نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

لقب زن خوب بودن را باید از گردن پاره کرد

  • نیمرخ
  • 10 جدی 1397
received_317325682450553

بهار سهیلی
هر چیزی که باعث تحقیر و توهین انسان شود به ناچار تبدیل به وضعیتی قابل نقد و حتا مبارزه می‌شود

هر چیزی که باعث تحقیر و توهین انسان شود به ناچار تبدیل به وضعیتی قابل نقد و حتا مبارزه می‌شود، این وضعیت‌ها از درون مورد حمله و اعتراض قرار می‌گیرند چرا که هر چیزی ضد خود را درون خود پرورش می‌دهد.

جمله‌ای که هر زن جامعه‌ی مذهبی بیش‌تر از هر چیزی شنیده و با آن مواجه شده «چادرت را به سر کن» است. جمله‌ای که حامل منافع سلطه جویی مردسالاری، سرکوب زن و نشاندن عصیان‌گر سر جایش است. سر حرف من با تیپ هایی که از روی نادانی، ناآگاهی یا عشق و هوس آزادی های بدون ریشه اند نیست، من در مورد زنانی حرف می‌زنم که همیشه از خود پرسیده اند موی سرم چگونه می‌تواند باعث تحریک مرد یا ارتکاب به گناه در من شود‌؟

زنانی که به قوانین و رسوم و شرایط حاکم مشکوک اند و همه چیز را ساخته‌ی دست و ذهن مردسالاری می‌دانند تا آن‌ها را به بهانه های دینی و عرفی به حاشیه راند و ‌مسوول کارهای ناچیز و بی مزد خانه کند تا برای همیشه کارگرانی تو سری خور و بی اهمیت و آسیب پذیر باشند.

در کشوری که ادعای دموکراسی ( دولت مردمی)، حقوق زنان و آزادی بیان ( ابراز آزادانه‌ی عقاید و افکار ) دارد چرا هیچ زنی از حق انتخاب پوشش استفاده نکرده و آنچنان که ‌مطمین است موی سر زن عورت نیست، بدون اینکه سرش را بپوشاند در اجتماع، سیاست، تجارت و … ظاهر نشده‌؟!

شاید با خود بگویید چون خودشان نخواستند، خودشان انتخاب کردند و وحشی‌گری جامعه را یاد آور شوید و وجود خواننده‌گان و دو مجری تلویزیون را مثال بزنید و از میان بیش از 15 میلیون شهروند زن به مواردی انگشت شمار برای اثبات حق انتخاب پوشش برای زنان اشاره کنید. روایتی کوتاه در زیر شاید بتواند برای افرادی که درک بالایی از جامعه شناسی دارند عمق فاجعه را بیان کند.

پسرک حدود 9 یا 10 ساله، لباس‌هایی نازک به تن و صورتش از خشکی ترک خورده بود، یک کودک نوزاد در بغل داشت و از پشت سر خودش را به کنارم رساند و گفت: خاله جان یک چند روپه خو …

بعد ناگهان گفت: امی‌چادرته خو بپوش!

خیلی عصبانی شدم، مدت‌هاست از خودم می‌پرسم چرا دغدغه‌ی او حتا در این شرایط بد موی سر یک زن است‌؟

چه چیزی به او حق می‌دهد در مورد سر بدون چادم تذکر دهد‌؟

همچنان بخوانید

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

15 جوزا 1402
صنم کبیری؛ زن بارداری که علیه طالبان به خیابان آمد

صنم کبیری؛ زن بارداری که علیه طالبان به خیابان آمد

14 جوزا 1402

در پشت سر بی چادر من چه خطری نهفته که او را از فکر نان و سیر شدن شکمش به سلطه جویی وا می‌دارد‌؟

یعنی زن در این جامعه اینقدر ضعیف و بی اختیار است که حتا یک کودک بینوا هم با اینکه صاحب چیزی نیست، بدون در نظر داشت شرایط و موقعیتش در برابر دیگری، خود را مالک هر زنی در هر سطحی بداند‌؟

چادر یا بی چادر، کوتاه یا بلند، رنگی یا سیاه هر چه به تن داریم یک انتخاب شخصی‌ست و کسی حق مداخله و قضاوت یا دعوای مالکیت ندارد، اگر به خود اجازه می‌دهید در مسایل کاملن خصوصی دیگران تشبث کنید بدون شک اخلاق و نوع تربیت شما دچار بیماری ست. این تذکرهای تحقیر آمیز با کشف حجاب اجباری در غرب و ایران پیش از انقلاب اسلامی‌ هیچ فرقی ندارد چرا که در هر دو صورت، صلاحیت، انتخاب و اختیار فرد را زیر سوال برده اید و از او خواسته اید طبق میل و سلیقه‌ی شما رفتار کند.

این نامش نه عرف است، نه مراقبت به بهانه‌ی امنیت بد، نه دین‌داری، نه فرهنگ و نه هم غیرت، این سلطه جویی ها ترس از آگاهی ست وقتی سری از زیر جبر تاریخی ناموس پروری و بی اختیار بودن تکان می‌خورد و سرنوشت خود را به دست می‌گیرد، این تذکرها ترس از بیداری جنس ضعیف و وحشت از پایان استعمارگری کنترل و اسارت کنیزان پدر سالاری ست.

زنی که در این جامعه با آگاهی کامل و از روی باور بدون پوشاندن سرش قدم می‌زند، عصیان‌گر بی‌ملاحظه‌ای ست که خطر کرده، تحریم، انزوا، تحقیر و بی‌حرمتی را در ازای حق انتخاب به جان خریده، او بند دریده‌ای دگر اندیش است که جماعت مردسالار از موهای سیاه و رهایش نه، بلکه از آگاهی و عدم فرمانبرداری او در پس این روزمرگی معمولی می‌ترسند نه از کلیشه‌ی گناه و عورت بودن موی سر زنان!

هر جا می‌خواهید سلطه‌ی جوامع مرد سالار مذهبی را زیر سوال ببرید و نشان دهید که اختیارتان دست خودتان است و از بند مالکیت مردان رهایید، کافیست سرتان را نپوشانید و بلافاصله با تذکرهای تلخ و ناخوشایند زن و مرد در اطراف‌تان مواجه شوید!

چادر در کشور من و همسایه های اطراف اولین خط سرخ حضور و مطالبات حقوقی و بر حق زنان است که باید به دست مبارزان و عصیان‌گران عصر حاضر دریده شود.

چادر به هیچ زنی احترام، امنیت و شخصیت نمی‌دهد آنچه شما را ارزشمند می‌سازد قدرت تصمیم گیری و اختیار بر تن و انتخاب های‌تان است.

یک‌بار برای همیشه باید فلسفه‌ی کهنه و تکراری سلطه‌ی مردان بر زنان را از ریشه با تمام پیامبران و معجزات آسمانی و زمینی اش رد کرد، بهشت زیر پای مادر را پس داد، لقب زن خوب بودن را از گردن پاره کرد، نفس کشید و فریاد زد که من فقط انسانم و شایسته‌ی آزادی و آرامش هم‌سان و هم‌پای هر انسان مرد!

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00