نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

چرا مادران و نوزادان سیاه‎پوست آمریکایی با بحران مرگ و زنده‌گی مواجه‎اند؟ بخش یازدهم

  • نیمرخ
  • 15 اسد 1397
عکس ترجمه

منبع: نیویارک تایمز

نویسنده: لیندا ویلاروسا

برگردان: اخگر رهنورد

در 2016، مطالعه‎ای از سوی پژوهش‌گران دانشگاه ویرجینیا به این موضوع پرداختند که چرا بیماران آمریکایی آفریقایی‎تبار، درمان ناکافی برای درد و بیماری‌شان، نه تنها در مقایسه با بیماران سفیدپوست بلکه در مقایسه با دستورالعمل‌های «سازمان بهداشت جهانی»، دریافت می‌کنند. این مطالعه نشان داد که دانش‌جویان سفیدپوست طب و داکتران مقیم اغلب به استدلال‌های نادرست و بعضن «عجیب و غریبِ» بیولوژیکی در مورد تفاوت‌های نژادی در بیماران اعتقاد داشتند. به عنوان مثال، بسیاری به‎دروغ فکر می‌کردند که سیاه‎پوستان دارای پایانه/انتهای عصبیِ کم‌تر حساس در مقایسه با سفیدپوستان استند، خون سیاه‎پوستان سریع‎تر لخته می‌شود، و جلد/پوست سیاه ضخیم‎تر از جلد سفید است. برای این پیش فرض‌ها، پژوهش‌گران تعصب و پیش‌داوری‌های شخصی داکتران را سرزنش و انتقاد نکردند، اما عمیقن به افکار قالبی ناخودآگاه در مورد رنگین پوستان، و هم‎چنین مشکل پزشکان در هم‌دردی با بیمارانی که تجربیات‌شان متفاوت از تجربیات آن‌ها‌اند، پی بردند. در تحقیقی ویژه در رابطه با زایمان، «Listening to Mothers Survey III» نشان داد که یکی از پنج زن سیاه پوست و اسپانیایی درمان ضعیف/بد را از کارکنان شفاخانه به دلیل نژاد، قومیت، پس‎زمینه‎ی فرهنگی و یا زبان، در مقایسه با 8 درصد مادران سفیدپوست، گزارش داده بودند.

محققان در جهت اتصال نقاط بین تبعیض نژادی و درمان نابرابر در سیستم مراقبت صحی و نیز مرگ‎ومیر مادران و نوزادان تلاش کرده‌اند. «کارول هوگ»، اپیدمیولوژیست و رییس «Jules & Uldeen Terry» در «صحت مادر و کودک» در «دانشکده صحت عامه رولینز»، «دانشگاه اموری»، و یکی از نویسنده‌گان اصلی مطالعه‎ی «مجله‎ی پزشکی نیوانگلند» در 1992 در مورد مرگ‎ومیر نوزادان که چشمان مرا باز کرد، نویسنده‎ی هم‌کار یک تحقیق اپیدمیولوژیک در 2009 در زمینه‎ی ارتباط بین تفاوت‌های نژادی در زایمان زودرس و نژادپرستی میان‎فردی و نهادی بود. تحقیق او، که از سوی «دانشکده‎ی صحت عامه جان‌هاپکینز» منتشر شد، حاوی فهرست فوق‌العاده‌ای از 174 منبع از کارهای قبلی در این زمینه است. «هوگ» می‌گوید: «شما نمی‌توانید مردم را به چیزی مثل تبعیض متقاعد کنید مگر این که واقعن شواهدی برای آن داشته باشید. شما نمی‌توانید فقط این را بگویید؛ باید ثابت کنید».

«لین فریدمن»، مدیر «برنامه‎ی دفعِ مرگ‎ومیر و معلولیت مادران» در دانشکده‎ی صحت عامه میلمان، دانشگاه کلمبیا، تصمیم گرفت تا جلساتی را در مورد درس‌های که او و هم‌کارانش در هنگام تحقیقی در مورد بی‎حرمتی و بدرفتاری در سیستم مراقبتی مادران در تانزانیا- که در آن مشکلات دوران بارداری و زایمان منجر به مرگ نزدیک به 20 درصد از مجموع مرگ‎ومیرِ زنانِ 15 تا 49 ساله می‌شود- آموخته بودند، بگذارد و آن‌ها را به نیویورک سیتی و آتلانتا به کار ببندد. اگرچه این مطالعه هنوز در مراحل اولیه‌اش است، نخستین گروه‌های تمرکزِ (focus groups) نزدیک به 50 زن که اخیرن در «واشنگتن هیتز» و «اینوُود» نوزاد به دنیا آورده بودند و نیز دولاهایی که در این دو ناحیه و در بروکلین مرکزی کار می‌کنند، موجی از شکایات و نارضایتی را فاش کرد: از یک تا دو ماه انتظارکشیدن قبل از قرار ملاقات اولیه‎ی زایمان گرفته تا نادیده گرفته شدن، سرزنش و تحقیر شدن؛ حتی احساس وادار/تهدید شدن و یا مجبور شدن به گذراندن عملیات سزارین. «فریدمن» می‌گوید: «بی حرمتی و بدرفتاری معنایی فراتر از رفتار خوب نداشتن یک فرد نسبت به فرد دیگری دارد. در سیستم صحی، چیزی ساختاری و بسیار عمیق‎تری جریان دارد که بعدن خود را در نتایج ضعیف و گاهی مرگ‎ومیر [مادران و نوزادان] نشان می‌دهد».

