نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

تنها بانوانی توانا و آگاه می‌توانند مدافع خوب و قوی برای زنان باشند

حسین احمدی توسط حسین احمدی
12 قوس 1397 خورشیدی
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
17
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

«جامعه افغانستان در حالت گذار (از سنت به مدرنیته) قرار دارد، این وضع دست‌خوش اتفاقاتی خوب و بد است که به شرط کار خوب می‌تواند بهبود پیدا کند.»

گفت‌وگو با دکتر جواد صالحی رییس دانشگاه گوهرشاد


دکتر صاحب، سپاس از این‌که وقت تان را برای گفت‌وگو با ما اختصاص دادید. در ابتدا بفرمایید که به نظر شما، پس از روی کار آمدن نظام دموکراتیک مبتنی بر قانون اساسی پس از سال ۲۰۰۱ میلادی در افغانستان، در وضعیت اجتماعی و جایگاه سیاسی زنان در بدنه نظام چه تغییر و بهبودی دیده می‌شود؟

تشکر از شما. به طور کلی می‌توان گفت که دوره‌ی جدید یک نقطه عطفی در حیات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی زنان در افغانستان است. هرچند که جنبش زنان در افغانستان سابقه طولانی دارد و آغاز این روند به عصر حکومت امان‌الله خان(شاه افغانستان از سال ۱۹۱۹-… میلادی) برمی‌گردد. این جنبش در دوره‌ی حکومت‌های مختلف پس از امان‌الله خان گسترش یافت و مشارکت سیاسی زنان تبدیل به یک بحث مورد ملاحظه‌ای شده بود، اما عصر جدید دموکراسی در کشور به خاطر حضور زنان در سه بخش، نقطه عطف شمرده می‌شود.

در نخست بحث تغییر ارزش‌ها و باورهایی است که در مورد زنان وجود داشت. ذهنیت گذشته اجتماعی نسبت به جایگاه زنان، از طریق مطبوعات، دانشگاه‌ها، مکاتب و گسترش ارتباطات اجتماعی به صورت بنیادین تغییر کرده است. امروز حداقل در شهرهای بزرگ کشور، محافل روشن‌فکری و اکادمیک بحث فروتر بودن زنان از بین رفته و در بدل آن بحث مشارکت، حضور، حق آموزش و آزادی کار زنان جدی‌تر شده است.

مسئله دیگر بحث در عرصه سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی است که دست‌خوش تغییر و بهبودی اوضاع به نفع زنان شده است. امروز بیش از چهارصد نهاد اجتماعی-مدنی و فرهنگی در عرصه‌های مختلف امور زنان کار می‌کند در حالی که مبتکر و گرداننده‌ی آن‌ها نیز خود زنان هستند که این‌ها نشان‌گر حضور و تغییر جایگاه زنان است.

هم‌چنین، در عرصه رفتارها نیز ما شاهد هستیم که هیچ نهاد دولتی و سکتور خصوصی دست‌کم در ظاهر و به صورت علنی رفتار مثل گذشته(زمان قبل از تصویب قانون اساسی) را با زنان ندارند؛ ضمن این‌که به لحاظ جندر نیز بدون حضور زنان فعالیت ندارد، هرچند که درصدی جندر به مقیاسی نیست که تساوی جنسیتی در همه‌جا رعایت شده باشد. بنابراین جایگاه زنان را در شرایط بهتری می‌بینیم و حضور زنان نیز به تناسب گذشته بهتر محسوس است که این‌ها برایند تصویب اسناد و لوایح قانونی حمایت از زنان است.

درست است دکتر صاحب، هم‌چنان که شما گفتید به لحاظ تیوریک اسناد قانونی در حمایت از زنان وجود دارد و جایگاه زنان در ذهنیت عامه نیز تغییر کرده است، اما بحث این‌جاست که باوجود فعالیت‌های گسترده در بخش‌های مختلف برای حمایت از زنان، هنوزهم نهادهای چون وزارت امور زنان، وزارت اطلاعات و فرهنگ و کمیسیون حقوق بشر آمارهای بلندی از خشونت علیه زنان را نشر می‌کند؛ به نظر شما چرا باوجود این فعالیت‌ها و حمایت‌ها هنوزهم زنان در متن جامعه دست‌خوش خشونت است؟

