نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

بهای لذت مردان برای زنان- بخش اول

  • نیمرخ
  • 7 حوت 1396

ترجمه: اخگر رهنورد
منبع: مجله «ویک»
نویسنده: لیلی لوفبارو

جهان به‌گونه‎‌ی ناراحت‎ کننده‌ای، با این واقعیت که زنان هر از گاهی، روابط جنسی توأم با اشک و گریه را تجربه می‎کنند، کنار آمده است. هنگامی که سایت «Babe.net»، گزارشی را در مورد زنی با نام مستعار، که در جریان یک رابطه‎‌ی دشوار با عزیز انصاری مجبور به گریه و فریاد شده بود، منتشر کرد، «تعبیرها» در مورد این‎که جنبش «می‎تو» نهایتن پا را از گلیم‎ اش فراتر گذاشته است، غوغایی در انترنت برپا کرد. «گریس»، زنی 23 ساله، کارمند انصاری نبود، یعنی این‎که هیچ بحث محل کار و فضای کاری مطرح نبود. اعتراضات و دادخواست‎های مکرر او مبنی بر این‎که آن‎ها [در هوتل] «تأخیر کردند»، همگی خوب و عالی بود، اما آن‎ها به این واقعیت که وی در نهایت به رابطه‎‌ی جنسی دهانی با انصاری رضایت داد، اهمیتی ندادند. در نهایت، آن‎چه مهم بود، این بود که او اجازه‎‌ای یافت هوتل را ترک کند.
«چرا او در همان زمانی که احساس ناراحتی کرد، آن‎جا را ترک نکرد؟» این سؤالی است که بسیاری از افراد، به صراحت یا به ‎طور ضمنی پرسیده ‎اند.
سؤال مهمی است و پاسخ‎های احتمالی فراوانی دارد. اما اگر شما از روی حسن نیت این سؤال را می‎پرسید، و اگر واقعن می‎خواهید به این موضوع فکر کنید که چرا ممکن است کسی کاری را انجام دهد که «گریس» انجام داد، مهم‎ترین پاسخ آن این است: زنان به‎گونه‎ای اجتماعی شده‎اند که همیشه ناراحت باشند، و از ناراحتی خود چشم‎ پوشی کنند.
این فرهنگ در جامعه‎‌ی ما خیلی به ‎پختگی رسیده است، و من احساس می‎کنم که ما از [تأثیر] آن در این موضوع غفلت کرده‎ ایم. به ‎قول «دیوید فاستر والاس»، این آبی است که ما در آن شنا می‎کنیم.
مسأله‎‌ی عزیز انصاری به این دلیل باعث واکنش‎های گسترده شد که، همان‎گونه که من مدت‎ها بیم آن را داشته‎ام، ما فقط با جنبش‎ هایی مثل «می‎تو» احساس راحتی می‎کنیم، مادامی که مردانِ مورد بحث، هیولاهای مطلقی استند که ما به‎راحتی می‎توانیم آنها را از حیوانات وحشی تفکیک کنیم. یک‎بار که ما از استدلال «چند سیب گندیده» عبور کنیم و به این‎که این وضعیت بیش‌تر یک روند است تا یک انحراف جزئی، آن زمان است که غریزه‎ی ما تحت هنجارها و قواعد در خواهد آمد. هنجارهایی که چگونگی رفتار مردان و چگونگی روابط جنسی را معین خواهد کرد.
این همان چیزی است که «اندریو سالیوان» به‎صورت ابتدایی، در آخرین ستون عجیب‎وغریب غیرعلمی‎اش به آن اشاره کرده است. او استدلال می‎کند که «می‎تو»، با سرباززدن از مواجهه با واقعیت‎های بیولوژیکی مردانه، از حد خودش تجاوز کرده است. او می‎گوید فمینیسم از دادن حق مردان به آن‎ها امتناع ورزیده است و نقشی را که «طبیعت» در این بحث‎ها باید بازی می‎کرد، نادیده گرفته است. وی می‎نویسد: خانم ها! اگر شما هم‎چنان به انکار بیولوژی [مردان] ادامه دهید، شاهد حالت تدافعی، واکنش، و «مخالفت» مردان خواهید بود.
این استدلال، خیلی رقت‎آور است. ساليوان نه‎تنها درباره‎ی طبیعت و واقعیت‎های آن گیج و سردرگم است، بلكه، همان‎گونه که «كولین دیكی» در یادداشت توییتری آموزنده‎اش اشاره می‎کند، به طرز وحشت‎ناکی سنتی است. ساليوان ادعا می‎کند که وی به لطف تستوسترونی که به او تزريق گردید، به «درک تفاوت طبيعيِ مطلق و عظیم بين مردانگی و زنانگی» نایل شد. بدین معنا که او تصور می‎کند که مردانگی را می‎توان به واسطه هورمونِ قابل تزریق ایزوله کرد، و به ‎هیچ‎ وجه زحمت تصور زنانگی را به ‎خود نمی‎دهد. اگر می‎خواهید در مورد عادت ‎های ذهنی که جنبش «می‎تو» را ضرورت بخشید، به اجمال چیزی بدانید، سالیوان- که بدش نمی‎آید با این جنبش مخالفت کند- نماینده‎ی واقعی [آن دسته از افراد] است.
مشکل اصلی این نیست که ما- به‎عنوان یک فرهنگ- به‎اندازه‎ی کافی به واقعیت بیولوژیکی مردان اهمیت نمی‎دهیم. مشکل این است که این واقعیتِ آن‌ها، تنها واقعیتی بیولوژیکی است که ما همواره باید به آن توجه داشته باشیم.
بنابراین، بیایید در مورد بدن‎ها [ی زنان و مردان] صحبت کنیم. بیایید بدن‎ها و حقایق رابطه‌ی جنسی را، به‎نیت ایجاد یک تغییر، جدی بگیریم. و اجازه دهید برخی از زنان در این معادله بازگردند. چون اگر بخواهید در مورد لذت‎های مردانه، صحبت کنید، بهتر است آمادگی بحث در مورد رخ دیگر سکه، که مرموز، ناخوشایند، و همه‎ جا حاضر است، را نیز داشته باشید: درد زنان.
تحقیقات نشان می‎دهند که 30 درصد از زنان گفته‎ اند در جریان رابطه‎‌ی جنسیِ مهبلی احساس درد می‎کنند، و 72 درصد در رابطه‎ی جنسی مقعدی؛ و «بخش عظیمی» از آن‎ها، به شریکان شان، در مورد دردی که در رابطه‎ی جنسی احساس می‎کنند، چیزی نمی‎گویند. این موضوع مهمی است، زیرا زمانی که در مورد «رابطه‎ی جنسی بد» صحبت می‎شود، هیچ‎گاه به واقعیت‎های بیولوژیکی غیرمردانه اهمیت داده نمی‎شود. برای تمامی آن مواردی که در این بحث- در مورد آن چیزهایی که آزار و اذیت و یا تجاوز را شامل می/نمی‎شود- «تفاوت جزئی» اطلاق می‎گردد، من از کاربرد تقلیل‎دهنده‎ی این عبارت در حیرت‎ام- به‎ویژه، این فرضیه که «رابطه‎ی جنسی بد» همان معنایی را که برای مردان دارد، برای زنان نیز دارد.
مطالعات در این زمینه اندک‎اند. نظرسنجی نه‎چندان جدیِ انجمن‎هایی که در آن‎ها مردم درباره‎ی «رابطه‎ی جنسی بد» صحبت می‎کنند، نشان می‎دهد که مردان تمایل دارند این عبارت را برای توصیف وضعیتی که در آن شریک جنسی منفعل است، و یا تجرب ه‎ای خسته‎ کن در رابطه‎‌ی جنسی، استفاده کنند. اما زمانی که اکثریت زنان درباره‎‌ی «رابطه‎ی جنسی بد» صحبت می‎کنند، اغلب این عبارت را به‎‌معنای رابطه‎‌ای که در آن تحمیل و اجبار، ناراحتی احساسی، و حتی بیشتر از همه درد فیزیکی را تجربه می‎کنند، به‎‌کار می برند. «دیبی هیربنیک»، استاد دانشکده‎‌ی صحت عامه‎‌ی دانشگاه ایندیانا، و یکی از افراد فعال در «سروی ملی سلامت و رفتار جنسی»، نتیجه‌‎ی این نظرسنجی را تأیید کرد. او به من گفت: «وقتی سخن از “رابطه‎‌ی جنسی خوب” به‎‌میان می‎آید، برای اغلب زنان، به‎‌معنای رابطه‎‌ای بدون درد است؛ و [اما] برای اغلب مردان، به‎‌معنای رابطه‎‌ای است که در آن، به ارگاسم برسند».

