حمیرا ثاقب لیسانس روان شناسی است و نه سال میشود که به عنوان رییس خبرگزاریی زنان افغان فعالیت میکند. خانم ثاقب به ادبیات علاقه زیادی داشته و سالهای زیادی است که قلم میزند.
در مدت فعالیتهای تان، شدیدترین چالش در مقابل شما چه بوده و همچنان از دستاوردهای خود بگویید.
اصلن حرکت در راستای زنان با هدف برابری مهمترین چالش است. فرق نمیکند که از نه سال پیش شروع کرده باشی یا از امروز شروع کنی. قرنهاست که به این شکل است. اما نظر به منطقه و جغرافیا، حساسیتها نسبت به آن فرق میکند. مهمترین چالش من، بحث دین در مورد زنان بوده است. سواد کم و سنتی دینی در مورد زنان که همیشه اشاره به خانه نشینی زنان میکند، یکی از بزرگترین چالشها همین بوده که از سطوح بلند تا پایینترین ردهی اجتماعی به همین شکل است. بزرگترین چالش فکر میکنم هنوزم همین است. ما مبارزه کردیم و دست آوردهای بسیار خوبی را هم داشتیم. شما اگر امروز میبینید که افغانستان در سطح منطقه حداقل قوانین و پالیسیهای خوبی به نفع زنان دارد. حکومت افغانستان یک جهش خوبی در راستای حمایت از زنان داشته و در سالهای اخیر بحث زنان تبدیل به گفتگو شده و این یکی از دست آوردهای خبرگزاریی افغان یا روشنگریی زنان در راستای مسایل زنان هست.
گفته میشود که بسیاری از نهادهای زنانه، ساخته شده اند؛ اما رییس این نهادها مردانند و به نام کار برای زن پروژه میگیرند. اما در حوزهی زندگی زنان هیچ کاری انجام نمیدهند، شما این وضعیت را چطور بررسی میکنید؟
من به یاد دارم وقتی که فرخنده را کشتند و ما زنانی که رفتیم تابوت فرخنده را بلند کردیم، تعدای از انسانهای آزاده به نام مرد آمدند دور ما را حلقه زدند و حس همدردی شانرا شریک ساختند. در این جریان مردان با شرفی بودند که همهگام با زنان به خاطر انسان دوستی حرکت کردند؛ در این راه ما قدر دان آنها هستیم. اما در هر جریان سواستفاده گرانی وجود دارند. هستند کسانیکه به نام زن، برای خودشان منبعی درآمد ایجاد کرده اند و به این شکل زنانی هم بوده اند. زنان و مردانی که به برابریی انسانی باور نداشتند و فقط با نگاه درآمد زا به زنان میدیده اند. چون یکی از دلایلی که جهان خواست به افغانستان توجه کند مسئلهی زنان بود. تلاش میشد برای بهبود وضعیت زنان کاری صورت گیرد.
بحثی دیگری که در این روزها بیشتر دامن زده میشود؛ موضوع خشونت زن برضد زن است. عدهای میگویند که خشونت زنان در مقابل زنان بیشتر از خشونتی است که مردان در مقابل زنان انجام میدهند. شما در این مورد چه میگویید؟
دامن زدن به این موضوع، محصول نگاه جامعهی مرد سالار است. به این معنا که وقتی ریشههای اصلی مشکل پیدا میشود، اصل نا برابریها را کسی گذاشته که در راس است و در راس این جامعه مردان قرار دارند. متوسل شدن به اینکه خشونت زن علیه زن وجود دارد، شکی نیست وجود دارد. اصلن خشونت انسان علیه انسان وجود دارد. به گفتهی هابز انسان گرگ انسان است. چون فرصتها و منابع محدود است و منافع متعدد. مثلن مردی که نان آوراست و دو زنی که چشم دوخته به پول این مرد. اینجا منازعهی شدید است. اما زنیکه دستش به جیب خودش است کمتر منازعه دارد. در سطح نظام، حکومت و اجتماع همیشه فرصتهای شغلی برای زنان کمتر است. مثلن از ۱۰۰ بست جنرالی دو بست مربوط به زنان است. زنان به خاطر دو بست رقابت میکنند در حالیکه مردان به خاطر ۱۰۰ بست رقابت میکنند. این خودش باعث میشود که شما نا خودآگاه در دایرهی نگاه مرد سالارانه بر جامعه قرار بگیرید و این سوال را مطرح کنید.
