نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

«می‎تو» فراتر از پایان‎ بخشیدن به تجاوز جنسی است؛ ما مطالبات بیش‌تری داریم

  • نیمرخ
  • 30 دلو 1396

ترجمه: اخگر رهنورد
منبع: گاردین
نگارنده: جسیکا والنتی


یک: گفته‌ی معروف در فمینیسم مدرن این است که زنان باید «خواسته‌‎های بیش‌تری داشته باشند». به ما آموختانده شده است که ارزش‎مان را دست‎کم بگیریم- چه در گفت‌‎وگوها بر سر معاش و دست‎مزد و یا در روابط شخصی- و [نیز] به ما گفته شده، اگر زنان فقط آن‎چه که ما واقعن ارزش‌‎اش را داریم، را مطالبه کنند، حتمن ب‎دست می‎آوریم.
اما اگر واکنش‎‌‌ها به«می‎تو» نشان‎گر چیزی بوده باشند، همین است که مردم خیلی دوست ندارند زنان از پذیرفتن حد‌اقل‌های ممکن، امتناع ورزند. انتقادات رایج از این جنبش- که به‌طور جدی با اتهامات علیه عزیز انصاری آغاز شد- واقعان نشان‎دهنده‌ی این است که زنان باید جرات طرحِ خواسته‌های بیش‌ترشان را داشته باشند.
این‎که از مردان بخواهیم بر تجاوز بر ما نقطه‌ی پایان بگذارند، یا این‎که وقتی ما وارد دفترشان می‎‌شویم، با آلت‎های شان در برابر ما بازی نکنند، یک مساله است؛ قانون قبلن این موارد را ممنوع کرده است. اما تا رسیدن به این خواسته‌ی ما از مردان، که فقط با زنانی که مشتاقانه «بله» بگویند، رابطه‌ جنسی داشته باشند- به‌جای آن‎هایی که از فرط ناتوانی و ضعف [در نتیجه‌ی تجاوز جنسی] دیگر نمی‎توانند «نه» بگویند- ظاهرن راه درازی در پیش است.
به ما گفته شده است که اگر مردان نمی‎توانستند زنانی را که برای اولین‌‎بار [به خواسته‌شان] «نه» گفتند، تعقیب کنند، رمان نمی‎توانست دوام بیاورد؛ یا این‎که تقدیر مردان از لحاظ هورمونی، طوری تعیین شده که تمایلات جنسی وحشیانه داشته باشند. گذشته از این‎ها، من مدام می‎شنوم که مردانی که مانند انصاری رفتار کرده‎‌ اند، هیچ فعل اشتباهی را مرتکب نشده اند؛ و یا قانون را زیر پا نکرده اند.
اما مساله «می‎تو»، آن‎چه «قانونی» است، نیست؛ بلکه آن چیزی‎ست که «نیکو»ست. درست است که زنان از خشونت و آزار و اذیت جنسی به ستوه آمده اند؛ اما این هم درست است که آن‎چه که این فرهنگ، رفتار جنسی «عادی» به حساب می‎آورد، اغلب برای زنان مضر است، و ما می‎خواهیم که به این مساله نیز نقطه پایان بگذاریم.
«لیلی لوفبارو»، در نوشته‌ای وحشت آور اما درخشان در مجله‌ی «ویک»، در مورد این‎که زنان چند وقت یک‎بار، در طول رابطه‌ی جنسی رنج می‌برند، می‎نویسد؛ واقعیتی که اغلب از سوی فرهنگ و ساینس نادیده گرفته می‎شود، [احتمالن] تا زمانی که مردان رابطه‌ی جنسی «خوب» داشته باشند. اصلن ما در جهانی زندگی می‎کنیم که «به درد زن به‌ عنوان یک امر طبیعی، و به لذت مردان به ‎عنوان یک حق می‎بیند».
به‌همین دلیل، زنان باید بر تغییر هنجارها بیش‌تر تمرکز کنند، تا تاکید بر چیزهایی که از قبل داشته‌‎ایم. اما برای افرادی که فکر می‎کردند «می‎تو» باید تجاوز و یا سلسله‌ی آزار و اذیت جنسی را متوقف کند، این جنبش، خواهان نوعی «فراتررفتن از مرزها»‎ست. برای مردان، پذیرشِ صرفِ قانون به‌‎مراتب آسان‎تر است، تا این‎که درباره‌‎ی تمامی چیزهایی که تاکنون در مورد رابطه‌ی جنسی، شهوت و قدرت آموخته اند، تجدید نظر کنند. این مساله، نیاز به کار بیش‌تر از نصب دکمه‌ «تامیز اپ» یا بازتویت یک هشتگ دارد.
افرادی که از سمت و‎سوی این جنبش خشمگین، و یا حتی نگران‎ند، باید از خود بپرسند که آیا آن‎ها با هنجارهای جنسی، که می‎گویند هر عملی جز تجاوز جنسی عمل درست است، راحت استند. یا جهانی که در آن رنج و هراس زنان به‌‎عنوان بخشی از تعاملات عاشقانه و جنسیِ مورد نظر تلقی می‎شود، را قبول دارند.
در حال حاضر، زنان خواستارِ بیش از آن حداقل‎ های ممکن است که به آن‎ها آموختانده شده است توقع داشته باشند. آن‎ها خواستار یک استاندارد اخلاقی اند که به آن‎ها به عنوان موجودات کامل انسانی، به جای کالاهای جنسی، نگاه کند. آن‎ها خواستار این هستند که علایق و امنیت شان، مثل علایق و امنیت مردان، به صورت همگانی پذیرفته شوند. آن «بیش‌تر»ی که آن‎ها می‎خواهند، واقعن آن‎قدر هم زیاد نیست. در حقیقت، این کم‎ترین کاری است که می‎توانیم انجام دهیم.

همچنان بخوانید

Muhadisa Sarwari

دختری از افغانستان برنده‌ی جایزه‌ی 100 هزار دالری بنیاد لوران کانادا شد

11 حمل 1402
گل­ها خوب می­شناسند اندوه شکستن را

گل­ها خوب می­شناسند اندوه شکستن را

10 حمل 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
گزارش

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

9 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
فاطمه نیوشا - مهاجرت
هزار و یک شب

رویای معلمی و کابوس آوارگی

8 حمل 1402

پس از مدتی امتحان آزاد دادم و در بست معلمی کامیاب شدم. شغل معلمی یکی از آرزوهای دایمی‌ام بود. قبلا هر وقتی که معلم داخل صنف ما می‌آمد و تدریس می‌کرد، با خود می‌گفتم ایکاش روزی برسد...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00