نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

تحلیل بدون تحقیق؛ نقدی بر افسانه‌پنداری بکارت توسط یعقوب یسنا در هفته‌نامه نیمرخ

  • نیمرخ
  • 1 سرطان 1398

مبارکه عسکری

تحلیل محض، بدون ارایه اسناد و منابع معتبر علمی در مورد مطالب مهم و مساله‌ساز هم‌چون بحث بکارت، خواننده‌گان را سردرگم می‌کند و به بی‌راهه می‌کشاند. بکارت قبل از آن‌که مساله‌ا‌ی حاد اجتماعی و افسانه‌ای در زنده‌گی زناشویی باشد، یک بحث علمی_ پزشکی در مورد بُعد بیولوژیک بدن زن است.

من دانش‌آموخته‌ی علم پزشکی در رشته‌ی قابله‌گی عالی با سه سال تجربه‌ی کاری در این بخش هستم و به لحاظ مسلکی اجازه دارم در این مورد نظر به تخصص و مطالعات خودم سخن بگویم.

نکاتی را که در مورد «بکارت، شیفته‌گی مرد به خون» مقاله‌ای از آقای یعقوب یسنا در شماره 86 هفته‌نامه نیمرخ منتشره‌ی 25 جوزای 1398 خورشیدی، یادآوری می‌کنم، به معنای مطلقن مردود شمردن دیدگاه‌ ایشان در مورد بکارت نیست، بلکه به هدف باز شدن زمینه‌ی یک گفتمان سازنده در راستای آگاهی‌دهی از یک اندام زنانه در تن زن برای زنان و مردان افغانستان است.

این‌که پرده‌ی بکارت و باکره‌گی برای زنان در جوامع اسلامی، به ویژه در افغانستان یک تابو به سنگینی و ترسناکی شبح است، شکی وجود ندارد. اما راه منطقی مبارزه با باورهای خرافه، بحث و گفتمان‌های سازنده بر اساس اصول و استدلال علمی-تخصصی است. با افسانه‌پنداری بکارت نمی‌توان پرده‌ی بکارت را که یک واقعیت بیولوژیک اندام زن است، انکار کرد و تابوی آن را از اذهان عامه برداشت. بلکه کشاندن پای این بحث در رسانه‌های همگانی و شبکه‌های اجتماعی بهترین راه مبارزه با پیامدهای شوم باورهای غلط و خرافه در مورد بکارت و پرده‌ی بکارت است.

پنج نکته را در مورد مقاله آقای یسنا یادآوری می‌کنم:

