«زنان افغانستان در فرایند راهاندازی جنگ نقشی نداشته، ولی قربانی شدهاند، حالا از آدرس اجتماعی و سیاسی تلاش میکنند تا در خاموشی جنگ و تامین صلح تاثیرگذار باشند.»
گفتوگو با دکتر حبیبه سرابی، معاون شورای عالی صلح افغانستان
داکتر صاحب، خرسندیم از اینکه برای ما وقت گذاشتید. در نخست باید درنگی داشته باشیم بر جایگاه سیاسی زنان در هفده سال اخیر در افغانستان. شما به عنوان یکی از پیشتازان عرصه سیاست از میان خانمها که سالهای زیادی را در بخشهای اجتماعی، سیاسی و اداری دولت کار کردهاید، جایگاه زنان را در عرصه سیاست در افغانستان چگونه بررسی میکنید؟
ابتدا تشکر میکنم از شما و همکاران گرامیتان در هفتهنامه نیمرخ که در راستای حمایت از زنان کار میکنید. وضعیت فعلی زنان و جایگاه سیاسی شان در افغانستان کنونی همه مربوط به تغییری است که در قانون اساسی کشور به وجود آمد. آنچه زندهگی زنان را بیشتر تغییر میدهد و آنان را کمک میکند تا به حقوق شان دست یابد، حمایت قانونی است. قانون اساسی افغانستان در بخش حقوق شهروندی، به رعایت حقوق زنان پرداخته و از زنان حمایت میکند. تصویب قانون مدنی و قانون منع خشونت علیه زنان نیز باعث شد تا زنان در عصر نوین افغانستان با حمایت قانونی وارد عرصههای اجتماعی و سیاسی شوند که این خود دستآورد لابیگری سیاسی شماری از زنان بود. من به خاطر دارم که در هنگام تدوین قوانین برای رعایت حقوق زنان چهقدر تلاش کردیم تا حقوق زنان در قوانین کشور به ویژه قانون اساسی تثبیت شود و جهت مشارکت سیاسی زنان سهمیهبندی موقت صورت بگیرد. حمایتهای قانونی توانست راه را برای حضور زنان در عرصه سیاست باز کند و زنان زیادی در پارلمان کشور، وزارتخانهها و ادارههای دولتی و صفوف نیروهای امنیتی حضور یافتند. اکنون که زنان در این عرصه حضور یافته اند، میتوانند در هماهنگی همدیگر جایگاه و تاثیرگذاری شان را ارتقا ببخشند و بیشتر کار کنند.
درست است، حالا زنان در افغانستان با وجود حمایتهای قانونی وارد عرصههای سیاسی شدهاند و در قدرت نیز سهم قانونی دارند. اما پس از تشکیل نظام دموکراتیک پساطالبان، یک مسئله جنجالبرانگیز باقی ماند و آنهم فرونشانی گروههای مسلح بود که در مخالفت با نظام قد کشیدند. سپس شورای عالی صلح تشکیل شد و از طریق گفتوگوها بخشی از این گروهها به دولت پیوستند. حالا، از یکسو جنگ جریان و از سوی دیگر گفتوگوهای صلح چندین سال است که با طالبان جریان دارد تا این گروه همانند دیگر گروههای سیاسی و شهروندان عادی زیر چتر یک قانون و یک نظام زندهگی کنند. زنان در کجای این گیرودار صلح قرار دارند؟
همانگونه که در مورد قانون اساسی کشور بحث کردیم، بعضی از میثاقهای بینالمللی نیز وجود دارد که از جانب سازمان ملل متحد تصویب و نشر میشود و کشورهای عضو به رعایت و تطبیق این اسناد مکلف اند. به طور مثال، قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد یکی از مواردی است که حقوق زنان را در رابطه به جنگ و صلح تعریف کرده است. این قطعنامه چهار اصل عمده و اساسی دارد: ۱. مشارکت زنان در روند صلح؛ ۲. محافظت از زنان در هنگام جنگ؛ ۳. جلوگیری از خشونت علیه زنان و ۴. تامین رفاه و آسایش زنان. دولت افغانستان بنابر عضویت در سازمان ملل، متعهد و مکلف بر رعایت اصول این اسناد است. بنابراین، قطعنامه ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل راه را برای ورود زنان در پروسه صلح باز کرد. در سال ۲۰۱۵ میلادی دولت افغانستان برای این قطعنامه برنامه عمل تدوین کرد و حضور زنان در شورای عالی صلح که یک نهاد ملی است، ضروری پنداشته میشد؛ بنابراین زنان باید در محل تصمیمگیری این شورا حضور میداشت. قرار شد یک خانم به عنوان معاون شورا برگزیده شود.
