گفتوگو با ماری اکرمی، رییس شبکه زنان افغان
مهمترین مسأله روز افغانستان بحث صلح با طالبان است. طالبان منحیث یک گروه مخالف دولت با رویکرد افراطگرایانه در سه دهه ویرانی، کشتار و نقض حقوق بشری شهروندان کشور دست دارد. اکنون که قرار است این گروه از طریق گفتمانهای صلح به جنگ شان پایان بدهد، از پیشنهادهای شان برای صلح، فهمیده میشود که آنان صلح مشروط میخواهند. مسأله حقوق و آزادی زنان یکی از محورهای مهم مذاکرات و اختلافنظر برای توافق به صلح است. شبکه زنان افغان به عنوان یک نهاد زنانه که سه هزار و پنج صد عضو انفرادی و بیش از 150 نهاد زنانه عضو آن میباشند، باید مدافع ارزشهایی باشد که طی هجده سال در چارچوب نظام دموکراتیک به دست آمده است. در مورد برنامهها، خواستها و دیدگاه شبکه زنان در مورد پروسه صلح -که زنان و کودکان اصلیترین قربانیان جنگ هستند-، با ماریا اکرمی، رییس شبکه زنان افغانستان گفتوگویی داریم.
خانم اکرمی، سپاسگزاریم از اینکه برای ما وقت گذاشتید. در نخست اگر دیدگاه کلی شبکه زنان در مورد پروسه صلح را بگویید؟
تشکر از شما. قسمی که در جریان هستید، یکی از مهمترین بخشهای کاری شبکه زنان افغان بلند بردن آگاهی عامه از مسایل داغ و در پهلوی آن صلح و امنیت کشور است. شبکه زنان در این اواخر چندین نشست و گفتمان را همزمان در کابل و ولایات دایر کرد و کمپینی را با عنوان «زنان افغان به عقب بر نمیگردند» ایجاد کرد. نه تنها این، بلکه این شبکه از سال 1395 خورشیدی بدینسو در پروسههای بزرگ ملی در سطوح ملی و بینالمللی نقش بارز داشته است. اگرچند اطلاعات دقیقی از توافقات پشت پرده به دست نیامده بود؛ اما ما توانستیم که یک انسجام به وجود بیاوریم و با تدویر کنفرانسهای خبری موقف خود را اعلان کنیم و به جناحهای دخیل در پروسه صلح نیز برسانیم که زنان افغانستان چگونه صلحی را میخواهند.
موقف زنان در قبال پروسه صلح چه است؟
از مشکلات روزمره اگر بگذریم، بازهم زنان مشکلات خاص خودشان را دارند ولی خوبی کار اینجاست که شبکه زنان توانسته است همواره در قبال مسایل مهم ملی یک انسجام به وجود بیاورد. اکنون که بحث صلح [با گروه طالبان] مطرح شده، به گونهای رفتار میشود که همه مسایل مربوط و منوط به مردان افغانستان است؛ درحالی که چنین نیست. ما خواستم که در این مقطع زمانی نقش بارز داشته باشیم و از شروع تا پایان در گفتمانهای صلح سهیم باشیم. هرچند زلمی خلیلزاد(نماینده ویژه وزارت خارجه ایالات متحده امریکا در امور صلح افغانستان) در سفرش به کابل با زنان نیز ملاقات کرده و نه تنها من بلکه جمعی از فعالان مدنی نیز همرای ما بود؛ اما تقاضای ما این است که نشست ویژهای با زنان داشته باشند تا موقف زنان افغانستان در پروسه صلح را در تمامی گفتوگوها در نظر داشته باشند – که در این مورد کار جریان دارد. از احزاب و جریانهای سیاسی کشور نیز خواستهایم که در مسایل ملی بدون حضور زنان تصمیم نگیرند؛ خواه صلح باشد و یا هر پروسه دیگری.
حالا به صورت مشخص بگویم که انسجام در دیدگاههای زنان به وجود آمده و کمپاین «زنان افغان به عقب بر نمیگردند» نه تنها در داخل کشور بلکه در سراسر جهان و برای کسانی که به مسایل زنان باورمند بودند با ما همصدا شدند و برای دولت، احزاب سیاسی و طالبان مشخص شد که زنان افغان دیگر زنان بیست سال پیش نیست. امروز زنان مثل مردان و حتا بیشتر از آنان میتوانند در مسایل مهم کشور دخیل باشند و تصمیم بگیرند؛ زیرا زنان افغانستان هرگز در خرابی مملکت دخیل نبوده و دیگر به مردان اجازه نمیدهیم که بیش از این کشور را به خرابی بکشاند. بنابراین زنان افغانستان میخواهند که منحیث اتباع مسوول در مسایلی که مربوط به افغانستان است، مثل پروسه صلح، سهیم باشند و نقش تصمیمگیری داشته باشند.
