نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

باید به مظلوم‌نمایی نقش زن در سینما خاتمه داد

حسین احمدی توسط حسین احمدی
10 جدی 1397 خورشیدی
0
0
اشتراک‌گذاری‌ها
36
بازدید‌
Share on FacebookShare on Twitter

«زن، مداوم و پیوسته شخصیت و فیگوری قربانی تلقی شده است. نباید بیش از این زن را مظلوم‌نمایی کرد. تفاوت کار من با دیگر فیلم سازان افغانستان شاید در این است که روی بدبختی‌های یک زن افغان تاکید کلیشه ای نمی کنم.»

گفت‌وگو با دکتر صحرا کریمی، فلم‌ساز


خانم دکتر، قبل از همه، سپاس‌گزاریم بابت این‌که برای گفت‌وگو با ما وقت گذاشتید. در ابتدا از چگونه‌گی ورود تان در عرصه سینما بگویید؟

ورود من به سینما یک اتفاق بود. من از کودکی خواب و رویای فلم‌ساز شدن را نداشتم، بلکه این سینما بود که مرا انتخاب کرد و کشاند به سوی فلم‌سازی. چهارده ساله بودم که مریم شهریار، فلم‌ساز ایرانی، به دنبال دختر افغانی می‌گشت که در فیلم بلند سینمایی «دختران خورشید» ایفای نقش کند.از طریق بازیگری در این فلم وارد سینما شدم. این سرآغاز کار و آشنایی من با دنیای هنرسینما بود و اینکه درکم از فلم و فلم سازی بیشتر شد. پی بردم که برای روی پرده رفتن یک فلم مثلن یک و نیم ساعته ماهها و گاهی سالها زحمت و تلاش و کار به خرج می رود و اینکه چه عواملی، با چه سختی‌ها و مشکلات در ساخت یک فیلم دخیل هستند. با بازی کردن ام در فلم دیگری «خواب سفید» ساخته‌ی حمید جبیلی، رابطه‌ای میان من و سینما عمیق تر و جدی تر شد. حس می‌کردم نزدیکی خاصی با روایت‌گری تصویری دارم. هرچند رشته‌ی تحصیلی من آن‌زمان ریاضی و فزیک بود و علاقه‌ی شدیدی به معماری داشتم، اما سرنوشت من دگرگونه رقم خورد و به ویژه پس از آن‌که در زمستان سال ۲۰۰۱ میلادی فلم دختران خورشید از جشنواره براتیسلاوای کشور سلواکی جایزه گرفت و من به سلواکی رفتم، دیگر از دنیای اعداد و محاسبات ریاضی و فزیک دل کندم و خودم را و زندگی ام را تمام و کمال درگیر دنیای هنر و هنر سینما و حرفه فلم سازی کردم.

اواخر سال ۲۰۱۲ بعد از پایان تحصیلاتم که تقریبن ده سال طول کشید با آنکه می توانستم در اروپا بمانم و به راحتی فلم بسازم و زندگی کنم، تصمیم گرفتم برای همیشه به افغانستان برگردم و در اینجا در بین مردمانی که دوست داشتم روایتگر قصه هایشان باشم زندگی کنم. می خواستم داستان‌هایی را از متن جامعه و مردم افغانستان روایت کنم و فلم هایم را در داخل افغانستان با فضا و حال و هوا و همچنین روح اصیل افغانستانی/ افغانی بسازم. سالهای نخست بازگشتم را به مشاهده‌گری گذراندم تا بافت‌های فرهنگی و فرهنگ بومی و اجتماعی حاکم در جامعه را درست مطالعه کنم. این روند چهار سال ادامه یافت و اواخر سال ۲۰۱۷ تصمیم گرفتم به طور مستقل و کمک خانواده ام فلم بلند داستانی ام «حوا، مریم، عایشه» را بسازم. فیلمی که در خاک افغانستان با بودجه مستقل و تهیه و تولید شد. تا شایعه های رایجی را که بعضی از فلم سازان در جوامع بین المللی سینمایی نشر کرده اند که در افغانستان نمی شود فیلم بلند سینمایی با کیفیت روایتی و تکنیکی بالا ساخت را بر هم زنم. حال حاضر مراحل پس از تولید آن جریان دارد و در چند هفته آینده فیلم تکمیل می شود .

