دکتر ذکیه عادلی، استاد و کدر علمی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل است. خانم عادلی در کنار تدریس در دانشگاه، در زمینه ترجمه، پژوهش و فعالیتهای فرهنگی نیز کار میکند.
در گفتوگو با وی، در رابطه با حضور، نقش و تأثیر گذاریی بانوان در عرصهی آموزش عالی و دانشگاه صحبت کردهایم.
به عنوان یک استاد دانشگاه، چالشها و فرصتهایی فرا راه زنان در عرصهی تحصیلات عالی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در دورهی جدید یا شانزده سال اخیر، فرصتها به مراتب بیشتر از چالشها است. برخلاف مشکلات زیاد اما ورود بانوان در نهادهای تحصیلی پر رنگ است. و سرمنشأ این موضوع را هم میشود، چند چیز دانست.
۱- فشارهای بین المللی که بر حکومت وارد میشود و بسیاری از نهادهای بین المللی کمکهای خود را منوط براین نموده است که حضور خانمها را پذیرفته و از آنها حمایت شود. این فرصتی است که ما باید از آن استفاده کنیم.
۲- قانون اساسی ما یک قانون اساسی دموکراتیک است و قانون صرف نظر از مرد و زن بودن یک شهروند، برای همه حق مساوی قایل شده و پسر و دختر، آزادانه میتوانند تحصیل کنند. همین گونه بعضی قوانین داخلی که متأثر از قانون اساسی است حضور زنان در مکاتب، دانشگاهها و نهادهای که زنان در این مکانها فعال است را زمینه سازی میکنند.
۳- حکومتهای دموکراتیک مؤظف به تأمین نیازها و خواستههای شهروندان است. حکومتی که ما داریم حد اقل شیبه دموکراتیک است. حکومت چالشها و مشکلات خودش را دارد؛ اما به خاطر قناعت دادن جامعه بین الملل و جذب کمکها مجبور شده است که حضور زنان را با خود داشته باشد.
اینها عوامل تأثیر گذار بر حضور و فعالیت زنان در عرصههای مختلف است. اما مهمترین چالشی که وجود دارد، فرهنگ سنتی، بسته و مرد سالار در افغانستان است. هنوز فامیلها بین پسر و دختر شان تبعیض قایل میشوند. هنوز مادران به این باوراند که اگر سرمایه گذاری میکنند، باید روی پسر خود سرمایه گذاری و هزینه نمایند. دختر مال مردم است و پسر مال خودشان. ما و نسل امروز ما مسوولیت داریم تا این دید گاهها را تغییر دهیم. تا فامیلها به این آگاهی برسند که فرزندانشان را به زبردست و فرو دست تقسیم نکنند.
حضور بانوان در دانشگاها اندکی پر رنگ است. شما حضور کیفی را چگونه بررسی میکنید؟ اگر این را در مقایسه بین دانشگاههای دولتی و خصوصی داشته باشید.
در دو حوزه اگر بحث کنیم: یک – حضور خانمها به عنوان استاد و کدر علمی و دوم – حضور بانوان به عنوان دانشجو. در حوزهی دانشجویی در نهادهای دولتی و خصوصی اگر بحث کنیم، در دانشگاههای دولتی میان دانشجویان پسر و دختر چندان تفاوتی وجود ندارد. حداقل اگر شصت در صد پسرها است به لحاظ کمی چهل درصد خانمها حضور دارند. دلیل بیشتر بودن دانشجویان دختر در دانشگاههای دولتی، رایگان بودن آموزش است. ولی در دانشگاههای خصوصی تعداد دانشجویان دختر به مراتب نسبت به پسرها کم اند. چون خانوادهها از دختران شان کمتر حمایت میکنند و هزینه دانشگاه دختر شانرا تأمین نمیکنند. به خصوص در مقطع ماستری خیلی کم است. مثلن در یک صنف بیست نفره سه تا پنج دانشجوی دختر حضور دارند. اما به لحاظ کیفی تجربهی تدریس که من دارم هم در دولتی و هم در خصوصی میتوانم بگویم که انگیزهی درس خواندن در دانشجویان دولتی بیشتر است. چون دانشجویان بر اساس یک رقابت بسیار فشرده وارد دانشگاه میشوند. از بین تعداد بسیار زیادی متقاضی که از سراسر کشور شرکت میکنند، تعداد بسیار محدودی راه پیدا میکنند تا جذب نهادهای آموزش عالیی دولتی شوند. و در اکثریت اوقات بهترین ظرفیتها وارد دانشگاه میشوند. اما این مطلق نیست. کسانی که بر اساس انتخاب و تشخیص خود شان وارد یک رشتهی تحصیلی نشدهاند، آنها انگیزهی برای درس خواندن ندارند.
در دانشگاههای خصوصی هم یک تعدادی از دانشجویان بسیار انگیزهی بالایی برای درس خواندن دارند. کسانی هم هست که با وجود قبول شدن در دانشگاه دولتی چون رشتهی مورد علاقهی شان نبوده، میآیند در دانشگاه خصوصی رشتهی مورد علاقهی خود را میخوانند. اینها بسیار فعالاند و خوب میدرخشند. اما تعدادی هم وجود دارد که اولویت شان درس نیست. من تعدادی را میبینم که صرف به خاطر بیرون شدن و برآمدن از قید و بندهای خانواده و فامیل به دانشگاه میآیند تا یک فضای آزادتری را تجربه کنند و با دوستان شان باشند.
حالا اگر حضور بانوان را به عنوان کدر در دانشگاهها بررسی کنیم، از لحاظ کمیت بسیار اندک است. و به لحاظ کیفی هم خیلی مطلوب نیست. چون در مجموع نظام آموزشی ما ضعیف است. هم خانمها و هم آقایان ضعیف عمل میکنند. یک بخش این ضعف، ضعف ساختاری است. وضعیت به گونهی است که هیچ انگیزهی برای استاد خلق نمیشود که خودش را بهروز بسازد. درحالیکه ساختارها باید طوری ساخته شوند و صلاحیتها هم به گونهی باشد که استاد بتواند با انگیزه منابع خوبتر را مطالعه نماید و بهتر بدرخشد. دلیل دیگری ضعف آموزش، مسئلهی اقتصادی است. معاش استاد کفاف زندگی او را نمیتواند. استاد مجبور است برای تأمین زندگی خودش در جاهای دیگری مصروف کار شود و این مصروف شدن باعث میشود که فرصتی برای خلاقیت و مطالعهی منابع بهتر نتواند وقت بگذارد.
پیشنهاد شما به نسل جوان و تحصیل کردهی بانوان چیست؟
شرایط فعلی با تمام نا امنیهایی که وجود دارد، اما فرصت خوبی است و باید از آن استفاده شود. سختیهایی تحصیل در دوران مهاجرت که ما آن را گذاراندیم به مراتب سختتر و سنگینتر نسبت به امروز بود. پیشنهاد من این است که اگر میخواهیم جامعهی مرد سالار افغانستان زنها را باور کند، در مرحلهی اول باید خود توانا شویم و تواناییهای خود را باور کنیم. آنگاه میتوانیم دیدگاهی بسته نسبت به توانایی زنها را تغییر بدهیم. اول به خود باور داشته باشیم و بعد با فهم و توانایی و تحصیلات زمینهی تغییر دیدگاهها را فراهم کنیم. تنها سلاحیکه قدرت زنان را ثابت میکند، دانش و توانایی زنان است. اگر میخواهیم یک بانوی فعال باشیم باید تلاش کنیم که بانوی فعال دانشآموخته باشیم.