داکتر صاحب، شما حالا به عنوان معاون شورای عالی صلح هستید، اما مسئله مهم، تاثیرگذاری زنان در عرصه تصمیمگیریها و گفتوگوهای صلح است؛ آیا زنان واقعن این صلاحیت را دارند؟
زمانی که شمار زنان در داخل شورای عالی صلح زیاد شد، چانهزنیها هم شدت گرفت تا زنان در محل تصمیمگیری و گفتوگوها نیز حضور داشته باشند. در مذاکرههای صلح با حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار که یکی از گروههای مسلح بود و به دولت پیوست، من حضور داشتم و در مذاکره با طالبان نیز زنان همچنان حضور خواهد داشت و بر خواستها و رعایت حقوق زنان تاکید خواهد کرد.
این درست است که زنان در شماری از مذاکرههای قبلی صلح حضور داشتند و در مذاکرههای بعدی با طالبان نیز از آدرس شورای عالی صلح حضور خواهند داشت؛ اما بحث اینجاست که گروه طالبان به عنوان یک گروه تروریستی و افراطگرا با اصل مشارکت سیاسی زنان، آزادی زنان، آزادی بیان و ارزشهای دموکراتیک سر سازگاری ندارد. پس این پارادوکس چگونه حل خواهد شد که زنان از طریق یک فرایند سیاسی و با حضور شان در گفتوگوهای صلح، چنین گروهی را متقاعد کنند تا به دولت بپیوندد و مانند دیگر شهروندان و جریانهای سیاسی در قالب نظام دموکراتیک زندهگی کند؟
اجازه دهید تا در ابتدا اهداف شورای عالی صلح را تشریح کنم که طبق این اهداف چگونهگی صلح با طالبان مشخص خواهد شد. تمام برنامههای شورای عالی صلح افغانستان حول پنج هدف میچرخد. ۱. اجماع ملی؛ ۲. مذاکره؛ ۳. تطبیق توافقنامه؛ ۴. حمایت از ابتکارات محلی و ۵. ترویج فرهنگ صلح (ظرفیتسازی و نهادینه شدن فرهنگ صلح در افغانستان).
در بحث اجماع ملی ما نیاز به یک مکانیزم مشخص داریم که چگونهگی صلح با گروههای مخالف دولت را تعیین کند. بنابراین شورای عالی صلح یک برنامه گفتوگو میان زنان را به راه انداخته است. این برنامه در همکاری با وزارت امور زنان و دفتر بانوی اول (رولا غنی، همسر رییسجمهور غنی) اجرا میشود. در این برنامه مذاکرههای متعدد در مناطق مختلف کشور با زنان اجرا میشود و با آنان در مورد چگونهگی روند صلح با گروههای مخالف دولت گفتوگو میشود که شما در مورد صلح چه نظر دارید و چگونه صلحی را میخواهید، در مذاکرهها کدام خواستهای تان مطرح شود. در بیست ولایت کشور این برنامه انجام شده است و نظرهای مختلفی گرفته شده است. حالا، در مذاکرههای صلح ما همین نظرها و خواستهای زنان را مطرح میکنیم و تاکید ما بر این است که زنان دیگر وضعیت گذشته را تحمل ندارند و صلح را به شرطی میپذیرند که وضعیت شان بهبود یابد، نه آنکه تاریکی گذشته تکرار شود. حفظ ارزشهای دموکراتیک، دستآوردها و جایگاه زنان که در جریان هفده سال اخیر به دست آمده است، با هیچگونه صلحی قابل معامله نیست و در تمام مذاکرههای صلح چه به گونه مستقیم و چه به گونه غیرمستقیم از طریق جریانهای سیاسی که روابط ما را با طالبان تامین میکند، بر این امر تاکید میکنیم.
از جریان فرایند گفتوگوهای مستقیم و غیر مستقیم صلح دولت افغانستان با گروه طالبان چه برمیآید؛ آیا طالبان این ارزشها را ارج نهاده و خواستهای زنان را خواهد پذیرفت یا همچنان بر اصول نظام افراطگرایی امارت اسلامی شان پافشاری میکند؟
در پروسه صلح، تلاشهای که تاکنون انجام شده، بیشتر بر آن بوده تا برای مذاکرههای مستقیم زمینه سازی شود و خواست هردو جانب در میز گفتوگوی اصلی مطرح گردد. بیشتر گفتوگوها تاکنون برای یک اجماع ملی و بینالمللی در مورد تامین صلح در افغانستان بوده و بحث حفظ ارزشهای ما و یا پذیرش خواستهای آنان مربوط به قدرت و سماجت هیات صلح است که در جریان مذاکرههای مستقیم به چه میزان تلاش میکند و چه کاری خواهد توانست.
