بد دادن، ازدواج زیر سن و ازدواج اجباری، مفاهیمی است که در قالب آنها بزرگترین قضایای نقض حقوق بشری در افغانستان به وقوع پیوسته است و به دلیل عدم حاکمیت قانون به صورت فراگیر، هنوز هم این موارد از زنان و دختران این جامعه قربانی میگیرد. پیوند خشونت با فرهنگ اجتماعی افغانستان، یک رابطهی مستحکم و ناگسستنی است که گذار از چنین وضعیتی به سادهگی ممکن نیست؛ اما در یک فضایی که بتوان جامعه را با آگاهی دادن از حقوق و کرامت انسانی اصلاح کرد و قوانین عادلانه را نیز تطبیق کرد، خشونت و نقض حقوق انسانی زنان و کودکان کاهش خواهد یافت. در افغانستان، اما به دلیل تداوم جنگ و ناامنی، فقر و فرهنگ شدن خشونت علیه زن، به راحتی نمیتوان این اهداف را تحقق بخشید؛ زیرا در مناطق ناامن، نقض حقوق انسانی مردم و تحمیل خشونت یک امر حتمی است و دولت نیز توان تطبیق عدالت در این مناطق را ندارد. آنچه در سایه ناامنی رخ میدهد تمامی جامعه را متاثر میکند. فضای زیست انسان در این جامعه وحشتآلود است و رفتارهای روزمرهی مردم نیز با خشونت آمیخته میشود. خیانت یک امر بدیهی در رابطهها و تجاوز جزِ از رفتارهای وحشتآلود مردان در هر زمان و مکانی ممکن میشود.ٍ پیامد این بینظمی در جامعه قربانی شدن زنان و کودکان است، بدون شک بازار سیاهی برای تجارت بر تن زنان تشکیل میشود. این مرحله، تصویر خشن و وحشتآلودی از جامعه متبارز میکند که نمیشود از آن به سادهگی گذشت بلکه این روند برای نسلهای بعدی نیز به میراث میماند.
مدتی است که ثبت خشونتها علیه زنان به صورت گسترده رسانهای میشود و این بهترین نوع دادخواهی است تا نهادهای مسوول را برای رسیدهگی به این وضعیت مکلف سازد. تازهترین گزارشهایی که رسانههای داخلی و بینالمللی از شهر کابل تهیه کرده اند، نشان میدهد که بازار سیاهی در کابل شکل گرفته است. این بازار سیاه پیامد مستقیم فرهنگ خشونت و خیانت است. سقط جنین و ترمیم پردهی بکارت پس از تجاوز جنسی و رابطههای جنسی -به اصطلاح- نامشروع که بیشتر گزارشها از خیانت در روابط دختران و پسران جوان حکایت میکند، به دور از چشم نهادهای عدلی و قضایی در زیرزمینیها بازار سیاهی را شکل داده است.
ترمیم پردهی بکارت در افغانستان همچنان که بازار گرمی دارد، سلامت پردهی بکارت دختران نیز برای مردم افغانستان از اهمیت ویژهای برخوردار است که تعیین کنندهی کیفیت روابط یک زن پس از ازدواجاش است. حتا در خانوادههایی که در بدل ازدواج دختران شان پول میگیرند، باکره بودن دختر بر شیربهای او نیز تاثیر مستقیم دارد. بنابراین دخترانی که مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند و یا پس از ازدواج کوتاه مدتی رابطهشان میشکند و یا پس از خیانت در روابط عاطفی، پردهی بکارت شان را از دست میدهند، رو میآورند به بازار سیاه ترمیم پردهی بکارت. سقط جنین نیز همینگونه است.
آنچه باعث شده است که این معاملات با تن زنان در کلینیکهای زیرزمینی راه یابد، اشکال در قانون و عرف ناپسند جامعه است. در جامعهی انسانی که یک انسان اختیار تن خود را ندارد و مورد تجاوز قرار میگیرد، در ترمیم این زخم نیز بهای سنگینی میپردازد. دختران خردسالی که در اثر تجاوز جنسی باردار میشود نیز در قانون افغانستان که بر بنیاد آموزههای دین اسلام تدوین شده است، اجازهی سقط جنین داده نشده است. وقتی کلینیکهای قانونی اجازهی سقط جنین را نمیدهد، مجبور است که اینچنین قضایا به کلینیکهای زیرزمینی مراجعه کند. از همین رو بازارهای سیاهی شکل میگیرد که در آن پول هنگفتی از شکم گرسنهی این جامعهی فقیر هزینه میشود.
بنابراین ضرورت مینماید تا قوانین نافذ کشور بازنگری شود و قانوننامهای طرح و تدوین شود که بتواند در مورد سقط جنین عدالت را برقرار کند. زیرا زنانی که در اثر تجاوز جنسی و روابط ناخواسته باردار میشود و یا دختران خردسالی که توانایی پرورش یک انسانی دیگر را در درونش ندارد، نباید قربانی قوانین نافذ، دساتیر دینی و عرف ناپسند اجتماعی شود. هرچند در وضعیت کنونی جامعه و حکومت افغانستان خلق یک قانوننامهای که در آن سقط جنین مجاز و در اختیار خود زن باشد، راه طویلی است که به سختکوشی و مبارزهی نهادهای حامی حقوق بشر نیاز دارد. زیرا دولت به تازهگی توانسته است یک لایحهی ممانعت از آزمایش پردهی بکارت را براساس فرمان تقنینی ریاست جمهوری نافذ کند که آنهم حتا در شهر کابل-پایتخت افغانستان هنوز به صورت درست تطبیق نمیشود. در دولتی که قوانین بر اساس دساتیر و ارزشهای دینی طرح و تدوین میشود، سخت است از قانونی شدن سقط جنین سخن گفت، اما این راهی است برای از بین بردن بازارهای سیاهی که بر تن زنان تشکیل شده و اکنون در مناطق مختلف افغانستان وجود دارد. گزارشهایی که در هفتههای گذشته توسط رسانهها منتشر شده است اسناد موثق و انکار ناپذیر مبنی بر وجود این پدیده است.
مسئلهی ترمیم پردهی بکارت تا زمانی باقی خواهد ماند که جامعه در آن سطحی از آگاهی برسد که پردهی بکارت هیچ سندی برای ثبوت عفت و پاکدامنی یک زن نیست و نبود آن نیز فاحشه بودن یک زن را ثابت نمیکند. بنابراین مهم و تاثیرگذار این خواهد بود که با تمام بحرانها و مسایل سیاسی، اقتصادی، جنگ و صلح در سطوح بالای دولتی، اندکی بر متن جامعه نیز تمرکز شود تا ارزشها و کرامت انسانی زنان و کودکان بیشتر از این قربانی فرهنگ خشونت و رفتارهای وحشتآلود نشود.