نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

زنان نباید انتظار داشته باشند که مردان دلسوزانه برای شان پالیسی بسازند

آمنه امید توسط آمنه امید
29 سنبله 1399
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
33
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

دکتر سردار محمد رحیمی، ماستر علوم سیاسی و دکترای رشته‌ی جغرافیای سیاسی از دانشگاه تهران می‌باشد. آقای رحیمی بعد از سال ۱۳۸۸ به عنوان استاد دانشگاه در بسیاری از دانشگاه‌های خصوصی و دولتی مشغول به تدریس بوده و در کنار آن به فعالیت‌های سیاسی نیز پرداخته است. مسوول جریده جبهه ملی، سخن‌گوی جبهه ملی، نامزد وزیر دولت به عنوان وزیر تجارت و از سال ۱۳۹۴ تا حالا به عنوان معین سواد آموزی وزارت معارف کار می‌کند. در مصاحبه‌ی کنونی با وی روی سطح سواد، برنامه‌های آموزشی بزرگ سالان و جایگاه زنان در این عرصه گفت‌وگویی انجام داده ایم.


وضعیت سواد و آموزش در کشور چگونه است؟

به صورت طبیعی کشوری که شما در آن انواعی از نا بسامانی‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، خشونت و ناامنی را مشاهده می‌کنید، نشان می‌دهد که جامعه‌ی با سوادی نداریم. جامعه‌ی که به لحاظ فرهنگی متشتت و ضعیف، فاقد نیروی انسانی ماهر، آموزش ضعیف، دانش و فهم دچار مشکل باشد، بیش‌ترین خشونت و ناامنی و فقر را دارد. آمارها هم نشان می‌دهد که افغانستان ازجمله‌ی بی سوادترین کشور‌هاست. خشونت علیه اطفال و زنان، فقر، توسعه نیافتگی و ناامنی از شاخصه‌های جامعه‌ی کم سواد و بی سواد محسوب می‌شود. امروز حدود ۳۸ ٪ افراد بالای ۱۵ سال با سواد هستند که در این میان نرخ سواد مردها دو برابر نرخ سواد زن‌ها است. براساس درصدی ۲۰ ٪ زن‌ها با سواد و ۸۰ ٪ به صورت عام بی سواد اند. در مجموع نرخ سواد در افغانستان ۳۸ ٪ با سواد و طبیعتن بالای ۶۱ ٪ بی سواد اند.

درقسمت آموزش و سواد زنان به عنوان یک کار اساسی و بنیادی که بتواند اساس دیگر فعالیت‌های زنان شود، این موضوع در حکومت چقدر جدی بوده است؟

در مجموع پالیسی فرهنگی، اجتماعی و علمی دولت در سه سال گذشته خیلی روشن و واضح نبوده است. به تازگی تمرکز روی حوزه‌ی فرهنگ و معارف شکل گرفته و یک امیدواری است که پالیسی‌هایی در حوزه‌ی معارف و سواد آموزی، به خصوص در قسمت زن‌ها بتواند مؤثر واقع شود. ولی با آن هم در طول این مدت کارهایی صورت گرفته است. هرچند که با توجه به منابع زیاد و حضور جامعه‌ی جهانی در حوزه‌ی آموزش و معارف به عنوان کار بنیادی، سرمایه گذاری نشده و پروژه‌هایی که تطبیق شده نتوانسته برای توسعه‌ی معارف اساس ایجاد کند. درطول دوره‌ی کاریی خودم هدف این بوده تا نابرابریی سواد بین مردها و زن‌ها را کم کنیم. و لازمه‌اش این بود که ما در قسمت سواد آموزیی زن‌ها جدی کار کنیم. کورس‌های سواد آموزیی ما تا ۸۰ ٪ و در بعضی مناظق تا ۹۰ ٪ برای خانم‌ها بوده است. دلیل آن علاقه‌مندیی بیش‌تر خانم‌ها به آموزش است. مردان به دلیل شرایط شغلی و کار، زیاد علاقه‌مند به سواد آموزی نیستند. از طرف دیگر مؤثریت زن‌ها در کورس‌های سواد آموزی بیش‌تر است که هم می‌توانند اطفال شان‌را برای تعلیم و تربیه بهتر کمک کنند و هم به عنوان یک خانمی که توانایی خواندن و نوشتن و محاسبه را یافته است می‌تواند زندگی بهتری داشته باشد. تلاش ما این است که بتوانیم با تطبیق همین استراتژی و ادامه‌ی آن در ۱۵ الی ۲۰ سال آینده سطح سواد بین مردها و زن‌ها برابر شود. یعنی اگر ۶۰ ٪ مردها با سواد باشند درصدی سواد زن‌ها هم به ۶۰ ٪ برسد.