بانو ثاقب کار و فعالیت زنان در نهادهای جامعه مدنی و فعالیتهای سیاسی – اجتماعی از این آدرس، چقدر منسجم و ارزش مدارانه بوده است؟
البته جامعهی مدنی خودش بر اساس یک ارزش کلان و فکر برتر است. شما همیشه ارزشهای مدنی و حقوق بشری را از حنجرهی فعالین مدنی شاهد هستید و از حنجرهی نهادهای مدافع حقوق زن میشنوید. جامعه امروز جامعه ده سال قبل نیست. چند سال قبل ما در میدان هوایی ایستاد میشدیم و اجازه نمیدادیم که مولانا فضل الرحمان در کشور بیاید و این ترویج شد. امروز در ولایت های مختلف مردم ایستاد میشوند و اعتراض میکنند. نفس اعتراض کردن خودش یک ارزش است. مردم به این باور رسیده اند که برای گرفتن حق شان باید مبارزه کنند و در مقابل رفتارهای نا درست اعتراض کنند.
بحث انتخابات را فراموش نهکنیم. نهادهای جامعه مدنی چهقدر در مورد انتخابات و ارزشهای دموکراسی دولت را تحت فشار قرار داده، به خصوص شبکه نهادهای مدنی برای انتخابات. آنقدر فشار آورد تا قانون انتخابات را تعدیل کند و کمیتهی انتخابات را به وجود بیاورد. یا در بخش صلح، ما مشخصن در سال ۲۰۱۵ برنامه ای داشتیم که گِرهی کور صلح به دست کیست و فهمیدیم که حکومت اصلن استراتژیی مدونی نهدارد در این مورد. با همکاری جامعهی مدنی و کار کردهای زنان پالیسیهایی تدوین شد و کاری صورت گرفت در حکومت جدید. امروز شما حضور خانم ها را دارید هرچند سخت است که ما به تمام اهداف خود به صورت صد در صد برسیم. ولی با آنهم کارهای خوبی صورت گرفته است در جامعهی که نرخ بی سوادی بیداد میکند. ما حتا کم سواد نهداریم در جامعهی خود. شما در یک جامعهی گرسنه و فقیر از کدام ارزشها میخواهید حرف بزنید؟ مردمی که فریاد میزند و شکم گرسنه دارند. همین است که کار جامعه مدنی را با چالش و مشکل رو بهرو ساخته است.
بانو ثاقب شما در یکی از صحبتهای خود گفته بودید که بیایید بحث دختران و زنان را از همدیگر جدا نهکنیم. فعالیت های پراکنده ای عده ای بهنام دختر و عدهی دیگری بهنام زن، کارساز نیست. باید فعالیتهای ما منسجم و هدف مند شود. برای رسیدن به این انسجام چه کارهایی صورت گرفته است؟
کنشگران حوزهی زن نباید موافق با نگاه مرد سالارانه تقسیم بندیهایی در حوزهی زنان انجام دهند. مثلن پسرها هیچ گاه جدا از مرد ها دسته بندی نمی شوند اما در قسمت زنان گفته می شود که این یک دختر بود و حالا که ازدواج کرده، شده یک زن. من به این نوع نگاه نقد دارم. حرف اینست که ما زنان را نباید برای یک مرد تعریف و تفسیر کنیم. کنشگران حوزهی زنان نباید واکنشی حرکت کنند. اگر یک آسیب شناسیی داشته باشیم، حرکت های که در طول این مدت انجام شده بیشتر واکنشی بوده اند. باید این نوع وضعیت تغییر کند.
شما به عنوان انسانی که برای تاثیر گذاری زنان در سرنوشت شان و راه رفتن زنان در حلقه های تصمیم گیری تلاش می کنید، چه راه کارهایی را برای حضور موثر زنان و تسلط آنان در عرصههای سیاسی و اقتصادی موثر فکر می کنید؟
همیشه گفتم که در دو بخش باید کار شود. یکی در قسمت پالیسی سازی؛ زنان در رهبریی حکومت باید حضور موثر داشته باشند. زنان به عنوان تصمیم گیرنده و کنشگر باید حضور داشته باشند و نه به عنوان آمر بست چند و مامور ساده. زنان باید در طرح، تدوین، تطبیق و نظارت از پالیسیها سهیم باشند. در غیر این صورت حضور کنشگران حوزهی زن، نمی تواند به تغییر و پیشرفتی دست پیدا کند. نیازهای زن و مرد از هم فرق دارد. مردان دنیای زنانه را درک نمیکند. به نظر یک مرد اگر به خانمش نان و لباس رسید، خانم به حق خود رسیده است و تازه اگر بگذارد که خانم تا صنف دوازده درس بخواند، فکر می کند که حقوق و امتیازات اضافی به او داده است. هیچ وقت نمی دانند که نیاز اساسیی زن فراتر از خوراک و پوشاک است. اگر به زنی خوراک و پوشاک بدهید و نهایتش بگذارید که به جایی برود. چه فرقی بین او و گوسفندی است که زیر پایش را پاک می کند و برایش علف می دهد. این نوع نگاه، نگاهی غیر انسانی و آزار دهنده است. و برای همین طرز نگاه باید زنان در پایینی ها قرار داشته باشند. زنان زمانی که وارد دولت می شوند با خشونت های ساختاریی سازمان یافته رو بهرو می شوند که این خشونت ها زنان را زمین گیر کرده است و مانع راه یافتن زنان در سطوح بالا می شوند. مثلن مشاورین شورای امنتیت چند نفر زن است ؟ چند نفر وزیر زن دارید؟ زنان چند درصد در حلقهی تصمیم گیریی کلان سیاسی و کشوری حضور دارند؟ در واقع همین خشونت ساختاری مانع اصلیی حضور موثر زنان است. به طور مثال برای رقابت در یک بست یک خانم باید صد در صد شرایط را پوره کند اما یک آقای حتا اگر بی سواد باشد ولی به خاطر روابط خودش انتخاب می شود. بحثی دیگر کار با اذهان مردم است. چرا ما هنوز از زن گفتن می ترسیم؟ از زن شنیدن می ترسیم؟ ما باید گفتگوها را از دانشگاهها شروع کنیم. در مکاتب صحبت کنیم؛ ولی چیزی که خیلی مهم است در پشت پردهی گفتگوها شما باید زنان دانشمند، قوی و کنشگر حوزهی زنان را داشته باشید. که آشنا با جامعهی خود باشید و بتواند جامعه و ساختارها را بشناسد و جواب بسیار قوی داشته باشد. ما اگر بلد نیستیم نباید کاری انجام دهیم که وضعیت بد تر شود. تغییر نیازمند این است که شما زنان جوان و متخصص را به عنوان کنشگر در حوزهی زنان داشته باشید. شما انتخابات را دیدید. زنان قوی و توانمند بار انتخابات را به دوش کشیدند اما در آخر روز چهقدر از این خانمها شریک تصمیم گیریهای کلان سیاسی و حکومتی اند؟ اکثرن مشاور اند و یگان نفر هم معین شده است. اینها همه استفادهی ابزاری از کار زنان میباشد و در همه جا است. آنطوریکه گفتم ما بیشتر واکنشی عمل کردیم. ما نهتوانستیم یک عمق خاص در حوزهی دانش زنان ایجاد کنیم که مطابقی با آن حرکت ما رشد کند. ما سازندهی طرح ها نهبودیم. همیشه اجرا کنندهی برنامه ها بودیم. این گونه است که ما با چالشهای زیادی رو بهرو هستیم. به خصوص با اذهان مردم و ذهنیت سازیی کار زنان. خبرگزاری زنان افغان. کارهای زیادی با رسانهها داشته است. مشخصن دو دور کار کردیم در قسمت اینکه رسانهها زنان را چهگونه به جامعه معرفی می کند؟ قدرت زنان و توانایی زنان در راستای قوانینی که از حقوق زن محافظت می کند، چهگونه در رسانهها بازتاب پیدا می کند. متاسفانه در خیلی از موارد حتا رسانه های ما از قوانین خبر نهدارند. به همین خاطر است که ما زنان نا شناخته باقی مانده ایم. ما زنان حتا برای خود ما ناشناخته ایم. ما باید روی اذهان عامه کار کنیم. روی پالیسیها کار کنیم. در یک مقایسه با کشورهای منطقه، ما بسیار پالیسیهای خوبی داریم اما این قوانین و پالیسیها تطبیق نمی شود. که من از آن بیشتر به ببرهای کاغذی تعبیر می کنم تا قوانین. ما نیاز داریم که کار مستمر و با فکر انجام دهیم.
چه راه کارهایی را فکر می کنید که می تواند به رسیدن زنان در حلقهی تصمیم گیری کمک کند؟
مبارزه، مبارزه و مبارزه. ما باید مبارزات نرم و قاطع خود را به صورت هدفمند و دوام دار ادامه بدهیم. زنان باید روی تحصیل خود کار کنند. و تلاش شود که در حوزهی تحصیلات و معارف، راه برای دیگر زنان باز شود. کار روی تحصیل، مبارزهی پیگیر و داد خواهی ها می تواند برای تاثیر گذاری بیشتر زنان و حضور مفید آن ها موثر باشد تا زنان در حوزههای مختلفی که به سرنوشت جمعیی زنان تاثیر گذار است، تصمیم گیرنده باشند. من به آیندهی حضور زنان خوشبین هستم. به خاطری که وقتی از ارگ ریاست جمهوری تا سطح مکاتب می بینم که همه خواهان حق شان هستند و با ارادهی محکم می گویند که ما حق خود را می گیرم. اینها ما را بسیار امیدوار می کند و ما عملن نتایج کار و مبارزهی خود را می بینیم، با توجه به ظرفیت های موجود و مبارزات دوام داری که وجود دارد، بارو مند هستم که زنان به زودی موفق خواهند شد.