ماهگل موسوی
ما تنها با کمبود مادیات روبهرو نیستیم بلکه بیشتر از آن بهخاطر نیازهای مرفوع نشدهای روانی رنج میبریم
نمیدانم از کجا باید شروع کنم؟ چون اینجا مسلمترین حقوقات ممنوعه به شمار میرود. بنابراین وقتیکه موقعیت و واقعیت زندهگیات را مشاهده و بررسی میکنی، آرزوهایت در ذهنت حبس شده و زبانت از بیان کردناش ابا میورزد. همچنان وقتیکه متوجه نیازهای هم چون عشق، صمیمیت، احترام، آزادی، برابری و زندهگی کردن منحیث یک انسان در خود میشویم، اما در عمل میبینیم که نه، اینجا نیازمندیهای تو برآورده نمیشود. در افغانستان، مردم دقیقن از ناحیهی رنج میبرند که به عنوان نیازهای طبیعی ما مرفوع نشدهاند. به همین دلیل فکر کردن به نیازمندیهای شخصی، ذهن و افکار همهی افراد را فراگرفته و نیاز به علم و دانش به حاشیه رانده شده. و یاهم به قول آلفرد آدلر: «علم و دانش که همان نیاز به خودشگوفایی باشد منحیث نیاز شناخته نشده است.» به همین خاطر است که اکثریت افراد جامعه در خفا و آشکارا رنج میبرند و از این ناحیه صدمه میبینند. همچنان یکی از دلایل عمدهی عقب ماندهگی ما را پاسخ نگفتن به همین مسایل شکل میدهد.
در تمام بلندی و پستیهای ریتم زندهگی افغانی به این نتیجه میرسیم که اینجا همه گیرنده محبتاند نه دهنده آن. و اتفاقن همینجاست که دلت میخواهد کودک باشی و یکی باشد که محرومیتهای دوران کودکیات را جبران کند و تو از همهی دغدغهها و کشمکشهای زندهگی فارغ باشی و دگر کودک بودن آرزویت نباشد. این مسئله بیانگر این است که ما از قافله زندهگی خیلی عقب ماندهایم، یعنی نیازهای که باید در دروان کودکی از سوی والدین برآورده میشد متاسفانه نشده و ما هنوز خودمان را بهخاطر برآورده کردن نیازهای برآورده نشدهای مان به آب و آتش میزنیم.
میخواهم بگویم که ما افراد و اشخاص نیستیم که فقط دنبال مواد غذای میدویم. بلکه بیشتر از آن دنبال نیازهای مرفوع نشدهای روانی هستیم، ولی حرف اینجاست که از این نوع نیازها کسی حرفی به میان نمیآورد. باید در نظر داشت که بیشتر طبقه اناث، از حقوق مسلمشان (محبت) از آغاز زندهگی محروم شده و با توهین و تحقیر بزرگ میشوند.
آزار و اذیت و انواع خشونتها یکی از عوامل عقب افتادهگی افغانها
بانوان در افغانستان به عنوان «دیگری» رشد میکنند. آنها با ارزش گذاریها از سوی فرهنگ عقبمانده روبهرو اند. آنهم فرهنگ که سازندهی آن دستان زمخت و قدرت پدرسالاری میباشد. به همین دلیل آنها طوری رشد میکنند که هرگز نمیتواند نقش اصلیای خودشان را بازی کنند. در یک کلمه آنها عقب میمانند. آنها با انواع خشونت و آزار و اذیت از سوی خانواده و جامعه روبهرو اند. به صورت دقیق میتوان گفت که آزار و اذیت و خشونتیکه بالای بانوان اعمال میشود یکی از عوامل عقبافتادهگی جامعهی افغانی را به تصویر میکشد.
نوت: در نوشتههای بعدی خواهم گفت که دلایل تمام این موارد چه بوده میتواند.