با فراگرفتن کورس سواد آموزی یک زن، چه میزان با سواد می‌شود و چه توانایی‌هایی پیدا می‌کند؟

ما هرده سال می‌بینیم که تعریف جدیدی از سواد از جانب یونسکو ارایه می‌شود. تعریف جهانی که از مفهوم سواد وجود دارد، ما از آن بسیار فاصله داریم. ولی ما همان استاندردهای اولیه‌ی مانند خواندن، نوشتن و حساب کردن را در نظر می‌گیریم. متاسفانه جامعه‌ی ما از همین استاندردهای اولیه هم دور است. تلاش ما این بوده که سواد آموزی را سودمند و کاربردی کنیم. یعنی انگیزه بدهیم به سواد آموزان که شما اگر خواندن، نوشتن و محاسبه را یاد بگیرید، یک تغییر در زندگی معیشتیی شما هم به وجود می‌آید. به همین خاطر سوادآموزی سودمند علاقه‌مندی به وجود می‌آورد. ما در کنار تعلیمات اساسی، حرفه‌های اولیه را هم به خانم‌ها آموزش می‌دهیم. شغل‌هایی مثل زنبورداری، خیاطی، گلدوزی و کمک‌های اولیه تا خانم‌ها در کنار سواد، توان‌مندی اقتصادی شان‌را هم بالا ببرند.

داکتر سردار رحیمی، معین سوادآموزی وزارت معارف افغانستان
داکتر سردار رحیمی، معین سوادآموزی وزارت معارف افغانستان

محتوای کتاب‌های سواد آموزی در برگیرنده‌ی چه مسایلی است و آموزگاران این کورس‌ها با چه معیارهایی گزینش می‌شوند؟

در افغانستان متخصص آموزش بزرگ سالان نداریم. هیچ دیپارتمنتی دراین قسمت وجود ندارد. وقتی‌که اساس آموزش بزرگ سالان داشتن متخصص در این عرصه و ارایه‌ی شیوه‌های آموزش بزرگ سالان است اما در کشور ما وجود ندارد؛ طبیعی است که با مشکل رو به‌رو هستیم. در آموزش بزرگ سالان، ما معلمینی فارغ از دوازده داریم. و در خیلی از موارد مثلن در قریه، حتا معلم ما فارغ از صنف نهم است. فقط کاری که ما انجام می‌دهیم یک دوره ترینینگ برای آموزگاران است تا با مسایل آموزش آشنا شود. چون ما متخصص آموزش بزرگ سالان نداریم تا آموزش تخصصی را در این قسمت ارایه کند؛ و متاسفانه هیچ نهاد ملی و بین المللی در این قسمت اقدام نکرده است. ما تلاش داریم تا یک دیپارتمنت آموزش بزرگ سالان را ایجاد کنیم تا متخصص آموزش بزرگ سال تربیت شود و بعد کارما موثریت و نتیجه داشته باشد. محتوای کتاب‌های بزرگ سالان، کاملن متفاوت است با محتوای کتاب‌هایی را که معارف برای افراد زیر پانزده سال تدریس می‌کند. در قسمت آموزش بزرگ‌سالان ما با مشکل بسیار پیجیده‌ای رو به‌رو هستیم. بودجه‌ی که برای این کار در نظر گرفته شده، بسیار اندک است. سواد آموزی ۱.۵ ٪ بودجه‌ی معارف افغانستان را دارد. در حالی‌که ما حدود ده میلیون بی سواد داریم و معارف نیز حدود نه میلیون دانش آموز دارد، دراین صورت باید بودجه‌ی ما باهم برابر باشد. از طرفی دیگر سالانه ۳۵۰۰۰۰ طفل بنا به دلایلی، از رفتن به مکتب بازمانده و وارد جمعیت بی سواد می‌شوند. چون معارف دراین راستا علی‌رغم تلاش‌ها به دلیل ناامنی و منابع اندک و برنامه ریزی غلط موفق نبوده است. ما با نهایت تلاش با همکاری یونسکو و دیگر موسسات می‌توانیم سالانه ۳۰۰۰۰۰ نفر را با سواد کنیم. بنابراین، ورودیی بی سوادی نسبت به خروجی با سواد‌ها بیشتراست. به همین دلیل، تغییر در آمارها به وجود نمی‌آید و سطح سواد بالا نمی‌رود. سیستم و بروکراسی دراین کشور کاملن مشکل دارد و دولت عملن معارف را در حالت فقر قرار داده است. سرمایه گذاری روی یک سواد آموز ۳۰ الی ۵۰ دالراست. درحالی‌که در کشور همسایه‌ی ما ایران سرمایه گذاری روی یک سواد آموز ۲۵۰ دالراست. برای یک دانش آموز مکتب تا۴۰ دالر است در حالی‌که در کشور سوئیس ۵۰۰۰ دالر است. پس طبیعی است که آموزش و سواد، در کشور ما خیلی کیفیت نداشته باشد. چون دنیای مدرن دنیای محاسبه و پول است. هرقدر سرمایه گذاری کنید به همان میزان نتیجه می‌گیرید. نمی‌شود مردم را با پند و نصیحت، دعا، التماس و صلوات با سواد کرد. دولت برنامه روشنی در گذشته نداشته و به دنبال آدم‌های متخصص و کارفهم نبوده است. اگر کسانی مثل ما برنامه‌ای پیشنهاد کند، توجهی هم نمی‌شود و تازه حساسیت‌هایی هم ایجاد می‌شود که چرا کار می‌کند و چرا برنامه می‌سازد.

