نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

بهای لذت مردان برای زنان- بخش سوم و پایانی

  • نیمرخ
  • 23 حوت 1396

ترجمه: اخگر رهنورد
منبع: مجله «ویک»
نویسنده: لیلی لوفبارو

به درخواست «سولیوان»، من درباره‌ی بیولوژی، و بطور خاص، در مورد حساسیت‌های فیزیکی صحبت می‎کنم که بسیاری از زنان طوری اجتماعی‎‌ شده‎اند که آن‎ها را در پی‎گیری لذت جنسی‌شان نادیده بگیرند.
زنان به طور مداوم و دقیق آموزش دیده اند که ناراحتی های بدنی شان را نادیده گیرند یا واکنشی نسبت به آن‎ها نداشته باشند؛ به ویژه اگر می‎خواهند از نظر جنسی «مناسب» باشند. توجه کرده‌اید که از زنان چگونه «خواسته شده است» که خود را به عنوان کسانی‌که از لحاظ جنسی جذاب باشند، عرضه کنند؟ [با کفش‎های] پاشنه بلند و مناسب؟ با زیرتنه های تنگ؟ این‎ها چیزهایی استند که بر بدن زخم وارد می‎کنند. امکان دارد که مردان با لباس‎های گشاد، جذاب به ‎نظر بیایند. آن‎ها با کفش‌هایی راه می‎روند که تاندون‎های آشیل‌شان را کوتاه نمی‎کنند. آن‎ها ضرورت ندارند موهای اندام‎های تناسلی‎شان را (با فشارِ توام با درد) بکَنَند و یا صورتت های‎شان را نخ کنند تا «عرفن» جذاب بنظر بیایند. آن‎ها- درست مثل زنان- می‎توانند همه‌ی این‎ها را انجام ندهند، اما «مبنای انتظارات» واقعن متفاوت اند، و خنده آور است اگر ادعا کنیم که متفاوت نیستند.

معامله‌ی ضمنیِ اجتماعیِ کهن میان زنان و مردان (که «اندریو سالیوان» آن را «طبیعی» می‎پندارد) این است که یک طرف ناراحتی و درد زیادی را برای لذت و خوشی جانب دیگر تحمل می‎کند. و ما همگی توافق کرده‌ایم که آن را عادی و روال طبیعیِ جهان تلقی کنیم. به همین دلیل است که آرایش نکردنِ «فرانسیس مک‎دورمند» در «گلدن گلوب»، یک اقدام رادیکال بود. به همین دلیل است که وقتی «جین فوندا» عکسی از خودش را که خسته به نظر می‎رسید، همراه با یکی دیگر از عکس‌هایش که مسحورکننده بود، منتشر کرد، نشان‎گر یک امکان تغییر بود. این، صرفن یک شیوه‌ی خسته‌کنِ زندگی نیست؛ بلکه ذهنیت و طرز فکری است که تغییر دادنش بسیار دشوار است.

برای وضاحت بیش‌‌تر، من حتی مخالف استانداردهای زیبایی مضحک کنونی نیستم. هدف من صرفن فهم این مسأله است که چگونهْ آموزش‌های را که زنان می‎بینند، می‎توانند به ما کمک کنند آن‎چه را که «گریس» انجام داد و آن‎چه را که انجام نداد، توضیح دهیم.

زنان باید راحتی و لذتی را، که در شرایطی که راحتی واقعی را تقریبن غیرممکن می‎سازد، احساس نمی‎کنند، به نمایش بگذارند. در آینده، اگر شما زنی را دیدید که در لباسی تو‎در‎تو و نیم‌تنه، که مانع خورد و نوش اش برای ساعت‎ها می‎شود، با خوش‎حالی می‎خندد، بدانید (الف) که شما دارید اثر نمایشی یک حیله‌گرتمام و‎کمالی را می‎بینید که علی‎رغم رغبت قلبی‌اش نقش ایفا می‎کند و (ب) این‎که شما طوری آموزش دیده اید که آن نمایشِ «فوق‌العاده» و شایسته‌ی جایزه‌ اسکار را صرفن به عنوان یک عمل و فعالیت روزمره در نظر بگیرید.