  1. ریشه‌ی ادبی بکارت: تا آن‌جا که اطلاع یافتم، آقای یسنا دانش‌جوی دوره‌ی دکترای ادبیات فارسی در یکی از دانشگاه‌های ایران است و به لحاظ تخصصی در جایگاهی نیست که در مورد یک مساله‌ی پزشکی با دید فرهنگ‌شناسانه یا جامعه‌شناختی خود حکم مطلق صادر کند؛ این‌که بکارت یک افسانه است نه واقعیت بیولوژیک بدن زن. با آن‌که آقای یسنا دارد دوره‌ی دکترای ادبیات فارسی را به پایان می‌رساند و این را هم خوب می‌داند که در بحث و تحلیل روی مسایل فرهنگی_ اجتماعی قبل از هر چیزی ارایه معنای دقیق از کلیدواژه‌ها است، اما این کار را نکرده است، در حالی که این‌جا یک کلیدواژه به نام «بکارت» وجود دارد و کار راحتی هم هست. بکارت با پرده‌ی بکارت دو بحث جداگانه است که بر حول یک محور (اندام زن) می‌چرخد. «بکارت»، «پرده‌ی بکارت» و «باکره‌گی» هرسه واژه‌هایی هستند که در فرهنگ(لغت‌نامه)‌های فارسی از واژه‌ی «بِکر» ساخته شده است. در فرهنگ «معین» بِکر به معنای تازه، دختر دوشیزه، دست نخورده و اندیشه نو آمده است. بکارت صفت است که دوشیزه بودن، دست‌نخورده‌گی، دختری و تازه‌گی معنی می‌دهد. باکره نیز به زنی گفته می‎‌شود که هنوز پرده‌ی بکارتش دریده نشده و تجربه سکس با مردی را ندارد. اگرچند در اصطلاح رایج در حوزه‌ی زبان فارسی به ویژه در افغانستان، بکارت به همان پرده‌ی بکارت اشاره دارد. در بخش بعدی این نکته تشریح می‌شود که پرده‌ی بکارت در داخل واژن زنان وجود دارد. یعنی پرده‌ی بکارت یک جسم است، یک عضوی از اندام زن است نه یک افسانه.
  2. ریشه علمی بکارت: بحث بکارت، موضوع علمی_ تخصصی پزشکی است و باید با زبان مخصوص خودش بدان پرداخته شود. طبع شاعرانه‌گی و فرهنگ‌‌شناسانه‌ی آقای یسنا باعث شده که از ابتدا تا آخر مطلب به صورت یکنواخت دیدگاه خودش را با اندک نگاهی به بُعد فرهنگی این مساله بنویسد و هیچ منبع علمی ارایه نکند. آقای یسنا سراسر این مساله‌ی اجتماعی را که اکنون به نظر او «برای مردان یک ارزش و برای زنان تابو است» با برداشت شخصی خودش تحلیل کرده و مردود شناخته است. در حالی‌که بحثی تخصصی پزشکی را به جز متخصصان این حوزه نمی‌توانند چنین حکم مطلقی ایراد کند.
  3. پرده‌ی بکارت: آقای یسنا در مقاله خود نوشته است که «واژن، اندامی خاص به نام بکارت ندارد، بلکه آنچه که بکارت نامیده می‌شود دهانه واژن است که هنوز به رشد و بلوغ لازم نرسیده است، تنگ است.» اما حقیقت امر این است که در واژن زن، جسمی به نام پرده‌ی بکارت وجود دارد. آقای یسنا نوشته است: «اندامی به نام بکارت در واژن زن وجود ندارد. کلیتوریس وجود دارد، اما بکارت نه.» درست است که کلیتوریس وجود دارد، اما کلیتوریس اندام شهوانی اصلی در زنان است. این عضو همتایی نعوظ پنیس در مردان است. کلیتوریس زیر پوبیس و بالای پیشابراه به طول دو سانتی‌متر قرار دارد که با حرکت به سمت پایین و داخل، به طرف دهانه واژن متمایل می‌گردد. بسیاری از زنان با وجود سکس مهبلی ممکن است ارضا نشود مگر از طریق کلیتوریس. اما پرده‌ی بکارت به زبان علمی_ تخصصی آن «هایمن» است. هایمن در اصل یک کلمه یونانی و برگرفته از Hymenaeus در زبان فارسی به معنای «خداوند ازدواج» است. این پرده از جنس کلاژن است که سطح خارجی و داخلی آن از اپیتلیوم سنگ فرشی منطبق پوشیده شده است. در واقع هایمن فاقد هرگونه عنصر غددی و عضلانی است، رشته‌های عصبی کم‌ دارد و در مدخل واژن قرار دارد که در محیط خود به جدار واژن متصل است. ما در علم پزشکی هایمن یا پرده بکارت را به لحاظ ضخامت، خاصیت ارتجاعی بودن، مقاومت، وسعت سوراخ و فرم آن به گونه‌های مختلف دسته‌بندی می‌کنیم. هایمن(پرده بکارت) به گونه‌های حلقوی، بدون سوراخ، غربالی، هلالی و لب‌دار (دارای دو لب متصل به جدارهای واژن) دسته‌بندی می‌شود که هر زن یکی از این نوع پرده‌ها را در داخل واژن خود دارد. به لحاظ مقاومت (قابلیت دریده شدن) به دوگونه مقاوم و نازک است. بعضن ممکن است، پرده‌ی بکارت حتا با وجود سکس مهبلی بازهم زایل نشود؛ یعنی این‌گونه از پرده‌های بکارت را هایمن‌های الاستیک یا قابل اتساع می‌گویند که حتا ممکن است زن پس از سکس مهبلی حامله شود ولی پرده‌ی بکارتش تا زمان زایمان زایل(دریده/پاره) نشود. نوع دیگری از هایمن هم هست که بسیار نازک است و با اولین مقاربت جنسی یا Intercourse بسیار ساده دریده می‌شود. نگاه آقای یسنا در این مقاله بیش‌تر نگاه جامعه‌شناسانه به فرهنگ‌ سنتی افغانستان است تا پرداختن به مباحث تخنیکی این مساله. به همین خاطر قابل یادآوری است که اگر به ابعاد فرهنگی این مساله نگاه کنیم، باورهای خرافه‌ای که دختران را ملزم به احتیاط می‌داند تا آنان را از بایسکل‌سواری و ورزش باز دارد مبادا که پرده‌ی بکارت شان زایل شود از غیر مقاوم بودن همین‌گونه پرده‌های بکارت نشات می‌گیرد. اما واقعیت امر این است که پرده‌ی بکارت به چنین ساده‌گی هم دریده نمی‌شود.
