نیمرخ
  • خانه
  • رویکرد نیمرخ
  • خبر
  • گزارش
    • گزارش تحقیقی
  • زنان و مهاجرت
  • تحلیل
  • گفت‌وگو
  • روایت
  • چندرسانه‌یی
    • عکس
    • صدا
    • ویدیو
  • ستون‌ها
    • اعتراض و مقاومت
    • ترجمه
    • صلح
    • اقتصاد
    • صحت
    • فرهنگ و هنر
    • ورزش
    • قانون
    • سکوت را بشکنیم
    • نیمرخ دیگر
EN
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • خانه
  • رویکرد نیمرخ
  • خبر
  • گزارش
    • گزارش تحقیقی
  • زنان و مهاجرت
  • تحلیل
  • گفت‌وگو
  • روایت
  • چندرسانه‌یی
    • عکس
    • صدا
    • ویدیو
  • ستون‌ها
    • اعتراض و مقاومت
    • ترجمه
    • صلح
    • اقتصاد
    • صحت
    • فرهنگ و هنر
    • ورزش
    • قانون
    • سکوت را بشکنیم
    • نیمرخ دیگر
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
نیمرخ
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج

نگاهی به تابو شکنی شعر معاصر زنان افغانستان(بخش اول)

  • نیمرخ
  • ۱۹ قوس ۱۳۹۷

بسی‌گل شریفی
تابوها امر ثابت و مشخصی نیستند و بر اساس تنوع فرهنگی و دینی، کاملن متغیر و نسبی می‌باشند
تابو در جوامع شرقی از دیر باز جزئی از فرهنگ و سنت‌های آن به شمار می‌رفته است، این ویژه‌گی در تاروپود این جوامع شکل گرفته و بخشی از هویت آن شده‌ است، اهمیت این ویژه‌گی در دوران معاصر با مطرح شدن پدید‌ه‌ی مدرنیسم بیش‌تر قابل مشاهده است.
تابوها امر ثابت و مشخصی نیستند و بر اساس تنوع فرهنگی و دینی، کاملن متغیر و نسبی می‌باشند. بنابراین شناخت تابوهای هر جامعه نیازمند شناخت ویژه‌گی‌های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی آن است. نحوه‌ی شکل‌گیری تابوها با تغییرات تمدنی و سیاسی رابطه‌ی مستقیم دارد. انقلاب‌های سیاسی که منجر به دگرگونی ساختارهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شده در واقع تابوهای یک جامعه را نابود و تابوهای جدیدی را به‌وجود آورده است، این تابوهای جدید از آبشخورهای فکری و فرهنگی مبارزان انقلابی ریشه می‌گیرد. بنابراین نوعیت قدرت سیاسی و مذهبی به نوعیت تابوها شکل می‌دهد. مجموعه‌ی رفتارها وعوامل ممنوعه را تابو می‌گویند که در عدم ارتباط  با آن هیچ شک و شبهه‌ای وجود ندارد. در واقع تابو امر ممنوعه‌ی گاه مقدسی‌ است که نباید با آن ارتباط برقرار کرد. مفروضات لایزال ممنوعه زیربنای ساخت فکری و فرهنگی قلم‌داد می‌شود که بقای آن دوام ساختار مورد‌ نظر را تضمین می‌کند.
تابو بیش از هر چیز در تولیدات فرهنگی و ادبی جوامع خود را به‌عنوان خصیصه‌های آن جوامع نشان داده است، در جامعه‌ی پارسی‌زبانان، شعر بیش از دیگر کالاهای فرهنگی فرصت هضم این ویژه‌گی را در لایه‌های مختلف خود داشته‌ است. بنابراین با بررسی و شناخت شعر و راه یافتن به درون آن می‌توان به بازنمایی تابوهای موجود در شعر پرداخت.
شعر مانند هر کالای فرهنگی دیگر مملو از خصایص و ویژه‌گی‌های ادبی، فرهنگی و اجتماعی جامعه خویش است، جامعه‌ی شرقی و اسلامی‌که شعر در آن به بار آمده است، ویژه‌گی‌هایی چون مردسالاری، پدر سالاری، غیرت، وطن پرستی، تعصبات قومی‌و زبانی و… را در لایه‌های مختلف خویش به‌صورت تابوهای اجتماعی، فرهنگی و ارزشی به تصویر کشیده‌ است.
این تابوها قسمتی از زیبایی‌شناسی شعر کلاسیک فارسی محسوب می‌شده است. زیبایی‌شناسی که در ساختار شعر به زبان، تصویر، پرداخت، روایت، مفاهیم و فرم آن‌ها شکل داده‌ است. در نتیجه برای شناخت این تابوها باید به زوایای پنهان شعر وارد شد و از چگونه‌گی تاثیرگذاری آن روایت کرد.
