محمد عظیم اکبر زاده
تحقیق و تفحص پیرامون پدیده های اجتماعی و رسیدن به یک پارادیم مطلوب جهت بیرون داده های تحقیقی یک کار سخت و بسا مشکل است. این امر و عنوان نیز نیازمندِ واکاوی و تحقیقات میدانی و روش شناختی منحصر به خود بوده که نگارنده در این فرصت اطلاعات آفاقی، اطلاعات و دانش تجربی خود را نسبت به وضعیت تذکار شده شریک خواهد نمود.
هرات ولایت نسبتا فرهنگی و با ارزشهای والای عرفانی تا هنوز اندام چاق نموده و در بیرون به معرفی گرفته شده است. اما این باور تعمیم و فراخ ساختن شان در جغرافیای مرزبندی شدهی بنام هرات همخوانی نداشته و بر اندام وضعیت فرهنگی_اجتماعی این ولایت گشاد بوده است.
هرات از جمله ولایت های است که بیشترین ساکنین آن را مردم ولایت های همجوار شان شکل میدهد و طی چندین دههی اخیر این موضوع برجستگی شان بیشتر و مخصوصا در بستر شهر هرات مشهود است.
طی دو دههی پسین و فضای نسبتا باز دموکراتیک فرصت نهادینه سازی ارزش های نوین میسر شد که در بخش های مرتبط با جایگاه زنان تفاوتهای فاحشی را شاهد هستیم. اما نظر به زمان توقع میرفت که تحول در جایگاه و نقش زنان در ساختار اجتماعی- فرهنگی پر رنگتر و موثرتر از این میشد.
ولایت هرات از یکرنگی کامل در تمام زمینه ها مخصوصا در امور ارزشی، فرهنگی- اجتماعی برخوردار نیست، تنها مرکز ولایت هرات و دو سه ولسوالی تنیده و گره خورده به شهر شاهد تغییرات و تحولاتی بیشتر در امور تعلیمی، تحصیلی و شغلی نسبت به سرنوشت زنان بوده است. بدین منظور توصیف و تحلیل نسبت به این موضوع عمومیت کامل نسبت به ولایت هرات را پوشش نخواهد داد.
در سال های اخیر دامنهی رفتن دختران به مکتب و دانشگاها در بستر شهر هرات ستودنی و قابل توجه است که سالانه نصف از بانوان که در دانشگاه های دولتی جذب میشوند از ساکنین ولایت هرات بوده و قریب به ۹۵ درصد از کسانی که در دانشگاه های خصوصی و انستیتوت ها به ادامه تحصیل میپردازند، نیز باشنده گان ولایت هرات است.
هنگامی که شمولیت دختران در مکاتب و دانشگاه ها را در ولسوالیهای ولایت هرات مورد کندوکاو قرار میدهیم، نتیجه ناراحت کننده و قناعت بخش نیست. هنوز فرهنگ سنتی، قبیله گرایی و مردسالاری مطلق در برخی از این ولسوالی ها حاکم است.
نقش زنان در امور اجتماعی و فرهنگی در بستر نقاط شهری پررنگ است، اما نظر به گذشت زمان، هژده سال ممکن بسنده نباشد. با این وصف هم، نظر به باورهای مسموم شده در فرهنگ و عنعنات نهفته شده در ولایت هرات، حضور و تلاش زنان در عرصه های متذکره خوب است. بدون شک این آغازها میدان را برای نقش و تاثیرگزاری زنان در مدیریت و کنترول امور اجتماعی- فرهنگی قدرتمند و پررونق خواهد ساخت.