***

دو روز پس از تولد نوزاد «لاندروم»، او از بخش درد زایمان و وضع حمل خارج شده و به یکی از اتاق‌های بیمارستان، که جملات تصدیقی/مثبتِ نوشته‎شده با مداد رنگی و تزیین‎شده با تصاویر پروانه‎ها بالای تخت خوابش نوار زده شده بود، انتقال داده شد. او چند ساعت خوابیده، و راحت و سرحال شده بود. بالاپوش نارنجی متمایل به زرد را که از خانه آورده بود، به تن داشت و نوزادش «کینگستون» که در وزن سالم 6 پوند و 13 اونس بود، در یک تخت خواب پلاستیکی در کنار تختش خوابیده بود. اما در ساعات دیگر، وضع لاندروم بدتر شد. وقتی «گیوا»- بعد از چند ساعت که او را ترک کرده بود تا [لباس‌اش را] عوض کند و‌ اندکی بخوابد- به اتاقش رفت، لاندروم بار دیگر باعصبانیت اتفاق ناگوار مرتبط با اپیدورال را بازگویی می‌کرد و از پرستاران و حتی مواد غذایی شفاخانه شکایت می‌کرد. در نهایت، «گیوا» دستش را روی بازوی لاندروم گذاشت و پرسید: «سیمون! پسرانت کجا استند؟»

«لاندروم» مکث کرد و تمام بدن‌اش به تحلیل رفت. به «گیوا» گفت پسرانش با مادر تعمیدی‌اش، که او را «نانی» (Nanny) می‌خوانْد، در آن سوی دیگر شهر مانده بودند. اما «نانی» با بچه‌های خودش، نمی‌توانست 40 دقیقه راننده‌گی کند تا فرزندان «لاندروم» را به شفاخانه برای دیدن مادر و ملاقات برادرشان بیاورد. لاندروم گفت: «پس از آن‎که آنان خواهرشان را از دست دادند، واقعن مهم است که کینگستون را ببینند».

«گیوا»، درحالی‎که شانه‎ی لاندروم را نوازش می‌کرد، گفت: «می‌فهمم. لازم است بچه‌هایت برادرشان را ببینند تا بدانند که او زنده است، و این‎که همه‌ی این‌ها واقعیت دارد». لاندروم سرش را به نشانه تایید تکان داد. او چندین بار از تخت بیمارستان اش تلفنی تماس گرفت، اما هیچ‌کسی را نیافت که بچه‌ها را بیاورند؛ بنابراین گیوا به سمت شهر راننده‌گی کرد تا آن‎ها را بردارند. این کار از چشمان بادقت «گیوا»، و ماه‌ها تلاش برای خلق اعتماد و ارتباط با «لاندروم»، در تشخیص مشکلی ناشی می‌شد که نمی‌توانست از طریق پزشکی حل شود، اما می‌توانست نتایج عاطفی و فزیکی داشته باشد.

همچنان بخوانید

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

12 قوس 1402
از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

10 قوس 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
شبی که خواهرم سکوتش را شکست
سکوت را بشکنیم

شبی که خواهرم سکوتش را شکست

8 جدی 1400

روایت یکی از مخاطبان نیمرخ به مناسبت کارزار «سکوت را بشکنیم» صنف سوم مکتب بودم و با خواهران بزرگترم در یکی از اتاق‌های خانه کرایه‌ای‌مان قالین می‌بافتیم. خانه متعلق به شوهر عمه‌ام بود. گاهی شوهر...

بیشتر بخوانید
پریود در تاریخ، اساطیر و ادیان
گزارش تحقیقی

پریود در تاریخ، اساطیر و ادیان

22 ثور 1401

این مطلب براساس مصاحبه با محمد حسین فیاض، پژوهشگر علوم دینی و بررسی مقاله عصمت شاهمرادی در مورد تبعیض مثبت به نفع زنان با تاکید بر حقوق شهروندی، نوشته شده است.  مساله پریود و زایمان...

بیشتر بخوانید
از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب
گزارش

از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

10 قوس 1402

رونمایی و نقد مجموعه اشعار «بابای آدم و گنجشک‌های جنوب » اثر خانم‌ها "نرگس حسینی" و "منصوره خلیلی" در تاریخ ۹ آذرماه ۱۴۰۲ ٬ ساعت ۱۷ الی ۲۰ در انجمن ادبی ریباس واقع در "کتاب‌خانۀ...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN