منیژه رامزی، استاد دانشگاه
اگر در جامعه بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن، شدنی نیست.
زنان در تمام جوامع بشری مورد بازپرس و توجه مردان قرار دارند. بخش مهم كارهای روزمره مردان فكر كردن در مورد چگونهگی حضور زنان در دنیا است و هر یك از دیدگاه خودشان بر مبنای دانش و تفكر خود در مورد رفتارهای زنان قضاوت میکنند. گاهی هم در جوامع عقب افتاده مانند افغانستان این قضاوتها عرصه را برای زنان تنگ تر میسازد، گاهی سبب میشود زنان بر خلاف آنچه هستند رفتار نمایند.
اهمیت پرداختن به موضوع رفتار “زن” ریشه در اهمیت نهاد خانواده دارد. نهاد مقدس خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری و محمل فرهنگهای گوناگون است. اولین شرط برای داشتن جامعهای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است. بدون خانواده، نه تنها هویت انسانی بشر نابود میشود، بلکه همهی تلاشهای فردی و اجتماعی نیز بیثمر و نافرجام خواهد ماند.
وقتی که صحبت از رفتار زنان است، باید توجه کنیم که نصف جمعیت کشور و نیمی از نیروی انسانی، زنان کشور هستند. اگر در جامعه بینش غلطی در مورد زن وجود داشته باشد، بازسازی به معنای حقیقی و در سطح وسیع آن، شدنی نیست. هم خودِ زنان کشور باید نسبت به موضوع زن از نظر اسلام، دارای آگاهی کافی و لازم باشند تا بتوانند با اتکا به این نظر از حقوق خود به طور کامل دفاع کنند و هم کل افراد جامعه و مردان در کشور اسلامی مثل افغانستان باید بدانند که نظر اسلام در مورد حضور زنان در عرصههای گوناگون زندهگی، نقش زن در خانواده و نقش زن در بیرون از خانواده چیست؟
با توجه به اینکه زن مسلمان در خانواده میتواند در چهار موقعیت و جایگاه مختلف، ایفای نقش کند و تأثیرگذار باشد. نقشهای دختری، خواهری، همسری و مادری. بنابراین ضروری ترین امر برای زنان جهت تأثیرگذاری بر خانواده، بهعنوان مهمترین عنصر فرهنگ ساز، آشنایی با اهمیت این نقشها و کارکردهای هر یک از آنهاست. همانگونه در ادامه نقش در خانواده، زنان میتوانند در جامعه حضور پُر رنگ داشته باشند برای خود كفایی خود و كمك برای سایر زنان در زمینه حمایت، توسعه و نهادینه شدن نقش زنان برای انسجام و احقاق حقوق خودشان در صحنه عمل با رفتارهای عقلانی گام بردارند.
اما مُبرهن است كه رفتار و حركات بدون ظرافت زنانهگی به گلهای بدون گلبرگ می ماند. زنانهگی زنها همان چیزی است که زندهگی را متعادل می کند؛ مانند اعتماد بهنفس، زرنگی، آیندهنگری، دانش و خردمندی، رفتارها و حرکات و شخصیت زنانه تمام چیزهایی است که یک زن باید داشته باشد تا بتواند در خانواده جایگاه خود را تثبیت كند. در جامعه حضور یابد و استقلالیت مالی كسب كند اما هرگز یك زن نباید مانند یک مرد رفتار کند. در زنان این رفتارها وقتی شكل میگیرد كه جنسیت خود را به عنوان یک زن بپذیرند. در واقع اعتماد بهنفس برای زنان باعث میشود به عنوان افرد مستقل در جامعه ارتباط برقرار کنند و با رفتارهای خود، زن بودن خود را به اثبات برسانند پس در گام نخست در رفتار خود ظرافت زنانه باید به خرج دهند.
رفتار زنان از خانواده شروع تا محیطهای كاری را در جامعه در بر میگیرد، در جوامع سنتی مثل افغانستان زنان به چند دسته تقسیم میشوند: زنان تحصیل یافته و مبارز، زنان خانه، زنان سنتی و مذهبی، زنان مخالف مردان و یا ظاهران فیمینستها كه هر كدام در اجتماع رفتارهای متفاوت از خودشان به نمایش میگذارند.
