علی نیری
میگویند فمینیسم بنیاد خانواده و ازدواج را هدف گرفته است. میگویند فمینیسم میخواهد بین مرد و زن اختلاف بیاندازد. میگویند فمینیسم مردستیز است. میگویند فمینیسم زن و مرد را نسبت به هم بیاعتماد میکند و دهها تعبیری منفی دیگر نیز از فمینیسم و رفتار فمینیستها در جوامع سنتگرا وجود دارد.
اینکه فمینیسم بنیاد خانواده و ازدواج را هدف گرفته است، بله؛ اما بنیاد خانواده و ازدواج سنتی را که در اکثر جوامع، حتا جوامع غربی، رایج است و به عنوان نُرم پذیرفته شده است. فمینیسم خانوادهای میخواهد که در آن زن و مرد از حقوق یکسان برخوردار باشند. فمینیسم خانوادهای میخواهد که اگر یکی از والدین را داشت هم خانواده محسوب شود و کسی به فکر «کامل کردن» آن نباشد.
فمینیسم تبعیضی را میبیند که بین زن و مرد توسط سیستم مردسالار به وجود آمده است؛ بنابراین فمینیسم آن را به هر دو گوشزد میکند. این تبعیض از پایهترین حقوق انسانی بین این دو موجود وجود دارد، چون بعضی نمیخواهند آن را ببینند، انگشتی را که به آن اشاره میکند، پس میزنند.
فمینیسم «مردستیز» است، البته در صورتی که مفهوم رایج «مرد» در جامعه فقط در حد یک موجود «نرِ» «زنستیز» باشد که به کمک قانون و جامعه مردسالار زن را زندانی، برده و ملک خود کرده و او را فراتر از قالب مادر و همسر نمیبیند.
این قانون مردسالار است که زن و مرد را به هم بیاعتماد میکند، نه فمینیسم که برای برابری دو انسان میاندیشد و مبارزه میکند. در جوامع سنتگرا که مطابق با آیین رفتاری گذشته زندهگی میکنند و تصور برابری انسانها را ناممکن میپندارند، زن به محض اینکه به عقد ازدواج مرد درمیآید به طور بالقوه و بالفعل بخش بزرگی از حقوق اولیه انسانی خود را از دست میدهد و تمام این حقوق به مرد واگذار میشود تا طبق میل خود تصمیم بگیرد با او چگونه رفتار کند.
آیا اعتماد کردن در چنین شرایطی منطقی است؟ آیا عادلانه است کسی در بدو زندهگی مشترک با انسانی که به او عشق میورزد ذهنش درگیر چنین بیاعتمادی باشد؟ آیا فمینیسم مسوول این بیاعتمادی است یا قانون رفتاری انسانهایی که حقوق مالکیت زن چنین نادیده میگیرد؟