نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

منابع بشری وقتی می‌تواند ثروتی برای یک ملت باشد که روی معارف آن کار شود

آمنه امید توسط آمنه امید
13 جوزا 1397 خورشیدی
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
30
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

صارمه افضلی ماستر زبان و ادبیات فارسی است. وی سابقه‌ی کار و فعالیت در بخش توان‌مندسازی زنان دارد. رییس روابط بین‌الملل نشرات و تشریفات «جمعیت حلال احمر افغانستان» بوده و اکنون رییس «پروژه انکشافی مهارت‌های افغانستان» می‌باشد. در گفت‌وگو با وی در باره‌ی معارف صحبت کردیم.

معارف به عنوان آغاز نظام آگاهی تا حالا چگونه فعالیت داشته و کارکرد آن چقدر رضایت بخش بوده است؟

اگر وضعیت معارف در افغانستان را تحلیل کنیم؛ در مقایسه با کشورهای منطقه، مشکلات خیلی زیادی در معارف کشور وجود دارد. چون به همان میزان که در عرصه سیاست، اقتصاد و بخش‌های دیگر مشکلات دارند، معارف هم همیشه دست‌خوش مشکلات بوده است. سیستم کهنه‌یی که در معارف وجود دارد پاسخ‌گوی نیازهای جامعه نیست. با این سیستم‌ها نمی‌توان استادان را از نگاه دانش، مهارت‌ها، مسلکی بودن و کارایی به صورت درست ارزیابی کرد.

پلان مشخص برای بهبود معارف و راه‌بردی که پنج سالِ بعد معارف را مشخص کند، وجود ندارد. یک مکتب باید از ابعاد مختلف تقویت شود. بخش‌های رهبری، مدیریت و کار سازمانی. اما متأسفانه در مکاتب ما صلاحیت و مدیریت وجود ندارد. اگر صلاحیت وجود داشته باشد، مهارت و دانش وجود ندارد. حیف و میل پروژه‌های انکشافی. وجود کارهای پراکنده و این‌که در قسمت تطبیق پروژه‌ها نیازها سنجیده نمی‌شود، بررسی دقیق به‌خاطر پیدا کردن خلاها صورت نمی‌گیرد، برنامه ریزی وجود ندارد و در نتیجه کارای هم وجود ندارد.

با برنامه ریزی، تطبیق درست پروژه‌ها، مطابق با نیازهایی که وجود دارد، می‌تواند در بهبود معارف کشور کمک کند. وزارت معارف در کنار چند وزارت دیگر از بیش‌ترین بودجه برخوردار است. اما این پول‌ها فقط صرف معاشات می‌شود و هیچ‌کاری مفیدی برای معارف صورت نمی‌گیرد. در معارف برنامه‌ها دونر محور هستند. سمت و جهت یک وزارت را دونر مشخص می‌کند. حتا پلان استراتژیک هم توسط دونرها تهیه می‌شود. در قسمت تطبیق پروژه‌ها هم دست دولت باز نیست. تمویل کننده‌گان با دست باز کار می‌کنند. کم‌بود هماهنگی در همه‌ی بخش‌ها محسوس است. اسناد تقنینی وزارت معارف به‌روز نیست. کم‌بود دفاتر، مکاتب و تعمیرهای کرایی معارف هم معضلی کلانی‌اند. آرایش و انسجام تشکیلات در معارف براساس پلان نیست. باید تشکیلات براساس پلان استراتژیک و مطابق با نیازها صورت بگیرد. در مکاتب مضامینی داریم که استاد ندارد. معلمینی که در مکاتب تک مضمونی‌اند.

اگر بخش تخنیکی و مسلکی را هم شامل معارف بداینم تفاوت بین سند دوازه و چهاره وجود ندارد. این مشکل دیگری است. در کنار این مسایل، بروکراسی اداری و بخش‌های حمایوی داخل معارف، بسیار کند کار می‌کنند. نیاز است که تمام بخش‌ها یک بررسی جدی شوند، خلاها و آسیب‌های آن شناخته شوند و برای اصلاح آن‌ها اقدام صورت بگیرد. البته حکومت تلاش‌هایی را برای اصلاح معارف انجام داده است. اما بیش‌ترین این اصلاحات سیاسی بوده تا اصلاحاتی که واقعن برای بهبود معارف مؤثر باشند.

با توجه به مشکلات و چالش‌هایی که در معارف وجود دارد آیا در دولت، مجریان و مدیریان که سیستم معارف را اداره می‌کنند، برنامه‌ی مشخصی برای اصلاح سیستم معارف دارند؟

فکر می‌کنم اگر دولت بخواهد هم به تنهایی نمی‌تواند برای بهبود معارف کشور کار کند. معارف گاهی به سیبی می‌ماند که از درون پوسیده می‌شود. در داخل معارف افغانستان علاوه بر مشکلات که گفتم، حزب بازی‌ و قوم پرستی به صورت قوی وجود دارد. بحث دیگر فساد در معارف است. مفسدینی که در دوره‌ی فاروق وردک می‌آمدند و مکاتب خیالی ایجاد می‌کردند، هنوز هم در رأس ادارات هستند و دست برتر و بالاتری دارند. به‌خاطری که بتوانیم تغییرات بیاوریم، در مقابل فاسدینی که احزاب از آن‌ها حمایت می‌کنند باید مبارزه صورت بگیرد. فرصت داده شود برای دل‌سوزان و علاقه‌مندانی که می‌خواهند، کار کنند. متأسفانه‌ یک سیستم مافیایی بسیار وحشتناک وجود دارد. برای افراد شایسته و اهل کار، بسیار زود دوسیه درست می‌کنند، مشکل ایجاد می‌کنند و این‌ها با بسیار سختی می‌توانند از زیر بار این اتهامات بیرون شوند. اما یک تعداد جوانان و افرادی هستند که مبارزه می‌کنند، کار می‌کنند و علیه فاسدان ایستاد می‌شوند.

