راحله، یکی از دهها قربانی حادثهی المناک آموزشگاه موعود است که در یادداشت خود نوشته بود: «جامعه به راحل نیاز دارد.»
غروب خونین کابل!
عصر روز چهارشنبه، بیست و چهارم اسد 1397، حمله کنندهی انتحاری خود را به آموزشگاه موعود در ناحیه هژدهم کابل رسانده بود. پس از انفجار دادن واسکت انتحاریاش، بیش از 50 دانشآموز را به کام مرگ کشاند و حدود 70 تن دیگر زخمی شدند.
دو روز بعد، حکومت اعلام کرد که این حمله را گروه تروریستی داعش به عهده گرفته است.
داعش در طول چند سال فعالیت تروریستیاش در کابل و دیگر نقاط کشور حملههای خونباری را راهاندازی کرده است. حمله بر آموزشگاه موعود هرچند بیپیشینه نبود، اما از هرنگاه هولناک و شکننده بود. چندی پیش نیز یک مهاجم تروریستی خودرا بر آموزشگاه کوثر دانش رسانده بود ولی تلفاتی در پی نداشت؛ اما بهتاریخ هفتم جدی 1396 یک حمله کنندهی انتحاری بر مرکز فرهنگی تبیان در غرب کابل 50 قربانی گرفته بود.
اینبار، حملهی تروریست انتحاری بر موعود؛ حمله بر سنگر دانایی و بنیاد آموزشی کشور است. موعود یک آموزشگاه آمادهگی کانکور در غرب کابل است که اکثریت مطلق دانشآموزان صنفهای آمادهگی کانکور آنرا نوجوانان روستانشین تشکیل میدهند که از مناطق مرکزی کشور جهت فراهم بودن زمینهی آموزش بهتر به کابل میآیند.
درآنروز، بیش از دوصد تن در همان صنف آمادهگی کانکور حاضر شدند و بیشاز این رقم در صنف دیگری این آموزشگاه مصروف حل معادلات فزیک و هندسه بودند.
پس از انفجار مواد همراه فرد انتحاری که در میان دانشآموزان نشسته بود، بیش از یکصد تن از دانشآموزان کشته و زخمی شدند. هنوزهم رقم ثابتی از شهدا و زخمیها وجود ندارد.
رویاهایی که بر باد رفت!
قربانیان این رویداد اکثر نوجوانان زیر 18 سال بودند. بیشترین قربانی این رویداد دختران بودند. عطاالله و فرزانه، برادر و خواهر همزادی بودند که در سال ۱۳۷۷ه.ش، در ولسوالی ناور ولایت غزنی دیده به جهان گشودند و در چهارمین روز حضور در این آموزشگاه هردو باهم چشم از جهان فروبستند.
اما در این میان، راحله منجی و مدینه لعلی دو بانویی که مرگ آنان از یکسو پایههای امید به آیندهی معارف را متزلزل کرد و از سوی دیگر کمپاین تکثیر دانایی و حمایت از دانایی را به راه انداخت.
راحله منجی، دختری که قرار بود در سال جاری امتحان سراسری کانکور را سپری و در رشته مورد علاقهاش «اقتصاد» تحصیل کند، یکی از شهیدان حادثه چهارشنبه خونین در غرب کابل است.
او دختری ۱۸ ساله در کنار ۵ برادر و ۳ خواهرش که دو سال قبل مادر خود را از دست داده بود، زندهگی میکرد. او کوچکترین فرد خانواده خود بود.
مدینه لعلی، در کابل به دنیا آمده بود و امسال صنف دوازدهم را در لیسه «گلخانه» میخواند. او ۱۷ ساله بود و میخواست با سپری کردن آزمون کانکور سراسری کشور یک گام دیگر به آرزوها و رویاهایش نزدیک شود.
ما اینگونه از میان خون و خاکستر برمیخیزیم و تکثیر میشویم!
رویکرد مردم با این رویداد متفاوت از قبل بود. دیگر مردم به جادهها نریختند و مظاهرهای شکل نگرفت؛ اما کمیتههای امدادرسانی به زخمیان حادثه تشکیل شد و انسانهای خییر برای اهدای خون به شفاخانهها شتافتند. یک روز پس از این رویداد، افکار عمومی بهسوی کمکرسانی به زخمیها و حمایت از دانایی بسیج شد.
حاجی اسماعیل لعلی، پدر مدینه لعلی، ۵۰۰هزار افغانی که مصرف ختم و فاتحه مرسوم در جامعه را برای تداوی زخمیها و تمویل هزینه تحصیل دانشآموزان کمک کرد.
طاهره فراسو و اسدالله کامیار، دو نامزادی هستند که از دایکندی به کابل آمدند و مصرف عروسیشان را برای تداوی زخمیهای این رویداد کمک کردند. کسی هم بخشی از مصرف کمپاینهای انتخاباتیاش را برای تداوی آنان تخصیص دادند. بنیادهای خیریه از کشورهای اروپایی و داخلی نیز کمکهای نقدی سپردند تا زخمیهای حادثه موعود تداوی شوند.
در واقع حادثهی موعود همانقدر که سخت و سنگین بود، همانقدر در بیداری مردم نقش عمده داشت و بهخصوص حرکتهای بنیادی که بهنام راحله و مدینه صورت گرفت.
ضمن آنکه پدر مدینه کمک بزرگی برای زخمیهای این رویداد اهدا کرد، محمد فهیم هاشمی، رییس «تلویزیون یک» اعلام کرد که جهت حمایت از دانایی، خوابگاهی را بهنام «مدینه» برای دانشآموزان میسازد.
خانوادهی راحله نیز با الهام از یادداشت او، کتابخانهای را بهنام «کتابخانه راحله» ایجاد کرده است تا در دسترس همه باشد. خانوادهاش، ایجاد کتابخانه راحله را رسالتی میداند که او در یادداشت خود بر علم تاکید کرده است. راحله در یک یادداشتاش تصویر روشنی از هدف و آیندهی خود و مسوولیت جامعه ترسیم میکند. راحله نوشته است: «جامعه به راحل نیاز دارد. راحل میتواند توسط علم خود پرچم افغانستان را در میان کشورهای جهان به اهتزاز درآورد. راحل ناز است، راحل عشق است. راحل تواناست!.»