در جریان‌های ادبی بعد از نیما مخصوصن در حوزه‌ی افغانستان، تغییرات بسیاری در شعر پدید آمده‌ است. این تغییرات بیش از هر چیزی مدیون نوآوری‎های نیما و هم‌چنین  فروغ فرخزاد است که توانستند ساختار سنتی و مردانه‌ی شعر پارسی را برای ورود دیدگاه‌های جدید دگرگون کنند. تغییرات ساختار شعر منجر به شکستن تابوهای سنتی و اسلامی‌شده که برای آن هزینه‌های اجتماعی بسیاری برای شاعران زن در جامعه افغانستانی به بار آورده‌ است.
تغییرات مورد نظر در بخش‌های مختلف در دوره‌های زمانی مختلف صورت گرفته‌ است که تلاش شده‌‌ با در نظر گرفتن تنوع زمانی، مکانی و فرهنگی به آن پرداخته شود.
مهم‌ترین ویژه‌گی شعر، فرم آن است. فرم در واقع نحوه‌ی قرار گرفتن عناصر مختلف شعر و هم‌چنین  چگونه‌گی تاثیر آن‌ها بر یک‌دیگر گفته می‌شود که در کل به آن بافت، ساخت و فرم متمایزی می‌دهد. مردسالاری در جامعه‌ی شرقی به‌عنوان مهم‌ترین ویژه‌گی مفهومی ‌بر بافت و فرم شعر تاثیر داشته و فرم آن را مردانه ساخته است، قطعیتی که در قالب‌های شعر پارسی مانند قصیده، مثنوی و حتا غزل وجود دارد از همین ویژه‌گی منتج شده است، ویژه‌گی مردانه‌ای که زیبایی‌شناسی خاص، آن را به دوش می‌کشد. تدوام این قالب‌ها تا زمان شعر نو جریان مسلط شعر پارسی بوده است، ذوق مردانه حتا در آفرینش‌های زنان شاعر نیز به‌عنوان امر مسلط حفظ شده است. شاعرانی چون رابعه بلخی، مستوره، مخفی و حتا پروین اعتصامی ‌بیش‌تر به عناصر مردانه و زیبایی‌ شناسی مسلط آن در شعر توجه داشته تا وجه زنانه‌ی شعر.
اما شعر نو توانست پتانسیل‌های مختلفی را در بطن خود هضم کند و با باروری خویش، شکل کامل‌تری از شعر را عرضه کند، فروغ فرخزاد با وارد کردن عناصر زنانه و تابوشکنی تابوهای مردانه‌ای که گرداگرد زن نوعی را فراگرفته بود، توانست نقطه‌ی آغازی برای هویت‌بخشی به شعر توسط زنان شود. مخصوصن مجموعه‌های اول فروغ مانند دیوار، اسیر وعصیان بیش از پیش به لحاظ مفهومی‌به تابوشکنی پرداخته است.
نوگرایی در افغانستان خیلی با فرم‌گرایی و نوآوری همراه نبوده‌است، بلکه بیش‌تر دنباله‌رو جریان‌های ادبی بودند که در ایران به ثمر رسیده  و تجربه شده بودند. همان‌طور که در تاریخ ادبیات، زنان کم‌تر فرصت پرداختن به شعر را داشتند در شرایط معاصر نیز این وضعیت ادامه یافته و تعداد بسیار کمی‌از بانوان کشور توانستند به هنر و ادبیات توجه کنند.
چه کسی می‌داند؟
چه کسی می‌داند؟
دست‌هام- این دو نیاز گرم-
چقدر در تب تنهایی خود می‌سوزد
تو اگر باز آیی
من کبوترهای عشق- دستانم- را
به تو خواهم بخشید.
«و شب و دوباره شب/ لیلا صراحت روشنی»
در نخستین قدم‌هایی که زنان در شعر برداشتند بیش‌تر با زبانی محافظه‌کارانه و سنتی به خوانش شعر می‌پرداختند. زبانی که از یک‌طرف از سلطه‌ی نگاه مردانه بیرون آمده بود و از طرفی دیگر از تجربه کافی برای سنت‌شکنی و تابوشکنی برخوردار نبودند.
روایت‌های این‌گونه تا حدی در ساحت شعر نو توانسته به واگویی خواهش‌های فردی بپردازد و زمزمه‌های زنانه از عشق و خواستن را آواز کنند. این دست شعرها مسیر را برای نسل‌های آینده باز کرده و زمینه‌ی سرایش را با تاکید بیش‌تر بر فردیت فراهم کردند. شاعرانی چون لیلا صراحت روشنی، حمیرا نکهت دستگیرزاده، بهار سعید و شفیقه یارقین نخستین گام‌ها را در این مسیر پرخطر و نو برداشتند که باید قدردان تلاش‌شان بود.