ظاهرا تنها زن کارگردان افغانستانی هستید که تحصیلات اکادمیک تان را تا سطح دکترا در عرصه سینما ادامه داده اید و اکنون در افغانستان فلم می‌سازید. با درنظرداشت تجربیات فلم‌سازی تان، جدا از امکانات تخنیکی سینمایی، از لحاظ اجتماعی و فضای کاری چه تفاوتی میان افغانستان و دیگر کشورها است؟

تفاوت بارزی که میان افغانستان و دیگر نقاط دنیا وجود دارد این است که نگاه جامعه افغانستان نسبت به سینما و فلم، نگاه تفننی و تحقیر آمی است. مردم ما فلم و کارهای سینمایی را فقط با نگاه سرگرمی ‌و تفریحی می‌بینند. اما در دنیای فراتر از مرز کشور ما، سینما دارای اندیشه است. جنبه‌ی تفریحی و ژانرهای مختلفی که این جنبه ها را تقویت می کند وجود دارد در قالب سینمای تجاری و عامه و پسند؛ اما در کنار سینمای تجاری ما سینمای هنری که دارای اندیشه و تفکر و سبک و ساختار است را هم داریم که این اندیشه‌ های نهفته در درون قصه های و داستانها تامل و تحول ایجاد می‌کند. مثل سینمای آنتونینونی، فسبیندر، گدار، برگمن، فلینی و صدها کارگردان مهم دیگر که فیلم ها و سینمایشان فراتر از مرزهای سرگرمی و تفنن است.

آیا این طرز نگاه که در واقع سینما را به نحوی حمایت هم می‌کند، در افغانستان جایش خالیست؟

متاسفانه در افغانستان این دیدگاه بسیار کم و در بین قشر خاصی است. مردم عام نگاهی را که باید داشته باشند نسبت به سینما ندارند؛ بنابراین به سینما اهمیت لازم داده نمی‌شود. به لحاظ ارزشی در دیگر نقاط دنیا برای فلم‌ساز اهمیت خاصی قایل اند، اما در افغانستان پندار جامعه نسبت به فلم‌سازان چیز دیگریست؛ یعنی دیدگاه سبک و سطحی که در برگیرنده ی قضاوت های منفی اخلاقی است.

به نظر شما چگونه می‌توان نگاه جامعه را نسبت به سینما و سینماگر تغییر داد؟

این دیدگاه زمانی تغییر می‌کند که جامعه با اثرهای سینمایی ارزش‌مند آشنا شود. از همین رو، لازم است که نهادهای مسوول دولتی و فلم‌سازان روی این مسایل سرمایه‌گذاری و کار کنند تا فرهنگ سینمایی کشور را پشتیبانی کنند.

همچنان بخوانید

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

12 قوس 1402
از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

10 قوس 1402

شما پیش از این هم گفته بودید و اکنون نیز یادآور شدید که سینما یکی از عوامل تغییر اجتماعی است، در وضعیت فعلی افغانستان، سینما روی زنده‌گی مردم چقدر مؤثر است و چه تغییری را می‌تواند به بار آورد؟