ازآنجا که هرات با جمهوری اسلامی ایران هممرز است و داد و گرفت بسیار قدرت مند با آن کشور دارد. در یک تحلیل جامعه شناختی از وضعیت هرات، باورها و ارزش های ایران بر این ولایت تاثیر داشته است. جدا از سیطره و تاثیرگذاری ایران بر بخش های اقتصادی و تجاری، نقش این کشور را در مراودات فرهنگی و پیوند عمیق فرهنگی_ عقیدتی نیز نمیتوان فراموش کرد. خوب است الگو گیریهای سازنده امور مورد بحث را از این دریچه به عنوان فرصت ها محاسبه نمایم. اگر هرات در قسمت وضعیت زنان، بهتر و یک سر و گردن بلند تر نسبت به سایر ولایت هایی، مثل قندهار، جلال اباد و حتی ولایت های شمالی جلوه می کند، در کنار بستر مناسب سال های اخیر، تاثیر کشور ایران را نمی توان نادیده گرفت.
بخش دیگر که هنوز به عنوان یک چالش بزرگ در کنار سایر پدیده های اجتماعی تاروپود جامعه را به خود حمل میکند، بحث ازدواج و تشکیل خانواده میباشد. بحث ازدواج در بین قبیلهها و یا روابط منطقهی روابط زوج ها به ثمر می نشیند و یک فرهنگ عمومی بر روحیهی این قضیه در دایرهای شهری ولایت هرات وجود ندارد. مصارف ها و پیشکش های ناشی از پیوند زناشویی در بسا موارد کمرشکن و طاقت فرساست و ممکن شاهد استثناهایی در قسمت کاهش مصارف عروسی در بعضی موارد بوده باشیم که عمومیت ندارد. این نکته نیازمند تذکر است که توافق و رضایت طرفین در امرعروسی در مناطق شهری در اکثریت اوقات در نظر گرفته شده و بر مبنای رضایت و ایجاب و قبول دو طرف پیوند شکل میگیرد. اما تاهنوز در ولسوالیها خانواده ها سرنوشت و آینده زندگی مشترک فرزندان شان را رقم میزنند و بده بستانهای گزاف در این موارد صورت میگیرد. البته سنتِ چند همسری و دادن دختران جوان به افراد کهنسال در ولسوالی های اطراف به شکل غیراخلاقی و غیر انسانی شایع و مورد پذیرش فرهنگ رایج حاکم در این بخش ها است که سبب خودکشی، خودسوزی و دهها موارد خشونتزا میشود.
در بحث اشتغالزایی، نقش زنان در اداره های دولتی و خصوصی در سطح ابتدایی است. نظر به نیازمندی و نقش زنان به شغل حضور زنان کافی نیست. البته در سطح ولسوالی ها زمینههای کار اداری و دولتی برای مردان خطرآفرین و سخت است، چه رسد به اینکه زنان به عنوان متشبثین امور عرض اندام نمایند.
در هرات دین گرایی و روزمره گی مشغله های اعتقادی نسبت به ولایات دیگر جدیتر است، حجاب و پوشش بانوان شهری نسبت به هرولایت دیگر دارای یک تفاوت جدی است و سرنخ این نوع پوشش به تاثیرپذیری از ایران و پیوند مشترک زبانی و فرهنگی با این کشور بر میگردد.
در ولسوالی ها در قسمت حفظ حجاب همان برقع حرف اول را میزند که این در اکثر ولایات افغانستان تعمیم یافته و همگانی است.
در تخلیص کلام باید گفت، روند حاضر در هرات ممکن برای حضور زنان در تمام بخشها بسنده و قناعت بخش نباشد، اما این روال موجودیت و نقش زنان را به شکل تدریجی در تمام امور تقویت میکند و حضور زنان در پروسه های تعلیمی، تحصیلی نیز رو به گسترش است و این خود نوید دهندهی اشاعهی دانایی و خود آگاهی زنان نسبت به سرنوشت و جایگاه آنان میباشد، شوربختانه باید گفت ولسوالیهای اطراف از این خوشبینیها بیرون قرار دارد، سدهای مستحکم خرافات و رویههای قبیلوی تاهنوز ریشههایش تنومند و بر باورها و امور روزانهای مردم توسن میراند. رویهم رفته بعد از کابل هرات بستر مساعد زندگی برای بانوان بوده و امیدهایی برای یک جامعه روشنتر که زنان خود ارادیت در آن داشته باشد، بر اذهان ما تداعی می کند و آرمان ها نسبت به آینده زیباتر جلوه میدهد.