نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

نگاهی به تابوشکنی شعر معاصر زنان افغانستان( بخش دوم و پایانی)

  • نیمرخ
  • 26 قوس 1397
604

همچنان بخوانید

صدیقه مشتاق

صدیقه مشتاق: «طالبان برای باج‌گیری از غرب، زنان را گروگان گرفته‌اند»

15 جوزا 1402
افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

15 جوزا 1402

بسی‌‌گل شریفی

وجود عشق گناه بزرگ و زیبا بود/ نبودن تو! که فتوای صادره است ببخش
تنی برای کسی و دلی برای کسی/ اگر که فکر و وجودم محاصره است ببخش
حمیده میرزاد
سخن آشکار ازعشق ورزیدن و مهم‌تر از آن از عشق‌های پنهان و ممنوع و در نهان، از تابوهای جامعه‌ی ما بوده است حرفی که حمیده میرزاد در این ابیات گفته است. سخن از زنان بسیاری که به هزاران اجبار و اکراه این جامعه تن داده‌اند؛ اما در نهان‌شان هنوزهم حسرت‌ها و عشق‌شان را یادآور می‌شوند. شاید نتوان حمیده میرزاد را در اغلب شعرهایش تابوشکن دید ولی در بسیاری از شعرهای او تصویری از زن عاشق و محصور را می‌توان دید. شعرهایی که بسیاری اوقات از زبان زنانی بیان می‌شود که اکنون متعلق به کسی هستند ولی هم‌چنان به عشق خویش می‌اندیشند.

بگذار از تو حمل بگیرم
در نه ماه
نه روز
نه دقیقه
نه ثانیه
بالا بیاورم هزار و چهارصد سال
تاریخ برده‌گی‌ام را
«اسرافیل در بند/ زهرا سوراسرافیل»
سور اسرافیل در کتاب «اسرافیل در بند» نگاه، بیان  و اعتراض‌های زنانه‌ی جدی را می سراید. کتاب او سرشار از اعتراض به سنت‌ها، قوانین مذهبی و عرفی ا‌ست که زن را به بند می‌کشد. او در شعرهایش پر پروازی را برای زنان جست‌وجو می‌کند تا از حصارها به در آیند و به استقلال، مالکیت بر خود و تن خود و مالکیت بر حق سرنوشت خود برسند. برای سور اسرافیل شعر بیش از هر چیز رسالتی ا‌ست در خدمت نگاه عصیان‌گر و منتقدش .

کرده چوتی گیسوانم را و بعدن سرمه هم/ چشم‌های سر کشم انگار یک خم می‌شوند
چادر و پنجابی سرخم که می‌زیبد به من/ ابروان تیز و تندم مثل گژدم می‌شوند
«صدا سلطانی»
زیبایی‌شناسی زنانه تنها به عشق ختم نمی‌شود، بلکه لذت‌های یک زندگی معمولی هست که برایش دلنشین است. چوتی کردن گیسوانش، سرمه زدن به چشم‌ها، پوشیدن لباس پنجابی و چادر و حتا آرایش کردن؛ لذت‌هایی است که یک زن با تمام وجود روز وشب خود را با آن سر می‌کند. زن، درگیر جزئیات زنانه است که شاید هیچ وقت به چشم مرد نیاید؛ جزئیاتی که فقط از نگاه زن می‌توان آن را زیبا دید و حتا از آن لذت برد. در این نوع شعر موضوع شعر زن به روایتی زنانه پرداخت می‌شود. روایتی که از منویات و آمال و آرزوهای زنان می‌گوید. روایتی که صدای متفاوتی در شعر معاصر ما است.

