نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

مژگان ساغر شفا؛ شاعر که مارا به سجده‌ی گل‌های سرخ می‌خواند.

  • نیمرخ
  • 25 جوزا 1398
m

همچنان بخوانید

صدیقه مشتاق

صدیقه مشتاق: «طالبان برای باج‌گیری از غرب، زنان را گروگان گرفته‌اند»

15 جوزا 1402
افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

افغانستان در جمع گرسنه‌ترین کشورهای جهان

15 جوزا 1402

مژگان ساغر شفا؛ شاعر که مارا به سجده‌ی گل‌های سرخ می‌خواند.

اشرف فروغ

شاعر، نویسنده، بانوی غزل سرا و مهاجر افغانستانی در آلمان، مادر بچه های افغانستانی در کمپ های مهاجران، معلم، آن که ما را به سجده‌ی گل های سرخ می‌خواند یا هم خیلی ساده‌تر مژگان ساغر شفا.
بانو مژگان ساغر شفا که 20 سال قبل رخت سفر بسته و شهر ولفسبورگ آلمان را برای زندگی و مهاجرت انتخاب کرد، یک چهره‌ای آشنا و کاملا نام‌آور در شعر و غزل زنان افغانستان در مهاجرت است. از آن جایی که مژگان در دامن مادری زاده شده است که خون شعر و ادب را از طرزی ها به ارث برده و دختر پدری بود که به کتاب خواندن عشق می‌ورزید، اولین شکوفه‌ های شعر و شاعری در این دختری بلند قامت و بلند همت در سال های آغازین مکتب و هنگامی که شاگرد لیسه محمود هوتکی بود، جوانه زد. او اولین شعرش را در سوگ مادر جوانش که با یک دنیا آرزو و حسرت رخ در نقاب خاک کشیده بود و روح غمگین‌اش نگران فرزندانش بود، سرود. بعد از آن هرگز از شعر جدا نشد.
در زندگی مهاجرت مژگان ساغر در کنار زندگی شخصی و خانوادگی از شعر غافل نماند. در سال هایی که خبری از شبکه های مجازی نبود و ارتباطات تا این حد قوی و سریع نشده بود، مژگان پیوسته وبلاگش را بروز کرده و تاز‌ه ترین غزل هایش را آن جا می‌گذاشت و با شاعران و مخاطبان شعرش در تماس بود. برنامه‌ی گنج شایگان رادیو آشنای صدای آمریکا هفته‌ای دوبار پخش می‌شد، در آن برنامه بود که مژگان ساغر برای اولین بار و با آن صدای جادویی‌اش یکی از اشعار خودش را به دکلمه گرفت و بعد از آن هرچه اتفاق افتاد تاریخ بود. تریبون شعر و شاعران افغانستانی مقیم در خارج و داخل افغانستان بود.
هزاران نفر فارسی زبان و علاقمند شعر از داخل افغانستان و بیرون از افغانستان در آن زمانی که رادیو تنها وسیله‌ی سرگرمی شهروندان افغانستان بود، تا 12بجه‌ی شب بیدار می‌نشستند تا مژگان ساغر در برنامه‌ی گنج شایگان رادیو آشنا تماس گرفته و شعر دکلمه کند. در آن سال‌ها مژگان ساغر جز لاینفک و همیشگی برنامه‌ی گنج شایگان بود و قادر بود با شعر و صدایش هزاران مخاطب را پای رادیو میخکوب کند. فعالیت های فرهنگی و ادبی مژگان ساغر در مهاجرت به شعر خوانی در رادیو آشنا خلاصه نشده و او با حضور فعال و همیشگی‌اش در محافل و نشست های ادبی در تمام شهر های اروپا، همیشه چراغ شعر زنان مهاجر افغانستانی را روشن نگه داشته و نگذاشته این سلسله متوقف شود. مژگان ساغر بعد از مهاجرت اولین بار در سال 2هزار و شش برای اشتراک در شب شعر گویته که در انجمن قلم افغانستان دایر شده بود به وطن برگشت و سال بعدش در پنجمین جشنواره شعر و زبان و ادبیات معاصر در بلخ به عنوان مهمان ویژه اشتراک کرد و شعر خواند. در سال 2هزار و چهارده اولین مجموعه اشعار بانو مژگان ساغر شفا تحت نام (ترا به سجده‌ی گل های سرخ می‌خوانم) که بیشتر از صد شعر در قالب غزل، دو بیتی، شعر سپید و ترجمه چند شعر بانو ساغر به زبان جرمنی را در خودش جا داده بود از سوی انتشارات امیری در کابل زیر چاپ رفت و با استقبال گسترده شعر دوستان و شیفتگان ادبیات در داخل و خارج از افغانستان قرار گرفت. مژگان ساغر بنیان‌گذار محفل ادبی و شعر خوانی (دیدار دوست) است که این برنامه سال یک بار در یکی از شهرهای اروپایی برگزار شده و شاعران مهاجر از شهر های دور و نزدیک در آن شرکت کرده و شعر می‌خوانند و تازه‌ترین خبرهای فرهنگی مهاجران فارسی زبان را با هم مبادله می‌کنند. مژگان ساغر شفا شاعر و زن خود ساخته است. او در عرصه‌ی شعر و ادب استاد نداشته و از تلاش و ممارست خودش به این مقام رسیده است. در کنار شعر و ادبیات مژگان ساغر در زندگی خصوصی‌اش هم زنی به شدت موفق و کامیاب است. بانو مژگان معلم تمام وقت یکی از مکتب های دولتی در آلمان است. او سه فرزند، دو دختر به نام های سمن و‌ مروارید و یک پسر به نام خیام دارد. بانو مژگان تلاش کرده که دوری از وطن باعث نشود که فرزندانش از آموزش محروم بماند و همین طور خواندن و نوشتن به زبان فارسی. مژگان به شکل داوطلبانه و بدون هیچ نوع مزد، مترجم زبان آلمانی در کمپ های مهاجران فارسی زبان است. در حقیقت او برای همه بچه های جوان افغانستانی که دور از فامیل و بدون هیچ نوع تجربه و شناخت از آلمان در آن کمپ ها زندگی می‌کنند نقش مادر و فرشته‌ی نگهبان را بازی می‌کند و دست یاری و لطفش همیشه به سوی آنان دراز است. مژگان ساغر شفا برای همه زنانی که زندگی زن و شوهری و بچه داری باعث می‌شود دست از آرزوهای شان شسته و به نشستن در کنج خانه اکتفا کنند، الگویی خیلی خوب است‌. مژگان ساغر بار آخر که به افغانستان آمد سال قبل بود. او آمده بود تا با پدر مرحوم‌اش وداع ابدی کند و با چشمان اشکبار وطن را ترک کرد و گفت که شاید یک مدت طولانی نتواند آرزوی آمدن به وطن را در دلش بپروراند. اما او اواخر همین تابستان به وطن برخواهد گشت و مجموعه‌ی دوم شعرهایش را چاپ خواهد کرد.
مژگان ساغر بانوی شاعر، نویسنده، معلم، مادر سه فرزند یا فعال اجتماعی؟ خودش می‌گوید: “دوست دارم بیشتر از هرچیز یک مادر خوب باشم.”