آمارهای خشونت که در این اداره‌ها ثبت می‌شود، نشان‌ می‌دهد که جامعه در حال گذار است. در جامعه سنتی براساس همان ارزش‌ها و نورم‌هایی که بر مناسبات زن و مرد حاکم است، زنان به صورت طبیعی از مردان تبعیت می‌کنند و در برابر هرگونه رفتار مرد – حتا خشونت – اعتراضی وجود ندارد. در جوامع سنتی در درون خانواده، در متن جامعه و مسجد و مدرسه همیشه آموزش داده می‌شود که مناسبات زنان و مردان به هرصورت باشد یک ارزش اجتماعی و مورد تایید است و جامعه هم از آن حفاظت می‌کند، اما در عصر گذار چنین نیست؛ بلکه این ارزش‌ها به چالش کشیده می‌شود. وقتی که ارزش‌های حاکم در یک جامعه به چالش کشیده شد، به طور طبیعی تضاد به وجود می‌آید و منجر به کشمکش و خشونت می‌شود.

گسترش خشونت نشانه‌ای از بلوغ زنان است که هرروز یک گونه‌ای از رفتارها و پندارهای خشونت‌آمیز نهفته در مناسبات اجتماعی را تشخیص می‌کنند تا برای محو آن، مبارزه شود و ثبت این موارد باعث افزایش آمار می‌شود. در یک نگاه واقع‌گرایانه نسبت به جامعه خود، درمی‌یابیم که ما یک جامعه سنتی نیستیم و جامعه مدرن هم نشده‌ایم؛ بلکه جامعه ما در حالت گذار از سنت به مدرنیته است. از ویژه‌‌گی‌های جامعه در حال گذار، همین است که تنش، برخورد و خشونت وجود دارد؛ زیرا همه مناسبات اجتماعی و ارزش‌های جامعه باید تغییر بکند و در این وهله‌ی تغییر بدون شک که در اثر تصادم طرف‌های مقاومت برای بقا و تلاش برای فروکاست این مناسبات به خشونت می‌‌انجامد.

اما وجود خشونت بیان‌گر عدم بهبود و تغییر وضعیت اجتماعی یا جایگاه سیاسی و مشارکت اقتصادی و فرهنگی زنان نیست؛ بلکه به صورت عملی نیز از صفوف قوای مسلح تا دانشگاه‌ها و رسانه‌ها و از عرصه تجارت و سیاست تا فرهنگ و هنر در همه‌جا زنان حضور دارد؛ اما کیفیت و مؤثریت حضور شان بحث جداگانه‌ای است که دریافت جایگاه واقعی‌شان زمان و تلاش بیش‌تر نیاز دارد.

همچنان بخوانید

صدیقه مشتاق

صدیقه مشتاق: «طالبان برای باج‌گیری از غرب، زنان را گروگان گرفته‌اند»

15 جوزا 1402
افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

15 جوزا 1402

توقع ما باید واقع‌بینانه باشد که یک جامعه‌ی چندین‌هزارساله در مدت اندک و با امکانات محدود به ثبات و توسعه‌ی آرمانی نخواهد رسید؛ بلکه نظر به شرایط و وضعیت واقعی جامعه خود مسایل را تحلیل کرده و راه حل متناسب با اوضاع اجتماعی ارایه کنیم تا در سطوح مختلف حقوق زنان برآورده شود.

این‌روزها کمپاین محو خشونت علیه زنان در مناطق مختلف کشور جریان دارد و این همان سلسله کمپاین‌های پانزده روزه‌ای است که هرسال از ۲۵ نوامبر، «روز جهانی محو خشونت علیه زن» تا دهم دسامبر، «روز جهانی حقوق بشر» ادامه دارد. هرچند سال‌های قبل نهادهای مسوول رقم درشت‌تری داشتند ولی در شش ماه نخست سال جاری نیز حدود دوهزار واقعه خشونت به ثبت رسیده است، شما ثبت و آمار خشونت را بلوغ زنان عنوان کردید، یعنی این جنبش گذاری است که با ثبت و پی‌گیری قضایای خشونت از مجراهای حقوقی و قانونی به محو خشونت خواهد انجامید؟

یک بخش قضیه این است که پیش از این زنان جرأت ثبت کردن خشونت را نداشتند ولی حالا هرگونه رفتاری را که خشونت تلقی شود می‌توانند ثبت کنند. بخش دیگری قضیه این است که نگرش خود زنان نسبت به جایگاه شان در جامعه تغییر کرده است؛ یعنی زنان امروز حاضر نیستند حتا به قیمت مواجهه با خشونت هم که شده، آن جایگاه گذشته را قبول ندارند. زنان امروز جرأت این را دارند که به هر قیمتی به ستم نه بگویند و در برابر ضایع شدن حقوق خویش ایستاده‌گی کنند و مانند گذشته دیگر تحمل پذیرش هرنوع ستم و نادیده‌گرفته شدن را ندارند.

