نیمرخ:
هیچ انسان فهمیده و متفکری نمیتواند قبول کند و به این نتیجه برسد که با کشیدن حصار به موجودیت و انکار آنچه که وجود دارد میتوان به حقیقت دست پیدا کرد و حتا به حداقل آرامش رسید
لحظهها سپری شدند، ساعتها تیکتاک کنان به پیش رفتند، روزها بیتوقف یکی پس از دیگری تسلسل شانرا حفظ کردند و گذشتند و ماهها بیتوجه به همسفرهای شان از پیش چشمها ناپدید شدند. در این میان آنچه خلق شد و برجای ماند حرفهای گفته و نگفتهی ما و کارهای انجام شده و نشدهی ما هستند. نقد کردند بدون آنکه فهمیده باشند، گفتند و نوشتند بدون آنکه تامل روی کار در حال انجام کرده باشند.
از آغاز تا انجام ایجاد نیمرخ، در راستای بیان حرفهای نگفته و تکراری تلاشهای صورت گرفت. به دنبال حرفهای نگفته رفتیم تا سخنی جدیدی و از این طریق دردی را بیان کرده باشیم و به دنبال حرفهای تکراری رفتیم تا مخاطبان با برخورد برای چندمین بار تعمقی روی آن بکنند. تقلا کردیم و آمادهی خطر شدیم. تلاش نمودیم که منطقی برخورد کنیم و نیز توقع برخورد منطقی را داشتیم. فکر کردیم شاید حداقل با اشخاص منطقیتری رو بهرو خواهیم شد اما آنچه در واقعیت با آن برخوردیم عکس این بود.
با اعتراف به اینکه با در نظر داشت تلاش ما، به صورت حتمی کمکاریها و نواقصی وجود داشته و خواهد داشت، چون هیچ تضمینی برای تمام و کمال بودن هیچ مسئلهی وجود ندارد. اما برخلاف اصلِ نقد و نظرهای علمی و کارای اجتماع روشنفکری (در افغانستان و در این خصوص، پدیدهی –روشنفکری- را تنها میتوان به این محدود کرد که {تعدادی اندکی} گاهی وقت میگذارند و روزنامه، هفتهنامه یا ماهنامه میخوانند) برخوردها سطحی بودند. برخلاف انتظار نقدی صورت نگرفت، اما حرفها در جمعهای دوستانه در قالب عقده و عقدهگشایی گفته شد.
با وجود تمام اینها اصلِ برابری، غایتِ خواست و رویکرد ما است. باید این فکری را که *در صورت عدم توازن بین انسانها جدا از جنسیت و ملیت و… ما نمیتوانیم به اصلِ برابری دست پیدا کنیم* نهایت خواست خود قرار بدهیم. هیچ انسان فهمیده و متفکری نمیتواند قبول کند و به این نتیجه برسد که با کشیدن حصار به موجودیت و انکار آنچه که وجود دارد میتوان به حقیقت دست پیدا کرد و حتا به حداقل آرامش رسید.
بنابراین حداقلی ظرفیتهای موجود اجتماع انسانی (به خصوص افغانستان) باید به این نتیجه برسد که تنها در صورتی میتوان به دور از این همه تنشها و ویرانگریها زندگی کرد که بتوان با هم بودن را آموخت.