پیوند اعضا

بعد از من قلبم را

به شفاخانۀ پیوند اعضا

اهدا کنید

تا با یک عمل جراحی سی و شش ساعته

درون سینۀ مردی جایش دهند

تا در فردا های دور

مهربانی را از زبان خدا سخن بزند

و چشمانم را به آنهایی هدیه کنید

که دنیا را از دایرۀ کوچکتر از گودی های چشم

روی جمجمه

به نظاره نشسته اند

تا باشد جهان را

زیبا تر و فرا تر

از تصور انسانی به تماشا بنیشینند

دستانم را

سایبان بی پناه ترین زنان روسپی بسازید

تا در فاصلۀ زمان

در انتظار

فاحشه – مردی

در کنار جاده

باد و باران، موهایشان را بر هم نزند

جگرم آخ… نه !

پاره پاره ، داغ داغ

دستان تان را خونین می سازد

پا های آواره ام را

تا جادۀ آسمایی

کوچه های بلخ و بامیان

رهنما باشید

تا نقش های شان بر خاک های آنجا

اسطورۀ نشان یک رفتۀ بی باز گشت را بنویسد

و مغزم را پیش سگی بیاندازید

تا جای یک وعده غذا از سفرۀ مردمان متمول شهر

شکمش سیر گردد

رگ هایم را

به بازار ابریشم فروشان به حراج بگذارید

سفارش کنید

برای دخترانم شالی ببافند

و به دستان تندترین باد ها

فصل فصل، بار بار

به آدرس محترم شان پُست کنند

و زبانم را در دهان زنی بگذارید

تا باشد بعد از من

پس از قرن ها

در گوش هایتان

افسانۀ رهایی بخواند

و چشمانم را

برای قانون کور هدیه دهید

تا حداقل یکبار بتواند سراپای جذامی خود را بنگرد

و گیسوانم را

به شامهای کابل گره بزنید

تا جبر زمان را

هر شب به سوی افق های روشن رهگشا باشد

و پیکرم را بعد از من

به آتش بکشید

تا باشد در آغوش زمین

مرا به بهانه های مختلف

به خاطر گناهان ناکرده

اذیت نکنند

راحتم کنید!

مژگان ساغر

5 جوزا 1392

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
هزار و یک شب

خاطرات عروس 11 ساله

5 حوت 1401

قسمت اول‌ |‌ روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان می‌داد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00