نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

برداشتن گام‌های کوچک را در راستای پیش‌رفت جامعه حقیر نشماریم

  • نیمرخ
  • 17 ثور 1397
_MG_1264

برداشتن گام‌های کوچک را در راستای پیش‌رفت جامعه حقیر نشماریم

آمنه امید
مینا رضایی دانش آموخته‌ی اقتصاد، بخش مدیریت مالی است. وی بیش‌ترین کار و فعالیت‌هایش را در عرصه‌ی اقتصادی داشته و در حال حاضر در کنار کار رسمی‌خودش، کافه «سمپل» را مدیریت می‌کند. خانم رضایی سه ما پیش این کافه را با انگیزه‌ی اهمیت دادن به ایجاد شغل به دیگران و فرهنگ کافه نیشنی تأسیس نموده است.

خانم رضایی باور دارد که زنان، با انجام کار و شغل‌های درآمدزا و داشتن استقلال مالی می‌توانند در زندگی خودشان موفق باشند و با مشکلات و چالش‌هایی که در مسیر زندگی‌شان قرار می‌گیرند، بهتر و موفق‌تر مبارزه کنند و به راه حل‌های درستی دست پیدا نمایند.

بانو مینا انگیزه‌ی خودش از تأسیس کافه «سمپل» را این‌گونه بیان می‌کند: «من به ایجاد شغل و این‌که بتوانیم افراد دیگر به خصوص خانم‌های جامعه را در وضعیت کاری دخیل نماییم و زمینه‌ی داشتن کار را برای شان فراهم بسازیم بسیار اهمیت می‌دهم. چون زمانی که افراد شامل یک وضعیت شغلی می‌شود؛ میزان بی‌کاری در جامعه کم شده و با پیامد این وضعیت جامعه به سمت بهبودی و وضعیت مطلوب‌تری، در جریان و حرکت می‌افتد. در نهایت اگر همه‌ی ما تلاش کنیم، هرکس به اندازه‌ی توانایی خودش می‌تواند گامی ‌به سوی بهبود وضعیت فرهنگی و اجتماعی جامعه‌ی خود بردارد. حرفی دیگر این است که من فرهنگ کافه نشینی و کافه رفتن را دوست دارم. چون کافه جایی است که افراد باهم می‌نشینند، حرف می‌زنند و تصمیم می‌گیرند. کافه‌ها فضایی است که فرصت دور هم بودن و زمینه‌ی مباحثه پیرامون مسایل مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را برای افراد به وجود می‌آورند. در فضای سنتی و مرد سالارانه افغانستان، وجود کافه‌هایی که زنان ایجاد کننده و مدیریت کننده‌ی آن‌ها باشند، یک ضرورت است، تا زمینه‌یی باشد که افراد جامعه به خصوص خانم‌ها بیرون از دغدغه‌ها و خسته‌گی‌های روزمره‌ی خودشان وقت گذاشته باشند تا با دوستان شان حرف بزنند یا کتاب بخوانند و زمینه‌یی برای تبادل افکار و شکل‌گیری تصمیم‌هایی برای زندگی‌شان باشند.

خانم رضایی با انگیزه‌ی که مدت‌ها پیش برای ایجاد یک رستورانت داشته، با پس‌انداز و زحمات زیادش توانسته رستورانت سمپل را با آشپزی مادرش تأسیس نماید. مینا می‌گوید از وقتی که مادرش در سمپل آشپزی می‌کند، مشتری‌های زیادی دست پخت او را پسندیده و از مزه غذا تعریف می‌کنند؛ زندگی مادرم نیز بهتر و راحت‌تر شده است و از کار که می‌کند خوش‌حال است.

از سوی دیگر؛ به باور خانم رضایی در جامعه‌ی سنتی افغانستان، ازدواج کردن برای خانم‌هایی که می‌خواهند حضور فعال در اجتماع داشته باشد و می‌خواهند به لحاظ فکری، اجتماعی و اقتصادی زندگی مستقلانه‌ی برای خودشان بسازند، یک مسئله‌ی مشکل به نظر می‌رسد. به‌خصوص برای خانم‌هایی که با سرکشی و مبارزات پی‌گیر شان توانسته در زندگی‌شان به مرحله‌ی از رشد برسند. ازدواج و انتخاب فردی برای زندگی مشترک مسئله‌ی مجهول و نسبتن تاریک می‌باشد. بنابراین تلاش می‌کنند سبک‌های زندگی متفاوت‌تر از دیگران و تصمیم‌هایی برای پیش‌برد زندگی خودشان داشته باشند.

او می‌گوید بانوان زحمات زیادی می‌کشند و تلاش می‌کنند؛ اما از این تلاش‌های شان نتیجه و حاصلی بدست نمی‌آورند. به دلیل این‌که اکثر از خانم‌ها بدون مزد و پاداش زحمت می‌کشند و کار می‌کنند. باید روی‌کرد فعالیت خانم‌ها تغییر کند و هر خانمی‌بتواند نتیجه‌ی زحمات و فعالیت خودشان را ببیند. خانم‌ها باید برای خودشان برنامه‌ها و فعالیت کاری داشته باشند. تا بتوانند زندگی مستقلانه‌یی برای خودشان رقم بزنند.

همچنان بخوانید

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

18 جوزا 1402
«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

18 جوزا 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00