محمد حیدری
خشونت علیه زنان تیدبل به یک امر عادی شده است
هدف قرار گرفتن برجهای دوغلوی منهتن در بیستویک سپتمبر باعث شد که جامعه جهانی متوجه عمق فاجعه در افغانستان شود و سر آغازی شد برای یک فصل جدید در حوزه سیاست و حکومتداری و زندهگی مردم در افغانستان. این مدت خیلی چیزها تغییر کرد شلاق طالبانی در بزرگ شهر دیگر مردم را نمیآزارید مردها دیگر مجبور نبود ریشهای بلند بگذارند و بدون وضو به نماز بایستند و زنان نیز مجبور نبود و نیست که برای بیرون رفتن حتما بُرقع به سر کند و همرای خود محرم داشته باشد، البته این وضع برای زنان تنها در چند بزرگ شهر محدود میشود؛ در ولایات که طالبان تسلط دارد همچنان زنان در وضعیت دشواری به سر میبرند.
فصل جدید که از آن به عنوان دهه تحول نیز یاد میشود بیاغراق بسیاری مسایل را در افغانستان متحول ساخت، در این فصل شهرها آبادتر، پارکها سر سبزتر، جادهها هموارتر و کوچهها زیباتر شد. رسانهها به فعالیت آغاز کردند و آزادی بیان نسبتن خوبی در کشور حاکم شد، مخابرات رشد کرد و موبایلهای هوشمند و تکنولوژی جزٔ ضرورتهای روزانه مردم شد و انترنت باعث شد بحث شهروند رسانه رشد بیشتری داشته باشد و این مسئله چنان پیشرفت کرد که امروزه رسانههای اجتماعی تقریبن نقش رادیو و تلویزیون را در جامعه کمرنگ ساختهاند و متاسفانه روزنامهخوانی و هفتهنامهخوانی را نیز رو به تعطیل برد.
از این همه حواشی که بگذریم و بیاییم روی اصل موضوع که همان جایگاه زنان در وضعیت کنونی کشور باشد و سوالات مثل اینکه زنان در افغانستان در چه شرایطی قرار دارند را به پرسش و کنکاش بگیریم به جوابهای تراژیک و تاسفباری بر میخوریم. به رغم اینکه قانون اساسی جایگاه خوبی برای زنان قایل شدهاند، اما در عمل هیچگاهی ما شاهد حضور موثر زنان نه در حوزه سیاست، نه در حوزه فرهنگ نه در حوزه اقتصاد و نه در اجتماع بودیم، آنچه وجود داشت و دارد برنامههای دیکوری، مقطعی و پروژهای بوده. هیچ گام موثر برای نهادمند شدن جایگاه زنان برداشته نشد و هیچ کار فرهنگی موثر صورت نگرفت و هیچ تغییر در باور مردان بهوجود نیامد و همچنان نر اندیشی در افغانستان پارادیم غالب در تمام امور میباشد.
بررسی جایگاه زنان در سه قوه
یکم، قوه اجراییه: در جمع وزارت خانهها وزارتی بهنام وزارت امور زنان ایجاد شد، ولی عملکرد این وزارت فراتر از تجلیل هشت مارچ و چند تا نمایشگاه نرفت. من الان دقیقن نمیدانم که لایحه وظایف این وزارت چیست، در چه حوزههای قرار است، کار کند و چه دستآوردی در این مدت داشته است، اگر داشته چرا مشهود نیست و با مردم شریک نمیسازد؛ اگر ندارد چرا پس وجود دارد فلسفه وجودی چنین وزارت در چیست؟ چرا هنوز هیچگونه حتا طرح و پالیسی منظم برای بهبود وضع زنان وجود ندارد، وظیفه این وزارت چیست من که نمیدانم اگر شما میدانید لطفن با ما شریک بسازید.
دوم، قوه قضاییه: متاسفانه دیدگاه سنتی حاکم بر این قوه که ناشی از برداشتهای دینی و مذهبی میشود جایگاه زنان را با محدودیتهای زیادی در این قوه مواجه ساختهاند و بحث اینکه زنان نمیتواند قاضی شوند هنوز در این جامعه طرفداران کمی ندارند، چه بسا تکنوکراتها و روشنفکران نیز هستند که بر طبل این مباحث میکوبند. روز ادعای روشنفکری میکند و اما در شب فکر بد تر از مفکوره داعش دارند. در این قوه به رغم تغییرات که در این چند سال اخیر بهوجود آمده نقش زنان به شدت کم رنگ است، و چه بسا خشونتها و پروندهها فجیعی روی آن خاک انداخته شد و میشوند و تا قیامت عدالت تطبیق نخواهند شد در موارد چنین پروندههایی و هیچگاه ما شاهد تطبیق عدالت در قبال پروندههای خشونت علیه زنان نبودیم که درشتترین نمونه آن پرونده فرخنده و رخشانه است. اما صدها پرونده از این دست داریم که هرگز عدالت در برابر آن اجرا نشده.
سوم قوه مقننه: در قوه مقننه مطابق به قانون اساسی سهمیه مشخصی برای زنان در نظر گرفته شده و از هر حوزه انتخاباتی زنان سهم مشخصی خود را دارند و این تبعیض مثبت باعث شده است، که زنان از جایگاه نسبتن خوبی در این قوه برخوردار باشند اما تنها حضور کافی نیست. موثریت حضور نیز مهم است، به تعبیر دیگر در کنار کمیت باییست کیفیت نیز وجود میداشت، که نداشت. بودند و هستند در پارلمان زنانیکه مخالف قانون منع خشونت علیه زنان بود، و چه بسا زنان در درون مجلس بود و تا حال نیز است، که به مراتب متعصبانهتر از مردان در برابر حقوق زنان ایستادند و با سیاست پوپولیستی به هم جنس خود جفا نمودند. متاسفانه زنان انگشتشماری در درون پارلمان بود که برای آزادی و برابری مبارزه میکردند و اما اگر انتخابات این دور به این پیمانه به افتضاح کشیده نمیشد افق روشنی داشت، برای حضور موثر زنان شجاع و مبارز در درون پارلمان کشور.
بدین سان است، که میشود گفت هنوز حقوق اولیه زنان در این جامعه برای شان داده نشده و با محدودیت ها و جبرهای فراوان محیطی، حقوقی، اجتماعی و فرهنگی زندهگی میکند و خشونت در برابر شان همچنان به عنوان یک امر عادی و روتین تلقی میشوند.