  4. خون‌ریزی در هنگام دریده شدن پرده‌ی بکارت: در مورد خون‌ریزی ناشی از پاره‌گی پرده‌ی بکارت نیز باید گفت که نظر به نوعیت و مقاومت آن خون‌ریزی صورت می‌گیرد و در دختران با سن بالا ممکن است این خون‌ریزی بسیار اندک و یا متقرب به صفر درصد باشد. آقای یسنا نوشته است: «نشانه فرهنگی بکارت ریختن خون به تعبیر سنتی در شب زفاف و به تعبیر مدرن‌تر آن در نخستین سکس است. این خون است که سرنوشت بعدی یک دختر را رقم می‎‌زند. سال‌ها باید دختران نگران چند قطره خون باشند که در شب زفاف از واژن شان خون‌ریزی کند. مردان نیز شیفته‌ی همان چند قطره خون است که از واژن دختر می‌ریزد. با دیدن این خون شیفتگی و عطش شان برای دریدن بکارت فروکش می‌کند. بنابراین بکارت مساله‌ی مردانه و فرهنگ مردانه است نه مساله‌ی زنان، زیرا بکارت به واقعیت بدنی زنان چندان ارتباطی ندارد، بلکه بیش‌تر برداشت و تصور فرهنگی مردان درباره‌ی واژن زنان، حقیقت باور فرهنگی بکارت را برساخته است.» این نوع نگاه آقای یسنا نیک است که برای محکوم کردن یک فرهنگ مردانه می‌نویسد. فرهنگ مردانه‌ای که ارزش زن را به چند قطره خون خلاصه می‌کند و هویت و انسانیت او را نادیده می‌گیرد. این فرهنگ مردانه و نوع نگاه مردانه نسبت به بکارت و باکره‌گی زنان بدون اتکا به بنیادهای علمی_پزشکی شکل گرفته است، اما از یاد نبریم که پرده‌ی بکارت قبل از آنکه تبدیل به یک مساله‌ی مردانه شود جزئی از مباحث بیولوژیک اندام زن و یک مساله زنانه است. چون قبل از آن‌که «باکره‌گی» یک ارزش برای مردان تلقی شود پرده‌ی بکارت به عنوان یک جسم واقعی در داخل واژن زن قرار داشت/دارد. آقای یسنا نوشته که «خون‌ریزی در اولین سکس به خاطر آسیب‌پذیری دهنه‌ی زهدان است و چیزی به نام بکارت در دهنه‌ی زهدان وجود ندارد که مردان لاک و مُهر آن را بشکند. دختران سی ساله در هنگام سکس ممکن خون‌ریزی نکند چون واژنش آماده‌گی لازم برای سکس را دارد.» اما علم طب هم‌چنان که پیش‌تر بحث شد این را ثابت کرده است که پرده‌ی بکارت در داخل واژن قرار دارد نه مهر و لاکی که در دهنه‌ی آلت تناسلی زن باشد و این امکان هم وجود دارد که دختران سی‌ ساله در اولین تجربه سکس خون‌ریزی داشته باشند. شاید طبق گفته‌ی آقای یسنا امروز در کشورهای اسکندناوی بکارت یک مساله پزشکی و فرهنگی پنداشته نشود، ولی در جوامع اسلامی به ویژه در افغانستان بکارت قبل از آن‌که نشان‌گر شیفته‌گی مردان به خون باشد بیان‌گر نجابت زن از نظر «اخلاق» است. حتا خود زنان نیز بکارت را به عنوان یک ارزش و دریده‌شدن پرده بکارت شان را به مثابه عامل تباهی و دگرگونی سرنوشت شان می‌پندارند، البته به استثنای معدود زنانی که به آگاهی لازم و نگاه مدرن‌ دست یافته و باور دارند که تن زن مربوط به خود زن و جزئی از حریم خصوصی‌اش است و سکس پس از تکمیل سن بلوغ یک نیاز جنسی و حق انسانی اوست. این جای تاسف است که جامعه ما هنوز در مورد بکارت آگاهی لازم را ندارد و نهادهای طبی دولت نیز آگاهی‌دهی نکرده است. امروز در افغانستان باکره‌گی و عدم باکره‌گی زن در شب زفاف تعیین کننده‌ی سرنوشت زنده‌گی مشترک او است. با چند قطره خون که از واژن زن می‌ریزد قضاوت می‌شود که این زن قبل از ازدواج رسمی با کسی سکس داشته یا نه. اگر سکس داشته، حتما پرده‌ی بکارتش دریده شده است و خونی نخواهد آمد. در این‌جا فرهنگ و سنت حاکم بر اذهان عامه بدون شنیدن دلیل منطقی و توصیه‌های تخصصی پزشکی، با پیش‌داوری حکم می‌کند که این زن به لحاظ اخلاقی پابند به اصول و عرف جامعه و دین نیست و ممکن در آینده‌ نیز بر ارزش‌های خانواده‌گی پشت پا بزند و در «تعهد همسری با شوهرش» خیانت کند. یکی از نقاط قوت مقاله‌ی آقای یسنا همین است که او منحیث یک مرد نشان می‌دهد که بیش از خونِ پرده بکارت، به هویت و انسانیت زن ارج می‌نهد.
  5. تحلیل بدون تحقیق: آقای یسنا برای اثبات این مدعایش(افسانه‌ی بکارت) هیچ سند و منبع علمی و پزشکی ارایه نکرده است. حتا به نظر می‌رسد که از پیشینه‌ی تحقیق این مساله در افغانستان نیز آگاهی ندارد، زیرا در اخیر مطلبش نوشته است: «به هر صورت از این‌که بحث را مطرح می‌کنم خرسندم؛ زیرا شاید نخستین فردی باشم که در جامعه مردسالار و مردانه‌باور افغانستان این بحث را از آدرس یک مرد در میان می‌گذارم.» این‌که آقای یسنا خود را مبتکر تابوشکنی در مورد سخن گفتن از یک اندام زنانه می‌پندارد، نشان می‌دهد که او در این مورد مطالعه‌ای نکرده و متن مقاله‌اش نیز سراسر فقط تحلیل محض از برداشت‌های شخصی اوست، نه یک کار تحقیقی و مقاله‌ی معتبری که بشود به اعتبار علمی و تخصصی آن اتکا کرد و با آن افکار عامه را تغییر داد یا مردم را به سوی آن اندیشه (افسانه‌پنداری بکارت) فراخواند. در مورد پرده‌ی بکارت و اعتبار آزمایش آن برای اثبات دوشیزه‌گی(باکره‌گی) زنان در علم طب، در افغانستان، آقای محمداشرف بختیاری تحقیق جامع و معتبری انجام داده است که هم به لحاظ حقوقی و فقهی(فقه اسلامی) معتبر و مستند است و هم به لحاظ پزشکی، یک اثر مستند به منابع علمی است.