اکنون فکر کنید چگونه این آموزش‎ها زمینه های عملکردهای جنسی را فراهم می‎سازند.

مردان تعجب می‎کنند که چرا زنان تظاهر به ارگاسم می‎کنند؟ به‌نظر زیان‌اور می‎رسد؟ درست است! همین‎طوری است. این بدان معناست که ارزش‌شان را دارد که «بسیار به دقت» فکر کنیم که چرا بسیاری از مردم ممکن است کاری را انجام دهد که بنظر می‎رسد با علاقه‌ی شخصی‌شان کاملن متضاد است. زنان لباس شیک می‎پوشند و به جاهایی که وعده داده اند می‎روند، تا اندازه‌ای به این دلیل است که آن‎ها لیبیدو (شهوت) دارند و می‎خواهند لذت جنسی را تجربه کنند. چرا، در دقایق آخر، آن‎ها از آن منصرف می‎شوند و تظاهر می کنند؟

پاسخ برگشت‎ پذیر (آن‎که میل جنسی داشتن زنان را نادیده می‎گیرد) این است که زنان در موقعیت‌های جنسی قرار می‎گیرند که، به‌خاطر موقعیت‎های اجتماعی که دارند، آن را نمی‎پسندند. آن‎ها به لذت جنسی اهمیتی نمی‎دهند.

ممکن است دلایل دیگری نیز داشته باشد. شاید،به عنوان مثال، زنان تظاهر به ارگاسم می‎کنند، چون انتظار داشتند خودشان (از رابطه‌ی جنسی) لذت ببرند. اگر بنظر برسد که این اتفاق نیفتاد، خود‎ به خود به آموزش‎های که قبلن فراگرفته‌اند، مراجعه می‎کنند. به آن‎ها آموخته شده‌اند که (الف) ناراحتی‎شان را تحمل کنند؛ و (ب) به‌‎نحوی، لذت خودشان را در لذت جانب مقابل جستجو کنند؛ آن‎هم درصورتی‎که شرایط اجتماعی اقتضا کند.

این موضوع، به‌ویژه در مورد رابطه‌ی جنسی اهمیت دارد. با تظاهر به ارگاسم به همه چیزهای مورد‎نظر می‎شود دست یافت: می‎تواند مرد را ‌ترغیب کند تا به فعالیت‌های‌شان خاتمه دهد؛ و این یعنی این که دردش (اگر داشته باشید) نهایتن متوقف می‎شود. باعث می‎شود او (جانب مقابل) احساس خوبی داشته باشد و احساساتش را کن‌ترول کند. اگر عاشق خوبْ بودن بدین معنی باشد که باعث شوید فرد دیگر احساس خوبی داشته باشد، پس شما در این زمینه نیز خوب درخشیده‌اید. همه‌ی این‎ها، یعنی: پیروزی کامل.

همچنان بخوانید

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402
شلاق در خیابان؛ مجازات پوشیدن «لباس رنگی»

شلاق در خیابان؛ مجازات پوشیدن «لباس رنگی»

6 حمل 1402

ما تا آن‎جا به درد، که واژه‌ی بزرگِ فراموش‌ شده‌ی بحث‎های جنسیتی ما است، چشم فرو‎بسته‌ایم که کار گسترده‌ی 2004 «ای.بی.سی. نیوز»، تحت عنوان «سروی رابطه‌ی جنسی در آمریکا»، که شامل 67 پرسش شگفت‌انگیز است، حتی یک بار هم به آن نمی‎پردازد. سروی حتی (درد) را به عنوان یکی از دلایل ممکن برای تظاهر به ارگاسم ذکر نکرده است:

65. (در‎صورتی‎که تظاهر به ارگاسم کرده باشید) دلیل عمده‎ی‎تان از این کار چه بود؟
8/9/04خوشنودکردن شریک جنسی
26
22عجله/ انجام کار
10خدشه‎دارنکردن احساسات شریک جنسی
9خسته بودم
7رابطه‎ی جنسی رضایت‎بخش نبود.
3ملالت
2حوصله نداشتم
2خیلی جوان/ بی‎تجربه بودم.
1فقط همان‎طوری خواستم.
0مریض بودم/ دوا استفاده می‎کردم.
4دیگر
12نظری ندارم.