هرچند دولت برای رسیده‌گی به قضایای خشونت علیه زنان آدرس‌های مشخصی دارد و وزارتی هم برای توان‌مندسازی زنان ایجاد کرده است؛ به نظر شما، فعالیت‌ نهادهای اجتماعی-مدنی و کمپاین‌ها و برنامه‌های حمایت از زنان در این حالت گذار چه نقشی را به عهده دارند؟

نفس به وجود آمدن همین نهادها نشانه‌ تغییر است. بدون تردید که این نهادها هرکدام به تناسب توان فکری، توان اقتصادی و توان فرهنگی که دارند می‌تواند مؤثر باشد، اما از آن‌جا که این نهادها تازه شکل گرفته، نفوذ و مؤثریت لازم را که انتظار می‌رود برای توان‌مندسازی زنان داشته باشد، ندارند. در بسیاری این نهادها، بی‌برنامه‌گی و مقطعی بودن شان یک مشکل است که مؤثریت کار شان را با چالش مواجه می‌کند؛ اما با تداوم کار شان تاثیرگذاری لازم در عرصه بهبود وضعیت زنان را خواهد داشت. یک نکته یادآوری شود که این نهادها به لحاظ کارکرد و توانایی یک‌سان نیستند و شماری از این نهادها کارهای بنیادینی انجام داده است، بنابراین انتظار می‌رود که در درازمدت این نهادها وضعیت زنده‌گی زنان را بهبود ببخشد و فرصت‌های لازم را برای زنان فراهم کند.

جامعه افغانستان به خاطر تجربه سنگین جنگ و درگیری جاری در کشور، بیش‌تر خشن می‌نماید و خشونت علیه زن هم یک پدیده‌ی سراسری است که در شهر و روستا وجود دارد، اما اکثریت نهادهای حامی زنان بر مناطق امن متمرکز شده است. به این معنا که برنامه‌های دادخواهی و آگاهی‌دهی‌شان در مورد تساوی جنسیتی و حقوق زنان را بیش‌تر در محیط و در نزد افرادی برگزار می‌کنند که به تناسب به حقوق زنان باورمند هستند، پس مشکل زنان روستایی و آنانی که در مناطق ناامن صدای شان را کسی نمی‌شنوند، چه خواهد شد؟

هرچند بیش‌تر فعالیت‌ نهادهایی که در عرصه زنان کار می‌کنند در شهرهای بزرگ دایر می‌شود، اما دلیلش این است که آنان تاهنوز توانایی و فرصت گسترش فعالیت شان را نداشته‌‌اند، بلکه افرادی بودند که برای خود انجیو تاسیس کرده و تازه به کار آغار کرده اند. بنابراین، اگر کل کارکرد نهادهای فعال حقوق زن را در شهرهای بزرگ و مناطق امن بپنداریم، این واقعیت ندارد؛ بلکه سازمان‌هایی وجود دارد که در دورترین نقاط افغانستان برنامه‌‌های آموزشی شان را دایر می‌کند. به طور نمونه؛ «موسسه شهدا»، (UN Human) و بسیار نهادهایی را می‌شناسیم که در مناطق شهری و در جاهایی که همه‌گی به خدمات آموزشی دست‌رسی دارد، هیچ برنامه‌ای ندارند بلکه تنها در مناطق دوردست خدمات ارایه می‌کنند.