خسته ام! از حصار لبریزم/ خسته از روسریِ دخترها
این‌که باید همیشه زن باشم/  زیر- دست و اجیرِ شوهرها
«صدا سلطانی»
زن در جامعه‌ی سنتی و مذهبی افغانستان تابویی بوده که مالک خویش نبوده است. حق ملکیت زن از آن مرد بوده و شکستن این تابو در بسیاری از شعرهای زنان معاصر جلوه کرده است، زیر دست و اجیر شوهرها، تابوی نابرابری زن و مرد در این مصرع، اشاره به وضعیت زن امروز افغانستان دارد. زن نه می‌خواهد ملکیت کسی باشد نه زیردست و اجیر، با مطرح کردن این خواست در واقع به شکستن این تابو پرداخته است.

من از جهان آزادی می‌آيم
و مجسمه‌های آزادی
ماده بودنم را بارها بوسيده‌اند
تمام آن مجسمه‌ها می‌دانند
كه روزنه بيهوده‌ای
مادرم را خوش‌حال غمگين ساخته بود
«مریم ترکمنی»

شاعر تنها به روایت‌های فردی از زندگی بسنده نکرده بلکه روایت‌های عمومی و اجتماعی را نیز مورد توجه قرار داده است. تابوهای زن بودن حتا در جهان آزاد نیز تابو است و گرداگرد وی را گرفته است تا طعم آزادی صرفا مفهومی باشد در ذهن زن نه حسی که با تمام وجود آن را لمس کند. زمانی که جهان آزاد تابوهای زن بودن را از بین برده باشد و برای وی آزادی واقعی را به ارمغان آورده باشد، می‌تواند درک درستی را برای همگان ارایه کند. آزادی امر اجتماعی است و باید جامعه این حس را با شکستن تابوهای مختلف به ‌وجود بیاورد.
تابو شکنی در جامعه‌ی شرقی امر نو برای زنان است. این رسم کم‌تر از یک قرن می‌شود که آغاز شده و گاه نتایج خیلی خوش‌آیندی هم نداشته است. تابوشکنی که امان‌الله خان پادشاه افغانستان با برداشتن  چادری از سر همسر خودش شروع کرد منجر به نارضایتی و بالاخره سقوط حکومتش توسط مردم سنتی افغانستان شد، حتا امروز نیز در واقعیت با داشتن قوانین مناسب، بسیاری از تابوها هم‌چنان باقی است.
تعدادی از زنان فرهیخته و آگاه با حمایت از ارزش‌های حقوق بشری و انسانی تلاش کردند تا وضعیت زنان را بهبود بخشند و این تلاش‌ها با حمایت شاعران و نویسنده‌گان مرد و به ویژه زن رو به رو شده است و بسیاری از شاعران زن کشور به عنوان پیشتاز این عرصه تلاش کرده‌ و در زندگی و شعر الگو قرار گرفته اند.
تابو شکنی در شعر امر نو و تازه است. بسیاری از شاعران زن در چند دهه‌ی گذشته به پیروی از نگاه مردانه دست به آفرینش زدند تا حدی که تاییدی بر این نوع زیبایی شناسی به حساب می‌آمد. اما شاعران جوان بیش‌تر به دنبال تغییر و شکستن تابوها هستند. بانوان شاعری که در سه دهه گذشته خارج از افغانستان مهاجر بودند سهم به‌سزایی در این تابوشکنی داشتند و هم‌چنین شاعران جوانی که در دو دهه اخیردر کشور فعالیت داشتند نیز نقش بسیار مهمی در شکستن سنت‌های مردانه و غیر برابر در شعر دارند.
جدی گرفته شدن تابوشکنی در داخل افغانستان نقش مهمی در شکل‌گیری جریان‌های اجتماعی مدنی در تمام سطوح داشته و دارد. این جریان می‌تواند سنگر محکمی برای از بین بردن تابوهای غیر اخلاقی رایج باشد. تابوهایی که جایگاه برابر زن را نادیده گرفته  و از او در تمام تاریخ به ابزاری فروکاسته است.
شعر معاصر افغانستان توانسته بیش از پیش در عرصه‌های مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دست به تابوشکنی بزند و با اعتراض به این وضعیت شرایط اجتماعی بهتری را خلق کند.

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00