دیوان‌های هر روز در زنجیر می‌میری /دریاچه‌ای در تور ماهی‌گیر می‌میری
می‌بافت مادر روزها را با شب مویم /می‌گفت روزی در همین زنجیر می‌میری
«محبوبه ابراهیمی»
محبوبه ابراهیمی‌در این شعر به رنج مادر و زن در جامعه افغانستانی اشاره کرده‌ است. زن را به دریاچه‌ای تشبیه کرده‌ است که در تور ماهی‌گیری می‌میرد. زن چه میزان رنج را باید متحمل شده باشد؟! بیان این تصویر نهایت رنجی است که یک زن در جامعه  پدرسالار تحمل می‌کند. در جامعه‌ای که زن بودن خود تابو است و شکستن این تابو چندان آسان نیست. در ابتدا  گفتن از زن و رنج‌های زنانه تابوشکنی است زیرا در طول تاریخ رسم به نگفتن از زن بوده و تنها روایت مردانه از جهان در شعر وجود داشته و زن صرفن از دید مردانه مورد توجه بوده‌اند، به عنوان معشوق، همسر و مادر اما زن به مثابه زن هیچ گاه مورد توجه قرار نگرفته است.

ربطی به هوس ندارد
عشق باید از لب‌ها شروع شود
 از بوسه‌های داغ لب گیر و لب‌سوز
از بوسه‌های بی‌تاب که سوال نمی‌پرسند
و منتظر پاسخ نمی‌مانند
«زینت نور»
زینت نور به مهم‌ترین تابوی جامعه پرداخته است؛ عشق. عشق در ادبیات کلاسیک معمولن مفهومی‌مردانه بوده است که گاه به عرفان نیز نزدیک شده است. در هیچ‌یک از آثار ادبی پارسی زن از عشق خود به صراحت نگفته مگر در عصر کنونی که زن و مرد به صورت برابر در مقابل قوانین مطرح شده است. برابری زن و مرد به زن کمک کرده تا روایت عاشقانه‌ی خود را داشته باشد. این روایت از ذهنی زنانه برمی‌خیزد و زیبایی‌شناسی خاص وی را به جهان عرضه می‌‌کند. در این شعر عشق زنانه از بدن می‌گوید. از بدنی زنانه، لذتی که از لب‌ها شروع می‌شود. همین بخش از شعر به اندازه‌ی کافی تمام تاریخ ادبیات مردانه را به‌هم می‌ریزد، لذتی که زن روایت می‌کند امروز درگیر عرفان نیست بلکه با دنیا و انسان دنیایی سر و کار دارد. دو عنصر مهم زنده‌گی امروز؛ دنیا و انسان.

دستی نیست، دوستی نیست، دموکراسی در کار نیست
بیرون از این اتاق فقط صدای جنازه‌هایی‌ست که روی اجاق گازم جلز و ولز می‌کند
من افعال زنانه را خوب بلدم
کردن/ پختن/ زادن!
با آخرین متدهای روز دنیا
«مارال طاهری»
مارال طاهری از شاعران زنی‌ست که در بین زنان شاعر هنجارشکن نامش همیشه مطرح بوده است. نگاه و بیان متفاوت مارال از او همواره شاعری تابوشکن ساخته است. زبان و فرمی‌ که در طی سال‌های شاعری‌اش همواره نگاه داشته است، او در کنار مفاهیم هنجارشکنانه از بیان، زبان و فرمی‌ متفاوت نیز بهره می‌برد. مارال نه تنها از آوردن کلمات برهنه و اروتیک در شعرش دوری نمی‌کند بلکه آگاهانه و صریح از این کلمات در شعرهایش استفاده می‌جوید. مارال طاهری را می‌توان از جدی‌ترین شاعران زن در زمینه‌ی شعرهای پست مدرن و تابو شکنانه دانست.

