قربانینکوهی چیست و چه اثراتی دارد؟
فاطمه کاوه
هوا سرد بود و باران به شدت میبارید. برای برگشت به کتابخانه عجله و پول گرفتن تاکسیِ دربست نداشتم. زیر باران شدید، منتظر ماشینی ماندم که به مسیر من بخورد. مدت زمانی نسبتن طولانی منتظر تاکسی ماندم. در نهایت سوار یک خودرو شخصی که به نظرم موجه و امن آمد شدم.
بلافاصله صدای یک روحانی را از پخش خودرو شنیدم که مشغول صحبت از ایمان و برداشتهای عوامانه از آن بود. از رانندهی جوان پرسیدم آیا فلان شخص است؟ او با نه، محکم پاسخم را داد.
در میانهی راه پرسید: شما نترسیدید سوار ماشین من شدید؟
– چرا باید بترسم؟
– خب دخترها باید بترسند، باید به شدت احتااط کنند.
– در شهری بهاین کوچکی و در خیابانهای اصلی شهر و با این ترافیک شدید، در شرایطی کهامکان استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی برای من مهیا نیست، آیا اعتماد به یک اتومبیل شخصی برای رساندن من به مقصدم عملی به دور از احتااط است؟
و در نهایت پیش از رسیدن به مقصدم پاسخ گرفتم: خب شما به عنوان یک خانم باید مراقب خودتان باشید. باید خیلی مراقب باشید.
از لحظهای که از اتومبیل آن شخص پیاده شدم تمام ذهنم درگیر سوالات گوناگونی شد. آیا من کار اشتباهی کرده بودم؟ مگر امنیت من نباید با ذهن روشن مردان تامین شود؟ قصد صحبتهای آرمانگرایانه ندارم. اما آیا واقعن دستیابی بهاین هدف خیلی بعید است؟ در میان همهی این سوالها دوباره مفهوم سرزنش قربانی یا «قربانینکوهی» را به خاطر آوردم. به جستوجو پرداختم. مروری کوتاه بر مفهوم قربانینکوهی داشتم و سعی کردم رفتار آن راننده و رفتارهای مشابه آن را که تاکنون بسیار دیدهام تحلیل کنم. من به عنوان یک کولهگرد که با شهامت و البته با در نظر داشتن تمام خطرات با کوله پشتی کوچکم به دل جاده میزنم و سفر میکنم واکنشهای از این قبیل بسیار دیدهام. از ماموران انتظامی تا رانندهگان و شهروندانی که در طول سفرهایم با آنها برخورد میکنم. تمام خطرات احتمالی را انکار نمیکنم اما بحث من آن نگاهی است که به قربانیان جرایم وجود دارد. خصوصن زنانی که قربانی تجاوز میشوند.
مفهوم قربانینکوهی نخستین بار توسط روانشناسی به نام ویلیام رایان در سال ۱۹۷۱ در کتابی به همین نام مطرح شد. سرزنش قربانی یعنی قایل شدن سهمی از تقصیر برای قربانی در وقوع جرم است. طبق این تفکر، افراد مسوول حفاظت و مراقبت از خود هستند. نتیجهی رفتار و اعمالشان را دریافت میکنند به قول معروف «هرچه دیدهای از چشم خود دیدهای»! قربانینکوهی در واقع بیانگر این باور است که همهی ما سزاوار عواقبی هستیم که دریافت میکنیم. قربانینکوهی جهان را مملو از عواقب پیشبینیپذیر و قابل کنترل و تحت اراده کامل اشخاص معرفی میکند.
قربانینکوهی علاوه بر تجاوز و خشونت خانهگی نسبت به سایر جرایم چون قتل، دزدی و بسیاری انواع دیگر دیده میشود. اکثریت ما زنان یا به عنوان قربانی، به خاطر سهلانگاری و رعایت نکردن احتااط ملامت شدهایم یا شاهد سرزنش شدن قربانیان دیگر بودهایم یا دست کم تحلیلهای از این دست را در میان خانواده، آشنایان، محل کار و خیابانهای شهر شنیدهایم.