از دل نابسامانی‌ها و بحران‌ها عده‌ای از خانم‌ها در میدان آمده اند این‌ها برای رسیدن به وضعیت مطلوب و تعریف انسانی از خود شان مبارزه می‌کنند این فعالیت‌ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

زن‌ها هیچ‌گاه نباید خوشبین باشند و انتظار داشته باشند که مردها دلسوزانه برای شان پالیسی بسازند و کار کنند. باید آن قدر توانمند باشند و با برنامه حرکت کنند که دولت مجبور شود آن‌ها را جدی بگیرد؛ راه حل در دنیای مدرن، همین است. شما ببنید یک خانم اروپایی اگر ازحقوق و امتیازهایی برخوردار است، هیج مردی به او بخشش نکرده و این خانم منتظر کار ودلسوزیی مردها برای خودش نبوده، مبارزه کرده، کار کرده و کارهایش هم تخصصی و با برنامه بوده است. در افغانستان، ما کمتر خانم‌هایی را داریم که منسجم و با برنامه حرکت کنند.

همچنان بخوانید

زنان و قانونگذاری در جامعه مردسالار طی یک قرن گذشته

زنان و قانونگذاری در جامعه مردسالار طی یک قرن گذشته

16 حوت 1401
جاسیندا آردرن

کناره‌گیری جاسیندا آردرن و چالش‌های زنان قدرتمند

8 دلو 1401

خانم‌ها باید خیلی جدی تر از گذشته مبارزه کنند و ابزاری برای پیروزیی مبارزه هم داشتن توانایی است. باید سطح دانایی، علم و توانایی شان بلند و به روز باشد. توقع دلسوزی از طرف مردان را نداشته باشید. چون در یک فضای خشنی مثل افغانستان، همه در تلاش تامین منافع خودشان هستند. نگاه مردها به زن‌ها می‌تواند ابزاری شود.

فکر نمی‌کنید که نگاه ابزاری به خانم‌ها و کار آن‌ها، عملن وجود دارد. مردم در جریان انتخابات خانم‌ها را دیدند که عملن بار انتخابات را به دوش کشیدند؛ اما از قدرت و بدنه‌ی دولت حذف شدند. این بیان‌گر ناتوانیی زنان است یا استفاده ابزاری از آن‌ها؟

دولت‌های جهان سومی عمومن دولت کار گزار نیست که نماینده‌ی مردم باشد و برای مردم کار کند. دولت با هر ابزرای قدرت را به دست می‌گیرد، به خاطر سلطه و تامین منافع گروه و هیات حاکمه خودش. اگر دولت کار نمی‌کند، این مشکل ما و شماست. شما به دولتی مشروعیت داده اید که به نفع شما کار نمی‌کند. ما همیشه باید توان خود را بسنجیم و بدانیم که در کجا این توان را مصرف کنیم تا نتیجه‌ی بهتری داشته باشد و این کار ذهنیت و مدیریت می‌خواهد. هیچ چیز لزومن با خیرخواهی درست نمی‌شود. چون دنیای امروز دنیای خیرخواهی نیست، دنیای منافع است. زن‌ها باید یاد بگیرند و بتوانند از نیروی خودشان به صورت موثر و برنامه ریزی شده، استفاده کنند. هوش و ذکاوت سیاسی شان‌را بالا ببرند. فرصت‌ها و ابزارها را بشناسند، بازار عرضه و تقاضا را درست بررسی کنند و هیچ گاه منتظر نمانند که مردها برای شان کار کنند. چون در دنیای امروز این توقع ممکن است خریداری نداشته باشد. مردهای جامعه ما عملن در مقابله با زن‌ها قرار دارند. چون حضور زن‌ها باعث کم شدن فرصت‌ها برای مردها می‌شود. اگر زن توانایی در یک اداره می‌آید موقعیت مردی را به خطر می‌اندازد که توانایی کمتری دارد. و این مرد نمی‌خواهد شاهد یک چنین اتفافی باشد. پس زن‌ها باید روی توانایی و تخصص شان جدی فکر کنند. توانایی با مدارک ماستری و دکترا هم قابل سنجش نیست. ما فعلن بی شمار ماستر و دکتر داریم که قدرت تحلیل و عمل موثری ندارند و قادر به حل کوچک‌ترین مسایل خود و جامعه هم نیستند. بحث توانایی بیش‌تر از فکر، خرد، مطالعه، تجارب، بررسی و تحلیل رفتارها حاصل می‌شود.

مطالب مرتبط

زنان و قانونگذاری در جامعه مردسالار طی یک قرن گذشته

زنان و قانونگذاری در جامعه مردسالار طی یک قرن گذشته

16 حوت 1401
جاسیندا آردرن

کناره‌گیری جاسیندا آردرن و چالش‌های زنان قدرتمند

8 دلو 1401
زنان در كجاى سیاست افغانستان قرار دارند؟

زنان در كجاى سیاست افغانستان قرار دارند؟

9 جدی 1400

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00