نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

بهای لذت مردان برای زنان- بخش دوم

  • نیمرخ
  • 14 حوت 1396

ترجمه: اخگر رهنورد
منبع: مجله «ویک»
نویسنده: لیلی لوفبارو

یک‎بار که شما کاملن درک کنید که این امر تا چه اندازه وحشت‎ناک است، ممکن است منطقن به این نتیجه برسید که «داوری» ما در مورد تجاوز و آزار و اذیت جنسی مخدوش بوده است، زیرا مردان و زنان مقیاس‎های درجه‎بندی کاملن متفاوتی دارند. امتیاز 8 در مقیاس «رابطه‎ی جنسی بد» برای مردان به‎اندازه‎ی امتیاز یک 1 در مقیاس زنان است. این گرایش در میان مردان و زنان به استفاده از عبارت یک‎سان- رابطه‎ی جنسی بد- برای توصیف تجربیاتی که یک ناظر عینی آن را به همان میزانِ کاملن متفاوت توصیف می‎کند، جنبه‎ی دیگری از یک پدیده‎ی روان‎شناختی شناخته‎شده به‎نام «محرومیت نسبی» است که برمبنای آن گروه‎های محروم- که طوری آموزش دیده‎اند که توقعات کم‎تری داشته باشند- به‎طوری پارادوکسیکال مایل‎اند میزان رضایتِ یک‎سان با همتایان بهتر آموزش‎دیده و ممتازترشان را ابراز کنند. این، یکی از دلایلی است که چرا تلاش سالیوان برای طبیعی‎نشان دادن وضعیت موجود، بسیار خسارت‎بار است.

هنگامی که زنی می‎گوید «من راحت نیستم» و سپس رابطه‎ی جنسی را با گریه و اشک ترک می‎کند، شاید او گُل نازکی است که در برابر رنج و ناراحتی تاب نمی‎آورد. و شاید برماست که کمی جدی‎تر در مورد واقعیت‎های بیولوژیکیِ بسیاری از زنان، تأمل کنیم؛ زیرا متأسفانه رابطه‎ی جنسی دردناک و رنج‎آور، امری استثنایی نیست که ما به آن تظاهر کنیم. پدیده‎ای بسیار عام است.

با توجه به طرح سولیوان، می‎توان- به‎طور مشروط و صرفن به‎عنوان یک آزمایش فکری- پذیرفت که بیولوژی- یا «طبیعت»-با تاریخ هم‎زیستی دارد و گاهی اوقات موضع‎گیری‎های یک‎جانبه زمان‎اش را بازتولید می‎کند.

این، قطعن از نظر علم طب درست است. در قرن هفدهم، دانش متعارف می‎گفت که «زنان» کسانی‎اند که میل جنسی فراوان و نامنظم دارند. این‎که آن چیزها تغییر کرده‎اند، به این معنا نیست که لزومن [مردان کنونی] بهتر‎اند. امروزه یک مرد می‎تواند [به راحتی] با گزارش جزئی خودش به داکتر، نسخه‎ای برای ویاگرا [دارویی برای تقویت جنسی مردان] از او دریافت کند؛ اما [برای مثال]، به‎طور متوسط ​9.28 سال زمان، توأم با رنج و درد، لازم است که آندومتریوز- بیماری ناشی از بافت آندومتر (مخاط رحم) که در خارج از رحم رشد می‎کند- در زنان تشخیص داده شود. آن زمان بسیاری‎ها پی می‎برند که نه‎تنها رابطه‎ی جنسی، بلکه زندگی روزمره‎ی [زنان] نیز به یک چالش زندگی‎برانداز تبدیل شده است. این یک واقعیت آشکار بیولوژیکی است، اگر چشم بینایی وجود داشته باشد.

یا، از آن‎جا که در این نوشته موضوع بحث ما رابطه‎ی جنسی است، باید پرسید جامعه‎ی علمی ما با مسأله‎ی دایسپارونیای زنان- درد شدید فزیکی که برخی از زنان در طول رابطه‎ی جنسی تجربه می‎کنند- در مقابل اختلال نعوظ مردان (که سوگ‎مندانه، دردناک هم نیست) چه‎کاری کرده است؟ «پاب‎مِد»، [موتور جستجوی تحت وب رایگان، که دسترسی به چندین پایگاه داده‎ی اصلی در بخش‎های مختلف رشته‎های علوم طبی و بیولوژی را فراهم می‎کند] دارای 393 آزمایش بالینی است که دایسپارونیا را مورد مطالعه قرار داده است؛ 10 آزمایش واژینیسموس [اختلال جنسی شایع در میان زنان]. 43 ولوودینیا [بیماری زنانه که باعث درد و سوزش فرج می‎شود]. 1954 اختلال نعوظ مردان.