در ضمن، گسترش ارتباطات، فعالیت رسانه‌ها و دانشگاه‌ها باعث شده است که ارزش‌های نوین به شکل مستقیم و غیر مستقیم در دورترین نقاط افغانستان انتقال یابد و هم‌چنان که جامعه به طور کلی در حال رشد و آگاهی‌ است، زنان نیز نسبت به حقوق، امتیازها و جایگاه شان آگاه می‌شوند. همین‌که حتا در مناطق ناامن، یک قربانی خشونت از رسانه‌ها به عنوان ابزار دادخواهی استفاده می‌کند و قضیه خشونت را به ثبت می‌رساند تا بر مبنای قانون به آن رسیده‌گی شود خود گواه تغییر و بهبود جایگاه زنان است که بدون شک در امر بیداری زنان، ارایه خدمات و فعالیت‌ این سازمان‌ها مؤثر بوده است.

برای مدیریت بهتر این حالت گذار چه راه‌کاری وجود دارد که هم از وجود این سازمان‌ها و برنامه‌های حمایت از زنان جهت توان‌مندسازی زنان استفاده شود و از سویی دیگر تساوی جنسیتی و ارزش‌های نوین در جامعه به گونه واقعی نهادینه شود و خشونت علیه زن نیز کاهش یابد؟

وقتی از تغییر بنیادین حرف می‌زنیم در نخست باید زنان خودشان توان‌مند شود؛ یعنی زنان در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ توانایی لازم برای پیش‌برد امور را داشته باشد. دلیل این‌که امروز زنان در عرصه‌های مختلف حضور کم‌رنگ دارند این است که زنان با ظرفیت و توان‌مندی لازم در این امور محدود است. از فرصت‌ها و امکانات امروزی باید در راستای ایجاد و تقویت نهادهای فرهنگی، آموزشی-تحصیلات عالی و فنی-حرفه‌ای برای زنان استفاده شود. هم‌چنین از تسهیلاتی که جامعه جهانی و دولت‌های هم‌پیمان با افغانستان فراهم می‌کند باید برای ارتقای ظرفیت و آموزش زنان استفاده شود؛ زیرا با امکانات تحصیلی داخل افغانستان آن رشدی را نخواهد داشت که زنان بدان نیازمند هستند. بنابراین با استفاده از تسهیلات که از طریق هم‌کاری جامعه جهانی فراهم می‌شود باید مراکز پرورش استعدادهای درخشان را ایجاد کند که توانایی رهبری، کارآفرینی، نفوذ و مؤثریت داشته باشد و رقم این افراد باید افزایش یابد. به طور نمونه؛ امروز زنانی که توانایی استادی دانشگاه، مهندسی، پزشکی، تاریخ‌نویسی و نویسنده‌گی را داشته باشد کم‌تر پیدا می‌شود و آنانی‌که در رسانه‌ها مطرح می‌شوند بیش‌تر شان استعداد لازم همان جایگاه را ندارند. استیفای حق با شعار ناممکن است؛ از همین رو باید از هر فرصتی که فراهم می‌شود و هر برنامه‌ای که به راه می‌افتد در راستای افزایش مهارت و ارتقای ظرفیت زنان کار گرفته شود؛ وقتی زنان، دانش‌آموخته و توانا باشند، مشکلات فراروی زنان نیز کم‌کم حل خواهد شد.

و در آخر، اگر بگویید که زنان پیشکسوت و فعال در عرصه سیاست، در قبال استفاده از فرصت‌ها و زمینه‌سازی برای رشد زنان چه مسوولیتی دارند؟

این مسوولیت همه‌گی است که برای برابری تلاش کنند، حقوق زنان رعایت شود و زمینه فعالیت زنان را فراهم کنند. در جامعه‌ای که تبعیض وجود داشته باشد، چه تبعیض جنسیتی باشد و یا تبعیض قومی و مذهبی، در هر صورت جامعه بی‌ثبات است که از ظرفیت‌هایش برای توسعه استفاده نمی‌شود. افراد و گروه‌هایی که داعیه‌دار فعالیت در عرصه حقوق زنان هستند، مسوولیت شان بیش‌تر و سنگین‌تر است؛ اما زنانی می‌توانند مدافع حقوق زنان باشند و برای زنان کار کنند که خودشان توان‌مند باشند زیرا از ابراز احساسات و شعاردهی کاری برساخته نیست.

مطالب مرتبط

صدیقه مشتاق

صدیقه مشتاق: «طالبان برای باج‌گیری از غرب، زنان را گروگان گرفته‌اند»

15 جوزا 1402
افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

15 جوزا 1402
خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

15 جوزا 1402

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00