در پروسه صلح؛ ایالات متحده امریکا و شماری از کشورهای منطقه دست دخالت دارند، دولت که طرف اصلی صلح است، طالبان میخواهند از طریق صلح به دولت بپیوندد و در این اواخر شماری از جناحهای سیاسی نیز برخواسته و وارد این مسأله شدهاند، آیا شبکه زنان افغان با این جناحهای ذیدخل نشسته و مباحث زنان را مطرح کرده است؟
طی دو سه نشست که با زلمی خلیلزاد نماینده ویژه امریکا داشتیم، موقف ما واضح بوده؛ چون دیگر نمیخواهیم که کسی به نمایندهگی از زن افغان حرف بزند. امریکا به وضاحت گفته است که در افغانستان صلح تأمین خواهد شد، اما طالبان با همان دید و مفکورهای که هستند نمیتوانند در مورد صلح دوامدار صحبت کنند. چیزی که خیلی مهم مینماید موقف حکومت افغانستان است. چون در موقعیتی که حکومت افغانستان نادیده گرفته شود دیگر نه برای زن افغان جا میماند و نه برای مرد افغان. حکومت هم نباید زنان را نادیده بگیرد. درست است که در کمیته مذاکرات صلح سه خانم حضور دارند؛ اما آنان از حکومت نمایندهگی میکنند و نه مشخصن از زنان؛ بنابراین ما میخواهیم که نقش زنان در این مباحث بیشتر شود. وقتی داد از نفوس 50 درصدی زنان میزنیم پس سهم و صلاحیت زنان و مردان نیز باید برابر باشد. زن افغان امروز تنها از حقوق خود دادخواهی نمیکند بلکه برای ثبات و بقای نظام و آینده دولت و ملت تلاش میکند. زنان دیگر نمیخواهند که چند قومندان دخیل در جنگ چهل ساله، از مردم نمایندهگی کنند.
سیاست حکومت و در کل، نظام فعلی افغانستان، در راستای تأمین حقوق و منافع زنان است و رهبران حکومت نیز حداقل در ظاهر که همسو با خواست و دیدگاههای زنان استند، اما در مورد جناحهای سیاسی که اخیرن در نشست مسکو بدون حضور نماینده دولت با طالبان مذاکره کردند، آیا ارتباط دارید ویا این پیام را رساندید که زنانی که در این نشست شرکت کردند از آدرس زنان افغانستان نه بلکه از آدرس انفرادی و یا جناح سیاسی بودهاند؟
این زنان از آدرس انفرادی و از آدرس جریانهای سیاسی میتوانند باشند. با آنهم به نحوی توانستند که صدای زنان افغان را بلند کنند. در چندین مورد که من همراه نماینده طالبان -نام شان را نمیبرم- پی بردم که ما همراه طالب سنگرنشین زیاد مشکل نداریم چون موضع او در قبال ما مشخص است؛ اما مشکل زیادتر با طالب نکتاییپوش است که در دفتر مینشینند. این تیپ افراد که نظرشان بسیار زود تغییر میکند باید بدانند که ذهنیت زن افغان نسبت به سرنوشت مملکت دیگر تغییرپذیر نیست.
چندی پیش در استانبول که نمایندگان طالبان نیز در نشستی حضور داشتند، آنان ابراز داشتند که «ما(طالبان) تغییرکردهایم، طالب سابق نیستیم» همین مسأله را در اعلامیه شان در مسکو نیز گفته اند که زنان حق آموزش دارند. یکی از نمایندگان طالبان در همان نشست مسکو گفت که در فرهنگ افغانستان، زن مادر است، زن خواهر و…؛ اما من با جرأت برایش گفتم که «من نه خواهرت هستم و نه مادرت، بلکه در آنسوی میز که شما نشسته در مورد سرنوشت مملکت حرف میزنید در این سوی میز من منحیث یک شهروند مسوول افغانستان نشسته، حرف میزنم و ما باهم برابریم. زنان افغانستان از آن شعور سیاسی و علمی برخوردار اند و بیشتر از شما در قبال کشور احساس مسوولیت میکنند. شما طی چهل سال تمام عزت افغانستان را به بازار عرضه کردید، نه تنها طالب؛ بلکه همه تان(جناحهای دخیل در جنگ) دست داشتید. اما حالا زنان افغانستان نه تنها برای حقوق خودشان بلکه در مورد سرنوشت مملکت تصمیم میگیرند و دیگر اجازه نمیدهند که بازهم کشور را به بحران ببرید.»
از سوی دیگر، اکنون ثابت شده است که مردم نیز خواهان این چهرهها نیستند. ناکامی شماری از این چهرهها و جریانها در انتخابات نشان داد که مردم دیگر به آنان اعتماد ندارند؛ بنابراین آنان باید فضا را برای جوانان واگذار کنند. چون نیروی دانشآموخته و نسل جدید بهتر میتوانند سرنوشت شان را بسازند.