این یک امر مسلم است که وقتی انسانها قصه زنده‌گی خودشان را بخوانند و روایت تصویری آن را ببینند، دچارفکرو اندیشه می‌شوند و حس پرسش‌گری به وجود می‌آید. همین باعث می‌شود که از کنار این مسئله به ساده‌گی نمی‌گذرند و برخوردی که باید اتفاق بیفتد به وجود می‌آید تا منجر به تغییر شود. مسلمن یکی از عوامل باز و مدرن شدن فضای جامعه نسبت به سال‌های گذشته تاثیرپذیری افراد از فلم، سینما و تلویزیون است. هرچند سینما در افغانستان پشتیبانی لازم را ندارد و دید عام، دید حمایت کننده‌ای نیست. اما باید این روایت‌گری ادامه یابد. اگر ما راوی قصه‌های خودمان نباشیم، روایت‌گرانی پیدا خواهد شد که داستان دروغینی را از زنده‌گی و جامعه‌ی ما روایت خواهد کرد؛ بنابراین فلم‌سازان ما باید روایت‌گران راستین قصه های خودشان باشند. وقتی روایت‌ صادقانه صورت می‌گیرد در وجود مخاطب تحولی ایجاد می‌کند که تداوم و گسترش همین تحول از سطح فرد به اجتماع، بخش‌های مختلف جامعه را دچار تغییر می‌کند. از همین رو در افغانستان زمانی وضعیت تغییر خواهد کرد و شرایط بهبود خواهد یافت که به طور عام روی فرهنگ و به طور خاص روی هنر و سینما، سرمایه‌گذاری شود.

تعداد فلم‌های تان یک رقم بالایی است، اگر خودتان بگویید که تمرکز فلم‌های شما بیش‌تر بر کدام بخش‌ها بوده و در عرصه زنان کدام کارها را انجام داده‌اید؟

تا زمانی که در اروپا بودم، مهاجرت دغدغه‌ی اصلی من بود. بنابراین اکثریت حدود سی فلم کوتاهی که در دوره‌ی تحصیل ساختم بر مهاجرت و پیامد آن بر انسان‌ها به ویژه بر زنان، تاکید داشت. «نسیمه، خاطرات یک دختر مهاجر» را ساختم تا نشان بدهم که تاثیر مهاجرت روی یک زن چیست و چه تحول درونی را در پی دارد. اما چرا بیشتر روی داستان زنانه و دنیای زنانه در فیلم هایم تاکید دارم به این دلیل است که من یک زنی هستم از جامعه‌ی سنتی-شرقی با فرهنگ مردسالاری و مربوط به یک کشور اسلامی-بامحدودیت‌های دساتیر دینی اسلام بر زنان- و از سوی دیگر به لحاظ جنسیتی در چنین جامعه ای در چهار چوب و چوکاد خاصی موقعیت من و زنان جامعه ام تعبیر و تفسیر می شود . و من به عنوان یک فلم ساز با این محدودیت‌ها و چالش‌های زنده‌گی کرده ام و بسیار دقیق با آنها آشنایی دارم و از درک و تجربه بالایی در این ضمینه برخوردار هستم. همه این‌ها باعث می‌شود که به موضوع زنان بیش‌تر بپردازم. تاکید فلم‌های من روی قصه‌ها و روایت‌های زنان تنها به معنای خاص حقوق بشری نیست ، بلکه تاکید بیشتر روی مسایل فلسفی و در عین حال اجتماعی وضعیت زنان دارم که فردیت و هویت آنها را مورد کاووش و پرسش قرار می دهد و به تصویر می کشد . در این میان من روی جبر و اختیار در زنده‌گی زنان بیشتر تمرکز دارم و بیشتر قصه هایم روی این دو مضمون تاکید دارد.

شما چه جزئیاتی در زنده‌گی زنان افغانستان می‌بینید که باید آن‌ها از دریچه‌ی فلم بازنمایی و برجسته‌سازی شود؟