«سارا مک‎‌‌ کللند»، استاد دانشگاه میشیگان- یکی دیگر از معدود دانش‌مندانی که در مورد این مسأله، تحقیقات جدی انجام داده است- در جریان تحقیق‎اش در مورد این‎که مردان و زنان جوان، چگونه رضایت جنسی را ارزیابی می‎کنند، دریافت که «حداقلِ میزان رضایت جنسی در مردان و زنان بسیار متفاوت است».
درحالی‎که زنان، حداقلِ رضایت جنسی را شامل پتانسیل برای احساسات بسیار منفی و پتانسیل برای درد درنظر داشتند، مردان این حداقل را جهت نشان‎دادن پتانسیل برای نتایج کم‎تر رضایت‎بخشِ جنسی می‎پنداشتند، اما هرگز به پی‎آمدهای مضر و خسارت‎بار آن برای خودشان، فکر نمی‎کردند. [عدالت خودمانی: رضایت جنسی در میان متأهلین جوان].

همچنان بخوانید

عید زنان

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402
خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

خودکشی خواهرم باعث بیداری خانواده شد

5 حمل 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
صابره
هزار و یک شب

سرنوشت صابره؛ از میز مطالعه به دود آشپزخانه

2 حمل 1402

صابره، 17 ساله، تازه امسال مکتب را به پایان رسانده است. در حالیکه هنوز با اعتماد به نفس می‌گوید لیسانس خود را از یک دانشگاه معتبر بین‌المللی خواهد گرفت، احساس می‌کند وضعیت کشور او را به سوی قفس تنور و آشپزخانه می‌راند.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00