شاید نماینده طالبان با شما گفته باشد که تغییر کردهاند و در مسکو نیز این سخن را بازخوانی کردند؛ اما تمام ملت افغانستان و جهان دیدند که طالبان حتا اجازهی نشر تصویر فوزیه کوفی، عضو هیأت مذاکره کننده در نشست مسکو را ندادند. هرچند خانم کوفی در برگشت از مسکو گفت که «طالبان تغییر کرده و برای زنان برنامههای خوبی دارند» ولی وقتی که آنان رسانه و آزادی زنان را سانسور میکنند آیا تغییری در رویکرد طالب امروز و دیروز دیده میشود؟
پرسش اساسی همینجا است که آنان برای تغییر چقدر زمان نیاز دارند؟. ابتدا که مجاهدین آمدند نیز ذهنیت طالبان را داشتند؛ اما تا زمانی که آنان تغییر کردند مردم نیز بهای سنگینی پرداختند و زمان طولانی گذشت. حالا مردم افغانستان، به ویژه زنان نمیتوانند بازهم بیست سال دیگر منتظر بمانند تا طالبان تغییر کنند. اگر قرار است طالبان از طریق صلح به دولت بپیوندد، باید تغییر یافته وارد نظام شود؛ زیرا طالبان است که مشکل دارد نه مردم. طالبان است که حالا کمکهای مالی باداران شان قطع شده است؛ پس باید با اندیشه انسانی وارد این پروسه شود. مردم هیچ اتفاق ناشی از جنگ آنان را فراموش نمیکنند. روزی که حکمتیار اعلامیه داد که «یکهزار راکت بر کابل شلیک کردیم» مادرم در اثر آن راکتها در آغوشم جان داد. اکنون که مردم همه جنایات آنان را نادیده میگیرند و بزرگی خود را نشان میدهند که از جنگ خسته اند و نمیخواهند با جنگ انتقام بگیرند؛ طالبان نیز باید خود را مطابق ارزشهای فعلی اعیار کنند. اگر مجاهد است، اگر طالب است، محدودیتها و قواعد اسلامیشان را برای اولاد غریب افغانستان میخواهند ولی فرزندان خودشان در خارج از کشور در بهترین فاکولتهها درس میخوانند؛ این قابل قبول نیست.
شماری از جناحهای سیاسی بدون هماهنگی حکومت که به نحوی تقابل با تصامیم حکومت نیز پنداشته میشود، به مسکو رفتند و در آن مجلس از تعدیل قانون اساسی(والاترین ارزش کشور) و انحلال اردوی ملی(وقار و قدرت دولت و ملت) سخن گفته شد و حقوق-آزادی زنان هم یکی از مباحث کلیدی صلح است. اما پیامد نشست مسکو بسیج شدن مردم در حمایت از نظام کنونی و نیروهای امنیتی بود. شما چه فکر میکنید؛ آیا این همسویی و یا نزدیک شدن این گروهها به طالبان چقدر در انسجام مردم و زنان با دولت کمک کرده است؟
کل این گروهها باید بفهمند که مردم دیگر به دُهل آنان رقص نخواهند کرد. قانون اساسی افغانستان یک قانون جامع است که در لوی جرگه تدوین شده است. این چهرهها به جای سخن گفتن از تعدیل قانون اساسی باید ابتدا پولهای سیاه شان را که از حق ملت دست برد زدهاند بیرون بکشند. طالبان اگر داد از مسلمانی میزنند باید به کشتار و بمافگنی و انتحار پایان دهد. آنان بحث تغییر نظام را نیز به پیش میکشند؛ اما این خواست و برنامه طالب نیست بلکه برنامه دشمنان افغانستان است. دیگر مردم توان تحمل تکرار دورهی دکتر نجیب(فروپاشی نظام) را ندارد.
و در آخر اگر در مورد نقش شبکهها و جنبشهای مدنی زنان در موفقیت پروسههای بزرگ ملی مانند روند صلح بگویید؟
میخواهم از طریق رسانه تان این خواست خود را مطرح کنم که تمامی سازمانها، شبکهها و افراد فعال در عرصه زنان و همچنین دیگر نهادهای مدنی باید هماهنگی داشته باشند و انسجام شان را حفظ کنند. کسانی که ده، پانزده سال علیه شوروی سابق جهاد کردند، اکنون خود را به دامان روسیه میاندازند. حالا باید فعالان شبکههای مدنی نه تنها برای بقای خود بلکه برای بقای کشور و سرنوشت نسل آینده متحد شوند و از ارزشهای به دست آمده دفاع کنند. همه صلح میخواهند، ما هم صلح میخواهیم ولی نه به بهای کل ارزشهای مان. موضوع کنونی نه مسألهی مربوط به پشتون است، نه تاجیک و نه ازبک و هزاره؛ بلکه همه شهروندان باید از شعور سیاسی شان کار بگیرند که اینجا مسأله سرنوشت کل ملت و آینده کشور مطرح است و نباید قانون اساسی، نظام دموکراسی و دولت فدای صلح شود.