آقای بختیاری کتابی نوشته با عنوان «بررسی معاینه دوشیزگی و پیامدهای آن از نظر فقه، حقوق و علم طب» – چاپ دوم آن در زمستان 1397 خورشیدی رونمایی شد – که با تکیه بر اسناد علمی معتبر نشان می‌دهد بکارت یک افسانه نیست بلکه یک بحث علمی و حقوقی در مورد بیولوژیک زن است. پرده‌ی بکارت یک توهم مردانه نه بلکه یک جسم، یک لایه گوشت نازک در داخل واژن زن است که گونه‌های مختلف دارد. او ثابت می‌کند که با وجود باور غلط در مورد بکارت در فرهنگ رایج افغانستان، اما واقعیت امر این است که وجود و عدم پرده‌ی بکارت در شب زفاف(اولین سکس زن و مرد) سند معتبری بر «با اخلاق بودن» یا «فاحشه بودن» زن بوده نمی‌تواند.

آزمایش پرده‌ی بکارت در افغانستان در سال گذشته یک بحث جدی بود که رسانه‌ها و نهادهای عدلی و قضایی زیاد بدان پرداخت. به طور نمونه، در همین رسانه‌ای که آقای یسنا مقاله‌اش را منتشر کرده است(هفته‌نامه نیمرخ) پیش از این من منحیث یکی از مخاطبان همیشه‌گی نیمرخ پنج مطلب در مورد بکارت خوانده بودم. در شماره 17 هفته‌نامه نیمرخ، «علی فکور» منحیث یک مرد مقاله‌ای نوشته بود با عنوان «تابوی بکارت؛ غنیمتی در چنگ مردان». در شماره 29 نیمرخ، مطلبی از خانم سیمین دانشور با عنوان «باید باکره باشی» منتشر شده بود. در شماره 32 نیمرخ نیز حسین احمدی مقاله‌ای داشت با عنوان «پیچیده‌گی و نقش بارز بکارت در داستان یوسف و زلیخا». در شماره 45 نیمرخ خانم ماگل موسوی مقاله‌ای نوشته بود با عنوان «زندگی در گرو بکارت» و در شماره 63 نیمرخ گزارشی منتشر شد با عنوان «بی‌اعتباری نتایج آزمایش پرده بکارت بانوان از نظر فقه، حقوق و علم طب».

