نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

مردان بد می‌کنند و در ازای آن بانوان به بد داده می‌شوند

  • نیمرخ
  • 15 اسد 1397
00B95636-A59B-4078-B6EE-5FAAE8C82F9F_cx0_cy19_cw0_w1023_r1_s

مردان بد می‌کنند و در ازای آن بانوان به بد داده می‌شوند

ریحانه رها
سیموون دوبووار گفته است: «اگر در هر جا زنان مطیع و مظلوم و در فشارند، گناهش به گردن فرهنگ است؛ فرهنگی که می‌توان شکست.»

رخ‌دادهای که همه روزه در افغانستان اتفاق می‌افتند، ناگوار و تکان دهنده‌اند. به صورت عموم هیچ فردی نه زن و نه مرد بی‌بهره از این اتفاقات نیست. جنگ و کشتار بیش‌ترین قربانی را از مردان گرفته، می‌گیرد و خواهد گرفت. همه روزه می‌بینیم که مهم‌ترین تیتر روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌ها را خبر مرگ فجیعی سربازی به خود اختصاص می‌دهد. افراد عادی نیز قربانی‌اند. سربازهای کشته شده مرد اند و افراد عادی که در مسجد و جاهای دیگر کشته می‌شوند نیز مرد اند. به ندرت اتفاق می‌افتد که انفجاری عامل مرگ چندین زن باشد. اما با در نظرداشت تمام این‌ها می‌توان گفت: کسانی‌که جنگ بدترین لحظات را برای آن‌ها رقم زده و می‌زند، زنان می‌باشند.

زنان قربانی‌های اصلی‌ای جنگ‌اند

با شنیدن و خواندن این حرف، کسی پرخاش خواهد کرد و فریاد خواهد کشید؛ چطور می‌توان به راحتی ادعا کرد که زنان قربانی‌های اصلی‌ای جنگ‌اند؟ مردان همه روزه در مرزها و دیگر مکان‌های جنگی خون‌شان در کف آماده‌ی دفاع از خاک و خون و ناموس‌شان می‌باشند. پس چگونه می‌توان مرگ و خون آن‌ها را نادیده گرفت؟!

اگر با اندک تامل و تفکر به این مسئله اندیشید می‌توان پی‌برد که چرا؟ و بانوی با درک به راحتی خواهد گفت: بلی، ما قربانی‌های اصلی‌ای جنگیم! چرا؟ چون تاریخ نشان داده و امروزه شاهدیم که از جنگ تنها مردان نفع می‌برند. نمی‌توان با صراحت گفت که جنگ فکر مرد است اما می‌توان گفت: جنگ ایده‌ای است که مردان آغاز به انجام آن کرده. با ورق زدن صفحات تاریخ، کم‌تر به چشم می‌خورد که زنی عاملی جنگی باشد و هم‌چنان آغازگر آن. اگر هم زنی آغازگر این مسئله بوده، برخلاف مردان که پس از پیروزی مدال افتخار دریافت کرده‌اند و مورد ستایش قرار گرفته‌اند، به زنان صفت و نسبت شیطانی داده‌اند (به خصوص در تاریخ فرهنگی که آمیخته با اسلام رشد کرده و رقم خورده است).

بنابراین، می‌توان گفت بانوان هیچ سودی از جنگ نمی‌برند. آن‌ها بازنده‌های اصلی روزگار خویش بوده‌اند. زیرا آن‌ها همیشه نظاره‌گر جنگ و مسایل دیگر بوده. –همه درک کرده‌ایم که در موارد حساس تنها کاری که می‌تواند آرامش خاطر خلق کند سهم گرفتن در پیش‌برد چگونه‌گی آن کار می‌باشد- اما به زنان اجازه‌ی عمل داده نشده و نمی‌شود. آن‌ها از پستوهای خانه رنج دوری مردی سربازی را می‌برد که در میدان جنگ اگرچند با ترس، اما با افتخار و حس غرور برای دفاع از تعلقات‌اش می‌جنگد. مردان بازنده‌ی میدان نبوده‌اند و نیستند، چون اگر موفق به کشتن دشمن شوند مدال افتخار می‌گیرند و اگرخود کشته شوند نام نیک و جاویدانه از آن‌شان می‌شود. باید یادآوری کرد که رنج و درد مردان نادیده گرفته نمی‌شود، اما حس سنگینی آن را نمی‌توان نسبت به زنان مقایسه کرد.