هرکسی از دید خودش هر قصه ای را روایت می‌کند. یک قصه می‌تواند راویان مختلفی داشته باشد که هرکدام از یک زاویه‌ی متفاوتی نسبت به آن مسئله نگاه می‌کنند. چون من در این کشور زنده‌گی می‌کنم، قصه‌ها و وضعیت زنان را کاملن و بدون هیچ فاصله و واسطه گری مشاهده می کنم و درک می‌کنم و بسیاری از روایت‌های زنده‌گی زنان افغانستان ممکن است تجربه‌ی زنده‌گی خودم هم باشد. بنابراین من راوی ماجرا هایی هستم که خودم در متن آنها قرار دارم و گاه خودم هم یکی از آسیب دیدگان درد و رنجی بوده ام که بر زنان سرزمین ام روا داشته اند. به همین خاطر نگاه من تنها یک نگاه مشاهده گرانه محض نیست بلکه نگاه کسی است که خود زخم ناسور دیده است. به همین خاطر من بیش‌‌تر حقیقت‌گرایی و واقع‌نگری را ترجیح می‌دهم. درفیلم های من روایاتی انتزاعی از زنده‌گی زنان نیست، بلکه همان قصه‌ها و داستان هایی است که زنان بسیاری در افغانستان آن را تجربه کرده اند و می‌کنند. به عنوان یک فلم ساز مستقل بیش‌تر لایه‌های پنهان و غیر کلیشه را دنبال می‌کنم و تلاش دارم جزئیاتی از زنده‌گی زنان را به تصویر بکشم که در ظاهر ما متوجه آن نیستیم ولی زنان هر روز آن را زندگی می کنند.

در مورد نگاه سینما و فلم‌سازان به زنان افغانستان چه نظر دارید و تفاوت کار شما نسبت به دیگران در چیست؟

متاسفانه بسیاری از فلم سازان ما بیش‌تربر قربانی بودن زن تاکید دارند. درست است که زن افغان اکثریت مشخصه‌های یک قربانی را دار،زنِ قربانی خشونت خانواده گی، اجتماعی که از ابتدایی ترین حقوق خویش محروم است و شاید حتمن با بازنمایی این روایت‌ها در سینما برای زنان می شود دادخواهی کرد، اما واقعیت امر این است که زن، تنها شخصیت و فیگورقربانی تلقی شده است. نباید بیش از حد زن را مظلوم‌نمایی کرد. تفاوت کار من با دیگر فلم سازان کشورم شاید در این است که اصرار ندارم روی بدبختی‌های یک زن افغان تاکید مضاعف و کلیشه ای داشته باشم و تلاش هم نمی‌کنم تا از خودم به عنوان فلم سازِ زن سوژه‌ای برای ساختن فیلم ام بسازم. مقوله‌ای که در فلم‌سازی زنان افغان مروج است بیش‌تر از خودشان سوژه ساخته اند چون همواره پیشنهاد می‌شود که “من یک زن هستم و می‌خواهم فلم بسازم پس باید حمایت شوم” در حالی که این رویکردی درستی نیست. من همیشه خود را فقط یک فلم‌سازی می دانم که کارم هیچ ربطی به جنسیتم ندارد. همین طرز نگاه جنسیتی به زنان باعث شده است که بسیاری‌ها سواستفاده کنند و یا به بهانه‌ی کار و کمک در عرصه‌ زنان به دنبال بهره‌های مادی و جایگاه سیاسی باشند. ولی من باور دارم که بدون درنظرداشت جنسیت، هر فردی یک ویژگی منحصر به فردی دارد که او را نسبت به همه متمایز می‌سازد و فکر می‌کنم وجه تفاوت من با دیگران هم همین است که خودم را به خاطر این‌که زن هستم ملزم به حمایت شدن و مورد ترحم و توجه قرار گرفتن نمی‌دانم؛ باورمندم یک زن می‌تواند خودش مستقل و در کنار دیگران کار کند و حامی ‌دیگران هم باشد.

اگر در سینما یک زن متفاوت از روال عادی موجود خلق شود و یک زنی که الگوی شجاعت و مبارزه برای زنان باشد، چه تاثیری بر زنده‌گی زنان خواهد گذاشت؟