گفته می‌شود که دولت عملن معارف را در فقر قرار داده است و این فقر باعث پایین آمدن کیفیت در معارف شده است. مثلن وقتی معاش یک معلم هفت هزار افغانی است او مجبور می‌شود به‌خاطر گذراندن زندگی خود، در کنار معلمی‌ دکان‌داری، دریوری و کارهای دیگر هم داشته باشد. همین موضوع باعث شده که استادان نتوانند وقت بگذارند و چیزی مفیدی برای دانش آموز منتقل کنند. بررسی‌های شما در این مورد چیست؟

ما دولت فقیری هستیم. آیا دولت امکانات دارد و به معارف مصرف نمی‌کند؟ یا کم‌بود امکانات در دولت وجود دارد؟ هر چند معاشات به همین قسم است. اما از لحاظ بودجوی، وزارت معارف یکی از وزارت‌هایی است که بودجه‌ی کلانی به آن اختصاص داده شده است. اگر اصلاحات در معارف براساس مطالعه و سروی‌های دقیق صورت بگیرد؛ پلان استراتژیک خود ما بسازیم. نه تمویل کننده‌گان، و معارف اولویت دولت قرار بگیرد، می‌توان انتظار داشت که اصلاحات در معارف برای بهبود آن مفید واقع شود.

همچنان بخوانید

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

18 جوزا 1402
«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

18 جوزا 1402

طبق آمار سالانه حدود سه هزار طفل از رفتن به مکتب باز می‌مانند. بعد شامل سواد حیاتی می‌شوند. از آن‌جایی که کیفیت سواد در آموزش حیاتی هم پایین است، پس میزان با سوادی در کشور، رشد نکرده است. آیا برای حل این معضل در معارف افغانستان برنامه‌ای وجود دارد؟

بالای پنجا درصد مردم زیر خط فقرهستند. براساس آماری که سروی وضعیت معیشت افغانستان بیرون داده، وضعیت خیلی بحرانی و نرخ بی‌کاری بالا است. سالانه سه صد الی چهارصد هزار جوان از صنف دوازده فارغ می‌شوند، بعد پنجاه هزار این‌ها شامل کانکور می‌شوند. باقی این‌ها بی مهارت می‌مانند، این یک معضل است. به دلیل فقر شدید اطفال از رفتن به مکتب باز می‌مانند. در عوض در خیابان مشغول کار می‌شوند. اگر مدیریت شود، روی منابع انسانی سرمایه گذاری صورت بگیرد با توجه به نفوسی که شصت‌وهفت درصد آن را جوانان تشکیل می‌دهد، افغانستان می‌تواند یکی از ثروت‌مندترین کشورهای منطقه شود.

شما ببینید، بنگلادیش هیچ نوع ثروتی ندارد. ثروت آن کشور منابع بشری آن است. منابع بشری وقتی می‌تواند ثروتی برای یک ملت باشد که روی معارف آن کار شود. به تعلیمات تخنیکی و مسلکی توجه شود. یکی از مواردی که فکر می‌کنم در افغانستان خیلی نتیجه نداده، آموزش سواد حیاتی بوده است. چون دولت نتوانسته است شرایطی را برای کسی که سواد یاد می‌گیرد فراهم کند تا او بعدها کسبی یاد بگیرد و از این طریق زندگی‌اش بهتر شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که افراد چندین دور آمده در کورس‌های سواد آموزی شرکت کرده، از امکانات کورس برخوردار شده، اما سواد یاد نگرفته است. بنابراین اگر سواد حیاتی بتواند در کنار سوادآموزی یک سری مشاغل کوچک و مهارت‌های شغلی را به صورت مسلکی به افراد یاد بدهد، مؤثرتر خواهد بود. در این صورت علاقه‌مندی افراد بیش‌تر خواهد شد. مخصوصن قشر جوانی که بی سواد هستند. خیلی از کشورهای با اهمیت دادن به تعلیمات تخنیکی و مسلکی که شاه کلید توسعه پایدار در نظام اقتصادی کشورها هستند، توانستند تغییراتی را به وجود بیاورند. در کشور ما هم ممکن است ولی باید پلان استراتژیک، برنامه‌ریزی دقیق و توجه جدی در قسمت معارف، به خصوص در قسمت تعلیمات تخنیکی و مسلکی، صورت بگیرد.

مطالب مرتبط

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

18 جوزا 1402
«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

18 جوزا 1402
نسا محمدی: تابوانگاری بدن و قواعد طالبان صحت زنان را تهدید می‌کند

نسا محمدی: تابوانگاری بدن و قواعد طالبان صحت زنان را تهدید می‌کند

18 جوزا 1402

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00