به عقیدهی «باربارا گیلین» استاد مددکاری اجتماعی در دانشگاه «وایدنر» بسیاری از افراد قربانی را سرزنش میکنند تا باور به مصوونیت خود از قربانی شدن را تقویت کنند و احساس کنند کهاین اتفاقات هرگز برای آنها رخ نخواهد داد.
حتا گاهی خوش نیتترین افراد هم به سرزنش قربانی اقدام میکنند. به طور مثال برنامههای پیشگیرانه که به زنان چگونهگی مصوونیت از جرایم را آموزش میدهند در واقع سهمی هم برای زنان در قربانی واقع شدن قایل هستند. گیلین توضیح میدهد: «امنترین و مطمئنترین کاری که میتوان انجام داد این است که هرگز از خانهی خود خارج نشوید، چرا که بهاین ترتیب احتمال اینکه قربانی شوید بسیار کم خواهد شد. فکر نمیکنم مردم، برای فهم کامل این مسئله و بیان حد و مرز مسوولیت فرد در اجتناب از جرم، بهقدر کافی تلاش کرده باشند.»
«شری همبی» استاد روانشناسی دانشگاه سات و بنیانگذار ژورنال «روانشناسی خشونت» که از نشریات انجمن روانشناسی آمریکاست توضیح میدهد که با آموزش همدردی و تلاش برای داشتن فکری باز و توجه به جهان پیرامون و وجود تفاوتها به کاهش گمانهزنیهایی از این دست میتوان کمک کرد.
همبی میگوید: «وقتی با اطلاعات کنونی درباره حادثهای که رخ داده نظر میدهید آسان است که بگویید معلوم بود که آن فرد چه قصدی داشته. ولی این دلیل نمیشود که بتوانید بگویید هرکسی قدرت پیشبینیِ این ماجرا را در آن زمان داشته است.»
برای کنترل و کاهش قربانینکوهی خصوصن در موارد تجاوز نیاز به اصلاح کلیشههایمان از مجرم و شرایط وقوع جرم داریم. مجرم میتواند هر شخصی با هر ظاهری و از هر جایگاهی باشد و همینطور قربانی نیز میتواند هر شخصی با هر موقعیتی باشد. با پذیرش اینکه جهان جای عادلانهای نیست باید بپذیریم که اتفاقات بد برای افراد خوب و محتاط هم میافتد و الزامن هر آنچه را که افراد تجربه میکنند عاقبتِ عادلانه اعمال شان نیست. باید بپذیریم جرایم در شرایطی هم که ما آن را ایمن ارزیابی میکنیم ممکن است رخ دهند و در انتها لازم میدانم بهاین مسئله اشاره کنم که قربانینکوهی برداشتی سادهانگارانه از وقوع جرایم است. تشخیص علل وجود ناامنی و خطرات گوناگون و متعاقبن وقوع جرایم نیازمند بررسی و تحلیل دقیق و ریشهیابی است. از تحلیلهای روانشناختی تا جامعهشناختی با هدف ریشهیابی و تبیین وقوع جرایم تا راه علمی و عقلانی پیشگیری و کنترل آنها در دسترس هستند. فلذا دامن زدن بهاین پیشداوریها و برداشتهای اشتباه راه به جایی نخواهد برد جز نمایش تصویری تیره و تار از خطر، مجرم و حدود مسوولیت قربانی. به خوبی بر همهگان روشن است که برای تامین امنیت و پیشگیری از وقوع تجاوز راههای گوناگونی وجود دارد که مهمترین آن آموزش به هر دو جنس است. این در حالی است که در نهادهای تربیتی تنها بر دختران به عنوان مسوول تامین امنیت خودشان تاکید میشود که این تاکید با تمرکز بسیار بر ارزش مصرف جنسی زنان و نیاز به پوشیدهگی کامل آنها است. این در حالی است که کودکان و نوجوانان از هر دو جنس، زنهایی با پوشش کامل و همینطور مردان نیز قربانی تجاوز واقع شدهاند. بررسی دقیق تمامی این موارد به ما نشان میدهد که مسئله بسیار عمیقتر و حساستر از قضاوتی ساده و سطحی در سرزنش قربانی است.