موج نو سینمای فرانسه همین کار را کرد. زنان ابتدا در حاشیه‌ی سینما قرار داشتند، اما موج نو زنان را به عنوان نقش کلیدی وارد سینما کرد. نگاه سنتی سینمای فرانسه به زن تغییر کرد و زن هسته‌ی روایت شد. پس از تشکیل موج نو زنان حتا عامل رخدادها شدند و اکنون در دیگر سینماهای دنیا زنان نقش‌های کلیدی دارند و دیگر در حاشیه قرار ندارند. در افغانستان نیز سینما می‌تواند یک زن و یک شخصیتی را از زن خلق کند که خلاق، مبارز، متفاوت و توانا باشد. الزامی ‌ندارد که همواره زن قهرمان فلم باشد و همین‌طور هم الزامی نیست زن همواره مظلوم و قربانی باشد. دید جامعه و نگاه سینما به زن باید تغییر کند؛ زنان در سینما دیگر بیش از این مظلوم‌نمایی نشود و در واقعیت جامعه نباید دیدگاه تمایز نسبت به زن حاکم باشد. باید زن را همانگونه در داستان هایش به تصویر کشید که در زندگی واقعی شاهد آنها هستیم. زن به همان میزان که مظلوم است، می تواند ظالم باشد. زن به همان اندازه که ساده و صادق است، می تواند فریبکار و تخریب گر باشد. زن به همان اندازه که برده و مطیع است، می تواند عصیانگر و یاغی و طاغی باشد. به مثل زندگی واقعی بسیاری از زنان همین سرزمین خودمان افغانستان. لایه های آشکار و پنهان و جنبه های خیر و شر زن باید در داستان هایمان انعکاس داده شود. به زن و شخصیت زنانه در افغانستان نگاهی تز گونه ( سیاه و سفید) وجود دارد. زن افغانستان یا مظلوم مطلق است و یا قهرمان مطلق و فقط در این دو تعریف زن و جایگاهش گویا باید فهمیده و درک شود که من با اینگونه نگرش کاملن مخالف هستم.

راننده‌گی یک زن و بایسکل سواری یک دختر در افغانستان هنوز پدیده‌های اجتماعی است، شما در “زنان افغان پشت فرمان رانندگی” می‌خواهید چه روایتی داشته باشید؟

این‌ها که به عنوان پدیده‌ها مطرح می‌شود به دلیل محدودیت امکانات و دیدگاه جامعه است که با دیدن یک زن در پشت فرمان راننده‌گی، نگاه مردم تعجب‌انگیز است. جنگ و بازمانی مردم افغانستان از فرصت‌های مسافرت به دیگر نقاط دنیا و محرومیت از رسانه‌های دیداری و امکانات تکنولوژیک، عدم مطالعه و کنجکاوی برای دانستن جامعه را در یک چنین حالتی نگه داشته بود، اما اکنون وضعیت به طور کل در حال تغییر است. طی یک و نیم دهه‌ی اخیر این پدیده‌ها تعجب بر انگیز کم کم عادی می‌شود. با بازتاب این مسایل در سینما و خود زن سینماگر کم کم در حال عادی شدن است.

و در آخر اگر حرفی برای دخترانی داشته باشید که می‌خواهند وارد دنیای هنر سینمایی شود.

سینما در افغانستان تنها با محدودیت امکانات تولیدی مواجه نیست، بلکه جایگاه اجتماعی سینما مستحکم و فلم‌سازی به عنوان یک هنر و حرفه قابل احترام نیست. بنابراین زنان و دخترانی که قصد دارند وارد این عرصه شوند، باید ضمن انگیزه و استعداد باید شجاعت و تحمل تاوان‌دهی در این راه را هم داشته باشند؛ زیرا با قضاوت‌های تلخی مواجه خواهند شد که این امر تنها برای زنان نیست بلکه مردان نیز با آن مواجه اند. شاید در هنگام کار سینما و فلم، ناامیدی هم دست دهد، اما شجاعت روایت‌گری و توان مبارزه داشته باشند تا به رویاهای خود دست یابند.

مطالب مرتبط

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

فقر و سرما باعث بیشترین میزان بیماری در کودکان کمتر از ۵ سال

12 قوس 1402
از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

از بابای آدم تا گنجشک‌های جنوب

10 قوس 1402
قاتل سریالی دختران افغانستان فرهنگ سنتی است

قاتل سریالی دختران افغانستان فرهنگ سنتی است

9 قوس 1402

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Nimrokh Logo

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
  • ستون‌ها
    • زنان و مهاجرت
    • نخستین‌ها
EN