هم‌چنین دیگر روزنامه‌ها، تلویزیون‌ها و خبرگزاری‌های داخلی و خارجی فعال در افغانستان به این مساله مکرراً پرداخته است؛ اما متاسفانه این بحث تاکنون تبدیل به یک گفتمان سراسری نشده است و نهادهای ملی به ویژه وزارت صحت عامه، وزارت امور زنان، و وزارت معارف و نهادهای حمایت از زنان که مسوولیت آگاهی‌دهی در این مورد را دارند، نیز کوتاهی کرده‌اند.

همین باورهای غلط و ناآگاهی از پرده بکارت باعث شد که چند سال قبل روند آزمایش بکارت شروع شود و تا سال گذشته به سرحدی رسیده بود که هر افسر پولیس و حتا شهروند عادی به خود حق می‌داد دختری را به خاطر همگام شدن با پسری – به اصطلاح نامحرم – به آزمایشگاه ببرد و آزمایش بکارت بگیرد. این روند ادامه داشت تا این‌که بسم‌الله تابان، آمر حوزه نهم پولیس کابل زیردستانش را از این کار نهی کرد و رییس جمهور غنی نیز فرمان توقف آزمایش پرده‌ی بکارت را صادر کرد و به دادستانی کل دستور داد تا از راه‌های بدیل حقوقی قضایای اتهام و تجاوز جنسی را پی‌گیری کند. مطابق با آمارهای ارایه شده از جانب طب عدلی افغانستان، در کلینیک‌های خصوصی به صورت پنهانی برای حل تنش‌های خویشاوندی و در شفاخانه‌‌های دولتی برای اثبات تجاوز جنسی هنوزهم آزمایش پرده بکارت جریان دارد و به طور متوسط ماهانه سه تا ده زن با استعلام نهادهای عدلی و قضایی و سالانه حدود 300 زن بدون استعلام رسمی، مورد آزمایش پرده‌ی بکارت قرار می‌گیرند.

همچنان بخوانید

گل­ها خوب می­شناسند اندوه شکستن را

گل­ها خوب می­شناسند اندوه شکستن را

10 حمل 1402
مادرم مرا فروخت

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

به هر صورت، در نتیجه باید گفت که مطرح کردن این مسایل در رسانه‌ها به ویژه کشانیدن این موضوعاتی که تابو پنداشته می‌شود در شبکه‌های اجتماعی مثل فیسبوک و رسانه‌های همگانی که شهروندان افغانستان بیشتر به ‌آن‌ها دسترسی دارند زمینه‌ای است برای تبدیل شدن این مباحث به یک گفتمان سراسری تا نقاب تابویی آن بشکند و به حیث یک مساله‌ی اجتماعی و یک بحث علمی-پزشکی زیر ذره‌بین نقد و گفتمان قرار بگیرد و در این مورد آگاهی‌دهی شود تا از میزان خشونت‌های ناشی از عدم آگاهی در مورد بکارت، پرده‌ی بکارت و باکره‌گی زنان، بکاهد و دیگر تن زن تابوی زن نباشد.

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
مادرم مرا فروخت
هزار و یک شب

مادرم مرا فروخت

10 حمل 1402

وقتی سیزده ساله شدم یک پیرمرد 72 ساله به خواستگاری‌ام آمد. مردم محل می‌گفتند که مرد پولداری است. مادرم چون شیفته‌ی پول و ثروت بود، با آنکه زندگی مان رو به بهبود شده بود، بازهم...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود
گزارش

قربانی بد دادن؛ احساس می‌کنم سال‌هاست بر من تجاوز می‌شود

9 حمل 1402

لیلا همانطور که روی سکو نشسته است و پشم‌ می‌ریسد، به غروب طلایی‌رنگ آفتاب تماشا می‌کند و آه بلندی می‌کشد. نخ پشم را دور سنگ‌ می‌پیچاند و چادرش را پیش‌ می‌کشد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
فاطمه نیوشا - مهاجرت
هزار و یک شب

رویای معلمی و کابوس آوارگی

8 حمل 1402

پس از مدتی امتحان آزاد دادم و در بست معلمی کامیاب شدم. شغل معلمی یکی از آرزوهای دایمی‌ام بود. قبلا هر وقتی که معلم داخل صنف ما می‌آمد و تدریس می‌کرد، با خود می‌گفتم ایکاش روزی برسد...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00