در نتیجه در می‌یابیم که واقعن مردان بد می‌کنند و در مقابل بد کردن مردان بانوان به بد داده می‌شوند. قربانی این بد دادن‌ها در افغانستان بی‌شمار است. مردی به‌خاطر تعلقات مادی و معنوی‌اش می‌جنگد (بد می‌کند) و بانوان در مقابل مثل شی‌ای مورد معامله قرار می‌گیرند. مردان این عمل را انجام می‌دهند تا از این طریق آبروی از دست رفته‌ی شان را دوباره بخرند. پس نمی‌توان نادیده گرفت که بانوان قربانی‌های اصلی نیستند. نقش بانوان خنثا است و حتا می‌توان گفت که آن‌ها هیچ نقشی ندارند، مثل شی‌ای در دست مردان‌اند و آن‌ها با استفاده از دلایل آسمانی- قرآنی‌شان بانوان را هم‌چون مزرعه‌ی می‌پندارند و طبق میل‌شان در آن می‌کارند و از آن بهره می‌گیرند.

فرهنگ را باید نقد کرد نه مردان را

در این‌جا به صورت خاص به فرهنگ مردمی اشاره می‌نمایم که فرهنگ‌شان مثل افغانستان با ایده‌های دینی-مذهبی رقم خورده است. در این فرهنگ‌ها بانوان کشت‌زار تعریف شده و مردم در قید این تعریف از آن‌ها هم‌چون کشت‌زار استفاده می‌کنند. مهم‌تر از آن بدترین و خطرناک‌ترین موضوع این است که حتا خود بانوان را به این باور رسانده‌اند که آن‌ها در درجه‌ی دوم پس از مردان قرار دارند، باید در خدمت مردان قرار داشته باشند و در صورت سرپیچی از این امر نقش‌شان شیطانی و حضورشان مایه‌ای ننگ است.

همچنان بخوانید

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

تداوم ستیز با آموزش؛ آخرین چراغ‌ها خاموش می‌شود

18 جوزا 1402
«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

«به خاطر فقر و درمان مادرم، مجبور به ازدواج شدم»

18 جوزا 1402

به صورت آشکار پی‌می‌بریم که این فرهنگ است که یکی را برتر و دیگری را حقیرتر تعریف می‌کند و اهمیت کم و بیش برای آدم‌ها در نظر می‌گیرد. به‌طور نمونه می‌توان به فرهنگ مردم افغانستان اشاره کرد. این فرهنگ سازنده‌ی افکاری‌ست که ددمنشانه قربانیان زیادی را از ما گرفته است. در طول سالیان سال شاهد اتفاقاتی این چنینی زیادی بودیم. تازه‌ترین خبرها مثل هر وقت دیگر ناگوار بودند. خبر مرگ حامیه دختر هفت ساله‌ی بادغیسی که توسط شوهر سی‌وپنچ ساله‌اش به قتل رسید و چگونه‌گی مرگ کبرا رضایی در یکی از ولسوالی‌های دایکندی، تکان‌دهنده و در عین‌حال شرم‌آورترین خبرهای بود که شنیدیم. وقتی می‌خوانیم و می‌شنویم: «مرگ دختر هفت ساله توسط شوهرش»، فکر آدم منجمد می‌شود. بدتر از آن تماشای چهره‌های آرام و انسان‌های بی‌خیال است. این مسایل دیگر برای مردم ما مسئله‌ی جدی تلقی نمی‌شود و این بی‌خیالی را می‌توان آغاز نابودی و اتفاقات بدتر دیگر دانست.

مسئله‌ی به بد داده شدن دختران در افغانستان نه اولین خبر بوده و نه آخرین خواهد بود. این روند ادامه دارد و آدم‌های افغانستانی بی‌هیچ تردیدی به این کارشان ادامه می‌دهند. اگر درک کرده باشیم که این پدیده تا چه اندازه خطرناک است، باید برای نجات از آن کوشید.

با جمله‌ی از سیمون دوبووار آغاز کردیم: «اگر در هر جا بانوان مطیع و مظلوم و در فشارند، گناهش به گردن فرهنگ است؛ فرهنگی که می‌توان شکست.» دوبووار در یک جمله از مظلومیت بانوان گفته است و نیز راه‌حل ارایه کرده –دلیل مظلومیت و بدختی‌های بانوان (و همه‌ی افراد جامعه) فرهنگ است و این فرهنگ را می‌توان شکست-.

فرهنگی که حاصل آن شکوفایی نباشد مستحق نابود شدن است

فرهنگ فعلی‌ای که مردم افغانستان با آن زنده‌گی می‌کنند برخلاف شعارهای که خودشان سر می‌دهند و از آن تعریف می‌کنند، هیچ نشانه‌ای از خوبی در آن وجود ندارد. به بد داده شدن بانوان، جنگ، خشونت و هزاران رفتار و عنعنات بد دیگر شامل تعریف‌های مثبت فرهنگی-اجتماعی ماست. با خشونت و زور

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00