بغض دارد دل من، می‌ترکد/ نکند طعم غذا شور شود
هیچ می‌دانی چه حسی دارد/ زن آزاده که مجبور شود
زن آزاده که مجبور شود / تن به مردی که نخواهد بدهد
تن به مردی که جواب لب‌خند/ گاه اگر داد به ابجد بدهد
زن آزاده خودش می‌فهمد:/ زنده‌گی یک‌سره شیدایی نیست
آرزوهای فراوان دارد/ زن فقط سکس و پسرزایی نیست
«مهتاب ساحل»
مهتاب شاعر شعرهای زنانه است. روح جاری در شعرهایش عمیقن حس و گاه اندوه زنانه را به مخاطب تزریق می‌کند. او می‌داند و در این جامعه با پوست و استخوانش درک کرده زنی که پا به بیرون می‌گذارد  بر او چه خواهد  گذشت؟! زنی که رهایی را در شعر و کلمات جست‌وجو می‌کند. پس این‌جاست که او بر قوانین نانوشته‌ی ضد زن عرف و سنت این جامعه که او را به اجبار به همسری در می‌آورد و زن را تنها در خدمت تولید نسل و لذت‌جویی مردانه تعریف می‌کند، اعتراض می‌کند. اعتراضی که هم مهتاب هم بسیار شاعران زن دیگر بارها و بارها به آن پرداخته اند.

وجود عشق گناهی بزرگ و زیبا بود/ نبودن تو! که فتوای صادره است ببخش
تنی برای کسی و دلی برای کسی/ اگر که فکر و وجودم محاصره است ببخش

ادامه دارد…

همچنان بخوانید

دیدبان حقوق بشر: کارنامه وحشتناک طالبان این گروه را منزوی کرده است

«پس از آمدن طالبان، دختران دو برابر پسران شب‌ها گرسنه می‌خوابند»

Share on facebook
Share on twitter
Share on whatsapp
Share on telegram
Share on linkedin
Share on email
Share on print

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پرخواننده‌ترین‌ها

طالبان یک دختر جوان را از جاده شهید مزاری در غرب کابل ربودند

آزار جنسی گدایان شهر توسط عابران و طالبان

طالبان در کابل یک دختر را با پدرش زیر رنجر لِه کرده کشتند

یک مرد در هرات به اتهام فروش مادرش در بدل ۴۵٠ هزار افغانی بازداشت شد

یک زن متأهل در فاریاب در بدل ۱۶٠ هزار افغانی فروخته شد

نگاهی به تابو شکنی شعر معاصر زنان افغانستان(بخش اول)

توافق طالبان و شورای علمای شیعه برای «دخالت در حریم خصوصی مردم» و تطبیق فرمان‌های این گروه

عفو بین‌الملل: طالبان برای «مرگ تدریجی زنان» سیستم سرکوب ایجاد کرده است

زندان بی‌دیوار ترنس‌جندرها؛ زندگی در خفا، خشونت جامعه و شکنجه‌ی طالبان

«زنان نخستین قربانی جنایت پاکستان در واخان هستند»

Facebook Twitter Youtube

نیمرخ رسانه‌‌ای آزاد است که تلاش می‌کند با نگاهی ویژه به تحلیل، بررسی و بازنمایی مسایل زنان بپردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پُرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما

صاحب امتیاز و مدیر مسئول: فاطمه روشنیان
سردبیر و ویراستار: امان میرزایی
سردبیر بخش آنلاین: حسین احمدی
گزارشگران: لطیفه سادات موسوی، معصومه رها و زهرا سالومه
صفحه‌آرا: اسماعیل لعلی

نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

طراحی، برنامه‌نویسی و اجرای وبسایت  iNasri ⚒

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • خانه
  • رویکرد نیمرخ
  • خبر
  • گزارش
    • گزارش تحقیقی
  • زنان و مهاجرت
  • تحلیل
  • گفت‌وگو
  • روایت
  • چندرسانه‌یی
    • عکس
    • صدا
    • ویدیو
  • ستون‌ها
    • اعتراض و مقاومت
    • ترجمه
    • صلح
    • اقتصاد
    • صحت
    • فرهنگ و هنر
    • ورزش
    • قانون
    • سکوت را بشکنیم
    • نیمرخ دیگر