این‎گونه است که ما می‎گوییم ساینس و علوم اجتماعیِ ما در مورد رابطه‌ای جنسی بد عمل کرده است. مطالعات ما، با امتناع از دیدن درد و ناراحتی، به عنوان واقعیت‌های که زنان روزمره درزمینه‌های جنسی تحمل می‎کنند، حتی آن‎ها را تا مرحله‌ی موجودات عجیب وغریب و دل‎بخواهی شرح می‎دهند که (بنا به دلایلی) «حوصله ندارند» یا رابطه‌ی جنسی را متوقف می‎کنند، چون «همانطوری می‎خواستند».

اما این تنها در مورد رابطه‌ی جنسی نیست. یکی از تعاریفی که دختر‌ها، بیش‌تر به عنوان نوعی مسخره و دست‌اندازی، دریافت می‎کنند این است که آن‎ها زیبا استند؛ بر این اساس، آن‎ها یاد می‎گیرند که بخش اعظمی از ارزش اجتماعی آنان در این نهفته است که چقدر دیگران از دیدن آن‎ها لذت می‎برند. به‌آنان یاد داده می‎شوند که از لذت‌بردن دیگران در نگاهِ به آن‎ها، لذت ببرند [به عبارتی، لذت خودشان را در لذت‎بردن دیگران از نگاه به آنان، جستجو کنند]. در واقع، این روش عمده‌ای است که آن‎ها از نظر اجتماعی پاداش و منزلت دریافت می‎کنند.

این موضوع به این‎که چگونه به زنان آموزش داده می‎شوند که میزبان خوبی باشند، نیز صادق است. تا خواسته های‎شان را تابع خواسته های دیگران قرار دهند. تا از رویارویی اجتناب ورزند. در هرجا، به زنان آموخته می‎شوند که چگونگی واکنش دیگران به آن‎ها، در بالابردن میزان خوبی و ارزش‎ شان تأثیر بیش‌تری دارد تا آن‎چه که ممکن است خودشان (در موردشان) احساس کنند.

یکی از نتایج جانبی آموزش یک جنسیت (زنان) برای ارجاع لذت‎اش به شخص ثالث (و تحمل ناراحتی‎های فراوان در این روند) این است که آن‎ها در تحلیل ناراحتی خودشان- که به طور مداوم به آن‎ها آموخته شده که از آن چشم‌‎پوشی نمایند- ضعیف عمل کنند.

در دنیایی که زنان با شرکای‎شان در لذت جنسی متساوی اند، مطمئنن منطقی است که انتظار داشته باشیم یک زن باید در لحظه‌های که کاری با او صورت می‎گیرد که او دوست ندارد، دست از رابطه‌ای جنسی بکشد. اما این، دنیایی نیست که ما در آن زندگی می‎کنیم.

در دنیای واقعی، اولین درسی که زنِ تیپیکال درباره‌ی آن‎چه که از رابطه‌ی جنسی انتظار داشته باشد، یاد می‎گیرد این است که «ازدست دادن بکارت‌اش آزاردهنده و دردآور است». او باید [در آن موقع] دندان‎هایش را بساید و آن را به‌پایان برساند. فکر کنید که چگونه این آشنایی با رابطه‌ی جنسی ممکن است توانایی شما را برای بازشناسی «ناراحتی» به‌عنوان اتفاقی که نباید بیفتد، به تحلیل می‎برد. هنگامی که احساس درد در زابطه‌ی جنسی تا مدت‎ها پس از آن‎که پرده‌ی بکارت از بین رفته است، ادامه می‎یابد- همان‎گونه که برای اکثر دوستان من اتفاق افتاده است- بسیاری از زنان گمان می‎کنند که مشکل از خود آن‎ها است. خوب، اگر قرار بود شما دندان‌های‌تان را بسایید و اولین‌بار آن را پشت سر بگذارید، چرا بار دوم نه؟ در چه مرحله‌های، رابطه‌ی جنسی به‌صورت جادویی از تحمل کسی که کاری با شما می‎کند که شما دوست ندارید- اما بیاد داشته باشید: همگان موافق‌اند که شما باید آن را تحمل کنید- به تجربه‌های متقابلن لذت‎بخش، که دیگران همگی ظاهرن فکر می‎کند همین‎گونه است، دگرگون می‎شود؟

زبان ما واقعن برای توضیح این دگرگونیِ فوق‎العاده بغرنجْ یارایی ندارد، زیرا ما درباره‌ی واقعیت‎های بیولوژیکیِ جنسیِ زنان فکر نمی‎کنیم.