درست است: «پاب‎مد» تقریبن پنج برابر بیش‌تر از آزمایش‎های بالینی در مورد رنج جنسی زنان، در مورد لذت جنسی مردان نتایج آزمایشی دارد. چرا؟ چون ما در فرهنگی زندگی می‎کنیم که درد زنان را یک امر طبیعی و لذت مردان را یک حق می‎پندارد. این آستیگماتیسم جنسی عجیب و غریب تا آن‎جا در فرهنگ ما ریشه دارد که دشوار است تا گستره‎ای که در آن دیدگاه ما نسبت به پدیده‎ها چوله و منحرف شده است، را سنجش کنیم.

نظری بیندازید به این‎که چگونه نظام بهداشتی ما داکتران را برای جراحی‎های مردانه در مقابل جراحی‎های صرفن زنانه تنظیم می‎کند: تا سال 2015، برای جراحی‎های صرفن مردانه با میزان 27.67 درصد بیشتر از جراحی‎های صرفن زنانه، به پروسه‎های مردانه بازپرداخت شده بود. (نتیجه: حدس بزنید که چه‎کسانی [مردان یا زنان] می‎توانند به داکترهای ماهر و برجسته دست‎رسی داشته باشند؟) یا درنظر بگیرید که چگونه بسیاری از زنان به‎صورت عادی به داکتران شان تمکین، و [در عین حال] از سوی آن‎ها مورد بی‎توجهی قرار می‎گیرند.

با این حال، نقل قول مستقیمی از یک مقاله‎ی علمی وجود دارد که زنان (برخلاف شهرت‎شان به شکایت و احتراز از ناراحتی) به‎طرز نگران‎کننده‎ای سخت‎جان و مقاوم‎اند: «هرکسی که به‎طور منظم با شکایت از دایسپارونیا روبه‎رو می‎شود، می‎داند که زنان تمایل دارند، در صورت لزوم، به رابطه‎ی جنسی، در حالی که دندان‎های شان را به‎هم محکم می‎فشارند، ادامه دهند».

اگر از خود پرسیده بودید که چرا «گریس» به محض آن‎که احساس «ناراحتی» کرد، آپارتمان انصاری را ترک نکرد، باید همین سؤال را در این‎جا مطرح کنید. اگر رابطه‎ی جنسی [برای زنان] آزاردهنده است، چرا او مانع نشد؟ چرا این اتفاق می‎افتد؟ چرا زنان درد آزاردهنده‎ای را تحمل می‎کنند تا زمانی که مطمئن شوند که مردان به ارگاسم رسیده‎اند؟

همچنان بخوانید

نوروز مبارک

نوروز مبارک!

1 حمل 1402
دفچه و کفچه

نوروز در سایه‌ی طالبان؛ از کفچه و دفچه خبری نیست

29 حوت 1401

پاسخ این پرسش‎ها از بحث فعلی ما در مورد این‎که چگونه، به‎دلیل این‎که مردان می‎خواهند در محل کارشان به نعوظ برسند، زنان به‎طور معمول مورد آزار و اذیت، تجاوز و بدرفتاری قرار می‎گیرند. بسیار ناراحت‎کننده است که سولیوان فکر می‎کند ما به‎اندازه‎ی کافی واقعیت‎های بیولوژیکی مردان را درنظر نمی‎گیریم، درحالی‎که جامعه‎ی ما در کلیت‎اش موافقت کرده است که هدفِ ارگاسم بی‎زحمت مردان را دنبال کند. این تلاش در مرکزیت مطلق فرهنگ تضمین شده است- با پیامدهای ناگوار آن بر درک ما از جسمِ مردان و زنان، لذت و درد.

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود
هزار و یک شب

فرزندآوری برای مسئول ساختن شوهرم اشتباه بود

23 حوت 1401

یاسمن را به ظاهر دادند و در بدلش خواهر ظاهر را به برادر یاسمن گرفتند. هرچند یاسمن از بودن و ازدواج با ظاهر خوشحال بود، اما ظاهر از این ازدواج راضی نبود و یاسمن را نمی‌خواست. او...

بیشتر بخوانید
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00