زنان که در خانهاند به صورت عموم از نعمت سواد و حضور در جامعه محروماند. مجبور هستند صد در صد تابع اوامر و دستورهای مردان خانواده بمانند حتا طبق خواست آنها ازدواج كنند و زندهگی را بدون آگاهی از حقوق اساسی خود ادامه بدهند.
زنان سنتی و مذهبی ممكن آموزشهای دینی را از راه مدارس دینی فرا گرفته باشند كه سخت مخالف حضور زنان در جامعه هستند و زندهگی را در دایره كار خانه و فرزندپروری به سبك خودشان خلاصه میکنند.
زنانیكه مخالف مردان هستند ظاهرن معلوم میشود در مسیر زندهگی از آدرس مردان به آنها صدمه رسیده باشد و یا مورد خیانت و عدم صداقت مردان واقع شده باشند، تلاش میکنند تا نشان دهند در زندهگی به مردان ضرورت ندارند، گاهی عقدهمندانه رفتار میکنند و شاید حق دارند چنین رفتار كنند و گاهی بیشتر از مردان برای خود حقوق و امتیاز میخواهند .
زنان تحصیل كرده و مبارز با یك نگرش مثبت نسبت به همه گروههای مردان و زنان نگاه میکنند، به توانایی خود و سایر زنان باورمند هستند، مبارزه را، راه برای رسیدن به حقوق خود و سایر زنان میدانند به ارزشهای جامعه بشری احترام میکنند مردان را پیكر از جامعه و زندهگی خود تلقی میکنند در همنوایی و همگرایی با همه زندهگی را سرو سامان میدهند.
رفتار زنان تحصیل یافته و مبارز، كارساز برای همه گروههای زنان است، این زنان معلم، داكتر، رییس، وزیر، هنرمند و یا كارگر هستند و الگو برای نسل خود و سایر زنان. رفتار این زنان در جامعه با ارزش و مهم است.
در كل در مورد رفتار زنان باید گفت كه موفقترین زنان در زندهگی آنانیاند كه به غرور و اعتماد بهنفس خود توجه دارند و هرگز اجازه نمیدهند خود و یا همنوعشان طعمه انسانهای سود جو و معامله گر شوند. زن موفق در زندهگی خود همسر دوم شدن را هرگز انتخاب نمیكند، هرگز فرصت را برای مرد زندهگی خود برای آوردن خانم دوم مساعد نمیسازد. یك زن باید قوی باشد، تلاش كند تا دختر خوب، خواهر خوب، همسر خوب و مادر خوب باشد اما این خوب بودن به معنای قبول كردن ظلم و ستم در زندهگی نیست. این زنان با منطق و عقلانیت تصمیم میگیرند، به تحصیل ادامه میدهند و مُشقتهای روزگار خشونتهای جامعه سنتی را با همه تلخیهایش متقبل میشوند.
فراموش نباید كرد كه زنان در جامعه ما با انواع خشونتها و چالشها مواجه هستند. این نوع نگاه به توانایی زنان است كه با تمام ناهنجاریها كنار میآیند و خردمندانه رفتار میکنند، تا حق خود و دیگر زنان را بدست بیاورند. زنان كه در سكتور امنیتی ایفای وظیفه میکنند و یا زنان كه در طبابت، خبرنگاری و عرصه سیاست؛ اینها دردهای دارند كه حتا برای شكست نخوردن دردهایشان را بر زبان نمیآورند، با مهربانی در كنار ایفای نقش در خانواده در جامعه مردسالار و خشن با رفتار زنانهی خود نقش خود را به درستی ایفا میكنند.
من باورمندم كه زنان باید بدانند زندهگی مانند یک بسته است که هر چیزی در آن است و نمیتوانند از آن بیرون شود، در این بسته: پیروزی، شکست، موفقیت، مرگ و… است و همه آنها بیشک در بُرههای به سراغ شان میآید و هیچ وقت نمیتوانند از آن فرار کنند؛ فقط باید در زمانی که با شکست روبهرو میشوند، درست رفتار كنند و بهترین تصمیم را بگیرند. زنان بابد بدانند زندهگی درد را به آنها میشناساند، عشق را به آنها میآموزاند، شور و شیدایی خلاقیّت را به آنها میدهد و بر این باور باید باشند که سهم آنان از خوشبختی به اندازهی عشقی است که برای دیگران ایثار میکند. نوع نگاهِ زنان به زندهگی است که بر توانایی آنها میافزاید.