زنان چندین دهه است که مؤدبانه ناراحتی و درد خودشان را نادیده گرفته‌اند تا حداکثر لذت را به مردان ببخشند. آن‎ها علی‎رغم اشک و گریه و خون‎ریزی و سایر اثرات «رابطه‌ی جنسی بد»، با جرأت تمام پی‎گیر عشق و تحقق جنسی بوده‌اند. در صنایعی کار کرده‌اند که در آن عینیت یافتگی و آزار و اذیت‎شان امری عادی شمرده می‎شد، و به رغم شرایط دردناک- که هیچ‎کس، به‌خصوص داک‌تران‌شان آن را جدی نگرفتند- به‌دنبال عشق و تحقق جنسی بوده‌اند. در این ضمن، جنسیتی که برای‎شان رابطه‌ی جنسی بدْ گاهی اوقات بدین معنی است که در جریان ارگاسم کمی خسته می‎شوند؛ جنسیتی که احتیاجات جنسی‎شان بی‎درنگ از سوی جامعه‌ی پزشکی برآورده می‎شوند؛ جنسیتی که با لباس‎های راحت به هرسو می‎رود؛ با دستور قاطعِ جامعهْ برای به‌حداکثر‎رساندن لذتِ زیبایی شناسانه و جنسی او- این جنسیت، از وهم و خیالات چیزهایی را پشت‌سر‎هم می‎کند که زنان همیشه احساس بسیار خوب ندارند (دست‎کم به اندازه‎ای که مجبوراً تظاهر به داشتن آن می‎کنند) و برخی از اعتراض‎ها در این زمینه را نیز تقدیر می‎کند- به زنان می‎گویند که آن‎ها دارای حساسیت فوق‌العاده‎اند و نسبت به ناراحتیْ شدیداً واکنش نشان می‎دهند. به واقعیت‌های بیولوژیکی مردان به‌اندازه‌ی  کافی اهمیت داده نشده است.

آرزو می‎کنم در جهانی زندگی کنیم که زنان را تشویق کند به‌جای کاربست توان‎شان به تحمل اعمال خشن و دردآور، به سیگنال‎های بدن‎های شان توجه کنند. اگر زنان (و مردان) آموزش داده شوند که دردهای ناخوشایند زنان را ملاحظه کنند، کاری عالیِ خواهد بود؛ تازه بهتر خواهد بود اگر ما ناراحتی یک زن را دلیلی کافی برای محدودکردن لذت مردان بدانیم.

اما در واقع این‎ها درس‌های نیستند که جامعه آموزش دهد- نه، اصلن در طول هزاره‌های «درخشان» این‎گونه نبوده است. به‌یاد داشته باشید: رابطه‌ی جنسی، به‌دلیل خصوصیت ویژه‌اش، همیشه یک گام عقب‎‌تر از پیشرفت اجتماعی در حوزه‌های دیگر است. صحبت در مورد جزئیات آن دشوار است، و خوب است که ما نهایتن به پرداختن به آن آغاز کرده‎ایم. اما در آینده، ما مایلیم تعجب کنیم که چرا یک زن بلافاصله ناراحتی خودش را ابراز و در پی رفع‌اش برنیامد. ما ممکن است تعجب کنیم که چرا ما ده‌های گذشته را صرف آموزش او کردیم تا سیگنال‎هایی که اکنون او را به خاطر نادیده ‎گرفتن‎شان سرزنش می‎کنیم، را جدی بگیرد.

 

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
ازدواج زیر سن
هزار و یک شب

در چهار سالگی مرا به شوهر دادند

15 حوت 1401

نمی‌دانستم که شوهر دارم. اولین بار پدرم برایم گفت که وقتی چهار ساله بودم او مرا به شوهر داده و به نام پسر کاکایم کرده است.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00