعیت ایده آل مبارزه می کنند. نابرابری هایی که ریشه در تاریخ مردانه و مرد محورانه دارد به آسانی نخواهد شکست ولی نا ممکن هم نخواهد بود. و اما برابری خواهی و فعالیت های جنبش زنانه در افغانستان همیشه با فراز و نشیب ها همراه بوده است. اکنون شانزده سال می شود که بدون وقفه مساله زنان افغانستان یکی از محوری ترین مباحث در میز گردهای ملی و بین المللی می باشد.گرچه به عنوان یک زن افغانستان از فعالیت ها و برنامه هایی که در خصوص زنان در این مدت طرح و تطبیق گردیده راضی نیستم ولی به آینده روشن زنان باور دارم. باور دارم روزی زنان افغانستان همانند مردان این سرزمین برمبنای توانمندی و ظرفیت شان قضاوت خواهد شد نه برمبنای جنسیت شان. باور دارم دختران فردای افغانستان همانند دختران امروز از بیان دردهایی که تاریخ مردانه در قلب، روح و روان شان وارد کرده است فقط به عنوان خاطرات مادران شان یاد خواهند کرد نه سرنوشت زنان افغانستان. آنچه مادران ما برای ما انتقال دادند تاریخ مظلومیت و تسلیم شدن به جبر قوانین مردانه بود اما آنچه ما به دختران مان به عنوان تاریخ منتقل می سازیم آنها را قادر خواهد ساخت بهتر از ما زندگی کنند تا تحقیر و تبعیض جنستی آنها را همانند سایه دنبال نکنند و همانند زنان امروز روح سرگردان و ذهن پریشان نداشته باشند. آنچه زنان امروز می نویسند و از آن سخن می گویند فقط قسمت تلطیف شده از دردها و ظلم های تاریخی است. زنان امروز به بیان دردها کمتر تمرکز می کنند زیرا اگر ما مصروف بیان درد دلهای مان شویم، فرصت مبارزه برای تغییر در سرنوشت زنان از ما گرفته خواهد شد. ولی روزی از این دردها بی پرده باید سخن گفت تا دختران فردای افغانستان بدانند حقوق تامین شده ی آنها محصول مبارزه زنان مبارزی هست که از آرامش، آسایش و خوشی های شان مایه گذاشتند تا به تاریخ تبعیض جنستی نقطه پایان بگذارند.در افغانستان شعارهای بلند پروازانه زنان در مورد سرنوشت زنان از سوی مردان و زنانی سرداده شد که در گام نخست خود باورمند به حقوق زنان نبودند. زنان مبارز و متعهد به حقوق انسانی این قشر زنانی بودند و زنانی هستند که بدون نام ونشان در لایه های پنهان اجتماعی حضور یافتند، خطر را متحمل شدند و در نهایت باورمندی به توانمندی و ظرفیت زنان را تقویت کردند. افغانستان کشوری هست که متاسفانه داعیه عدالت خواهی زنان و مردان با تمایلات سیاسی گروه ها و جریان ها رنگ خورده و در نهایت آنچه غایت دادخواهی بود وارونه برداشت شده و داعیه عدالت طلبی به داعیه منفعت طلبی و قدرت طلبی افراد و اشخاص تغییر مسیر داده می شود. زنان مبارز از آسایش و آرامش شان زندگی مایه گذاشتند تا در میز داوری در مورد کار زن و مرد و و در مورد حق زن و مرد عادلانه و به دور از داوری های جنسیتی قضاوت صورت بگیرد. اما بعد از گذشت یک ونیم دهه کار و مبارزه هنوز قضاوت در مورد کار و دستآورد زن بر حسب زنانگی زنان صورت می گیرد نه بر حسب واقعیت ها.اکنون خوشبختانه زنان زیاد به صحنه آمدند و برای رفع نابرابری تاریخی مبارزه می کنند. اکنون صدا، آرمان و درد زن دیگر همانند گذشته نا نوشته و نا گفته باقی نماند. ما می نویسم تا درد مادران مان و درد دخترانی که در میان سیاهی تاریخی مردانه فراموش شده اند، یکجا به رُخ تاریخ زن ستیز مردانه بکشیم.بیاییم بی پرده از فعالیت ها و دستآورد های خود سخن بگوییم. بیاییم قضاوت انسانی و فرا جنسیتی را خود در مورد زنان نهادینه بسازیم. با یک دهه حضور در سخت ترین شرایط از سخت ترین آزمون های جامعه و اداره مرد سالار عبور کردیم. اکنون اندک به شکستن طلسم” زن ضعیف است” نزدیک می شویم. ما می توانیم این طلسم را شکستانده تا زمینه شکستن تابوها و طلسم های دیگر که رنگ قومی، سمتی و مذهبی دارد هم بشکند. ما انسانیم . بیاییم جهان را با انسانیت و دیدگاه های انسانی محل زیست صلح آمیز انسان ها بسازیم. بیاییم با خود مهربان باشیم.