اگر توافق صلح دولت با طالبان انجام شود، سرنوشت سیاسی زنان چه خواهد شد؛ آیا این پیام را به طالبان رساندهاید که ملت افغانستان، به ویژه زنان این صلح میان دولت و طالبان را با چه بهایی قبول دارند و اگر توافق شود، از کدام خواستهای شان نمیگذرند؟
ما به عنوان حامیان حقوق زنان در کشور و عضو شورای عالی صلح از آدرس شورا بارها به حکومت گوشزد کردیم، به عوامل ارتباطی ما با طالبان نیز گوشزد کردهایم و با جامعه بینالمللی نیز بارها مطرح شده که صلح را قبول داریم، ولی دستآوردهای زنان افغانستان نباید نادیده گرفته شود. پس از این نیز در فرایند صلح بر این موضع پافشاری میکنیم و از هیچ ارزشی که تامین کنندهی حقوق زنان باشد، نمیگذریم؛ اما اینکه سرانجام صلح چه خواهد شد نیازمند آن است تا زمان بگذرد و نتیجه گفتوگوها روشن شود.
زمینهسازیها برای انجام گفتوگوهای مستقیم دولت با طالبان در کدام مرحله قرار دارد؟
همچنان که در بحثهای قبلی نیز مطرح شد، تاهنوز مذاکرههایی که صورت گرفته در واقع زمینهسازی برای اقناع طالبان به صلح بوده، اکنون آنان ارادهیی برای پیوستن به صلح را نشان دادهاند و گفتوگوهای که حالا جریان دارد پیش زمینه مذاکرههای مستقیم است تا در مورد نحوه و امضای توافقنامه صلح بحث شود.
بیشتر نشستهای صلح افغانستان در سطح منطقهای و جهانی همه در بیرون از افغانستان صورت گرفته است، انتظار شما از «نشست صلح مسکو» چه است؟
امیدواریم که نشست مسکو زمینهساز تداوم گفتوگوهای مستقیم باشد، ولی شورای عالی صلح بیشتر کارهای خود را در داخل کشور انجام میدهد تا بستر توافق صلح را در داخل کشور فراهم کند. در بیرون از کشور وزارت خارجه به عنوان یک نهاد سیاسی حکومت نماینده رسمی دولت است و شورای عالی صلح میتواند به عنوان همکار عمل کند، همچنان که در داخل کشور نهادهای دیگری با ما همکاری میکنند.
و در آخر، چون جنگجویان و اعضای گروههای تروریستی در افغانستان مردان هستند، به نظر شما در فرایند صلح، زنان از کدام جایگاه بیشتر موثر خواهد بود؛ آیا یک زن به عنوان یک مادر، همسر، خواهر و یا دختر یک مرد میتواند جنگجویان مخالف دولت و اعضای گروههای تروریستی را از درون خانه بهتر متقاعد کند که در این خط نروند و یا از جایگاه سیاسی قادر خواهند بود تا برای پیوستن کل ساختار این گروهها به دولت، کار کنند؟
زنان در هردو بخش میتوانند نقش تاثیرگذار داشته باشند. ضمن آنکه در شورای عالی صلح زنان حضور دارند و از این آدرس در یک فرایند سیاسی گفتوگوهای صلح کار میکنند، برنامهای «مادران صلح» در این شورا فعال شده است که برای تاثیرگذاری زنان در فرایند صلح از آدرس اجتماعی شان نیز تلاش میشود. زنان میتوانند مردان خانواده را متقاعد کنند تا به این گروهها نپیوندند.
برنامه «مادران صلح» را اگر واضح بگویید که چه ماموریت دارد و چه کار خواهد کرد؟
هدف از راهاندازی برنامه مادران صلح این است که گروههایی از زنان رضاکار در راستای حمایت از تامین صلح در کشور ساخته شود و در سراسر کشور فعال شوند تا بستر صلح را در متن جامعه فراهم کنند. کار این زنان راهاندازی برنامههای آگاهیدهی است. این گروههای مادران صلح از کل کشور در هماهنگی همدیگر برای تغییر ذهنیت زنان کار میکنند تا بر سر هر مخالف مسلح ار درون خانهاش تبلیغ شود تا فرهنگ خشونت به فرهنگ صلح تبدیل شود. در ابتدا ولایتهای قندهار، غور و پروان به صورت آزمایشی این برنامه راهاندازی شد؛ پس از آنکه نتیجه مثبت گرفتیم در شش ولایت دیگر نیز به راه افتاد. از آنجا که زنان افغانستان در فرایند راهاندازی جنگ نقشی نداشته ولی قربانی شدهاند، حالا تلاش میکنند تا در خاموشی جنگ و تامین صلح تاثیرگذار باشند. بنابراین هدف ما با تدویر برنامههای اجتماعی و لابیگری سیاسی، تشکیل یک شبکه قدرتمند زنان در راستای تامین صلح و محو خشونت است که زنان از آدرس اجتماعی و سیاسی شان فعالیت کنند تا در تامین صلح اجتماعی و همچنان در تحقق صلح سیاسی تاثیرگذار باشند و جایگاه سیاسی شان را نیز تثبیت کنند.