نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

مرا پرنسس صدا نکن

  • نیمرخ
  • 5 اسد 1398
photo_2019-07-25_15-30-13

همچنان بخوانید

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

خاطره طغرا؛ روایت‌گر زندگی افسون‌های افغانستان

15 جوزا 1402
صنم کبیری؛ زن بارداری که علیه طالبان به خیابان آمد

صنم کبیری؛ زن بارداری که علیه طالبان به خیابان آمد

14 جوزا 1402

مادر اولین کسی است که «شرمندگی از ظاهر» را به دخترش یاد می‌دهد
وقتی که دختران و زنان احساس بدی دربارۀ تن شان داشته باشند، چه کسی سود می‌برد؟

آنچه بچه‌های ما از ما یاد می‌گیرند، با آن چیزهایی که می‌خواهیم به آن‌ها یاد بدهیم، تفاوت‌های زیادی دارد. ما می‌خواهیم بچه‌هایمان اشتباهات ما را نکنند یا ضعف‌ها و وسواس‌ها و اضطراب‌های ما را نداشته باشند. می‌خواهیم آن‌ها مثل ما نشوند، اما نتیجه دقیقاً برعکس این می‌شود: بچه‌هایمان معمولاً شبیه خودمان می‌شوند. مجموعه‌ای از تحقیقات تازه نشان داده‌اند که قضاوت‌‌های یک مادر دربارۀ بدن خودش تا کجا می‌تواند بر ذهنیت دخترش دربارۀ این مسئله تأثیر بگذارد.
عذاب‌وجدانی که مادران دارند، اگرچه از رایج‌ترین احساسات دوران ما است، حسی است که خیلی به من دست نمی‌دهد. ولی یک استثنای مهم هم وجود دارد: وقتی مُچ خودم را می‌گیرم که دارم در آینه به خودم نگاه‌های سرزنش‌بار می‌کنم و تشویش‌هایم دربارۀ فلان نقص واقعی یا بهمان عیبِ خیالیِ ظاهرم را به نمایش می‌گذارم در حالی که دختر هجده‌ماهه‌ام، این تنها مخاطبِ کارهای من، به تماشا ایستاده است. همۀ عوامل فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی‌ای که مرا نسبت به ظاهر زنانه‌ام شرطی کرده‌اند، پیش چشم نظاره‌گرِ او جان می‌گیرند. همین است که شرمنده‌ام می‌کند. دوست ندارم این مونولوگ درونی‌ام را به او هم منتقل کنم.
از قضا، احساس گناهی که دارم بیجا هم نیست. بنا به یک حکمت قدیمی، بچه‌ها اسفنج‌اند. یا مثلاً میمون‌هایی‌اند که کارهای بقیه را نعل به نعل تقلید می‌کنند. صدالبته مادرها زحمت زیادی می‌کشند تا الگوهای مناسب برای دختران را به بچه‌هایشان نشان دهند: مثلاً آن زنان پیشتازی که در میدان فوتبال یا رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری‌اند. بااین‌حال، گاه عمداً و گاه سهواً وسواس مخرب‌ خودمان دربارۀ زیبایی را هم به دخترانمان منتقل می‌کنیم. باید برعکس عمل می‌کردیم. در حقیقت، یکی از مهم‌ترین (گرچه شاید پراضطراب‌ترین) مسائل امروز ما این است که توجهات را از ظاهر دختران دور کنیم.
«نارضایتی از تن و همبسته‌های آن در دختران ۵ تا ۷ ساله: یک آزمایش در زمینۀ یادگیری اجتماعی» عنوان مطالعه‌ای بود که سال ۲۰۱۶ درژورنال روان‌شناسی بالینی کودک و نوجوان۱ منتشر شد. این مطالعه از همان ترس من پرده برمی‌داشت: وقتی مادران و دختران کم‌سن‌وسال آن‌ها کنار هم جلوی آینه قرار داده می‌شوند، دختران از نحوۀ صحبت مادران دربارۀ تن‌ خودشان تقلید می‌کنند. در این آزمایش، مادران باید بدن‌ خودشان را از فرق سر تا نوک پا توصیف می‌کردند. یک گروه باید فقط نکات منفی می‌گفتند، و گروه دیگر فقط نکات مثبت می‌گفتند. ماریسول پرز، یکی از پژوهشگرانِ ارشد این مطالعه و کارشناس تصویر بدن، می‌گوید تعدادی از زنان هیچ حرف امیدوارکننده‌ای نداشتند که دربارۀ خودشان بزنند. و آنچه مادران می‌گفتند، تأثیری قوی بر دخترانشان می‌گذاشت.
پرز که دانش‌یار روان‌شناسی در دانشگاه ایالتی آریزونا است به من گفت: «حتی یک بچه هم نبود که پس از شنیدن حرف مادرش، جوابش را خواه در جهت مثبت یا منفی تغییر ندهد. وقتی مادر می‌گفت موی خودش را دوست دارد، بچه هم تکرار می‌کرد. مادر که می‌گفت فلان چیز را دوست ندارد، به همین ترتیب.»
برای مادرانی که مشکلات شخصی با ظاهر و تن خود دارند، دختردار شدن ممکن است دشوار تمام شود. سخت می‌شود از مصاف آن صدایی فرار کرد که درون مغز ما مداوماً ترانۀ «من چاقم» یا «باید وزن کم کنم» می‌خواند. ولی اگر الگوی خوبی نسازیم، وضع نسل بعد خطرناک‌تر می‌شود. پرز برای یک مقالۀ در دست انتشار، داده‌های ۷۲ زنِ مدیر را جمع‌آوری کرد تا نشان دهد که تشویش‌های زنان دربارۀ ظاهرشان چگونه در موقعیت‌های حرفه‌ای به نمایش درمی‌آیند و تا سال‌های سال بر عزت‌نفسشان اثر می‌گذارد. تقریباً نیمی از این زنان در رده‌های مدیریتی می‌گفتند که در معاشرت، و در نمایندگی شرکتشان، راحت نیستند چون نسبت به برداشت دیگران از ظاهرشان حساس‌اند. پرز گفت: «زنانی داریم که به مناصب ارشد مدیریتی رسیده‌اند ولی کماکان با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کنند.»
خُب، چاره چیست؟ پرز که عضو هیئت‌مدیرۀ آکادمی اختلالات تغذیه است می‌گوید وقتی با مادران صحبت می‌کند که برای سلامت روانی خودشان تصمیم به تغییر بگیرند چندان راه به جایی نمی‌برد، اما وقتی دربارۀ ضرورت الگوسازی مثبت برای نسل‌های بعد حرف می‌زند نتیجه می‌گیرد.

بااین‌حال، به سادگی نمی‌شود در دخترها حس خوبی دربارۀ خودشان ایجاد کرد. در باب یک سؤال قدیمی، دو جبهه در افکار عمومی اینترنت شکل گرفته است: آیا باید به دخترتان بگویید که زیباست؟ به گفتۀ کارشناسان، تکرار دائمی «تو زیبا هستی» نتیجۀ معکوس می‌دهد. این کار نمی‌تواند حائلی در برابر آن پیام‌های اجتماعی‌ای باشد که می‌گویند ارزش دختران، بیش و پیش از هر چیز، به قشنگی آن‌هاست.
به‌علاوه، جنبش «همه زیبا هستند» شاید موجب توانمندسازی کاذب شود. به گفتۀ رِنِی انگلن، استاد روان‌شناسی دانشگاه نورث‌وسترن که دربارۀ تصویر بدن و رسانه مطالعه می‌کند، تلاش برای بسط معیارهای زیبایی هدف شرافتمندانه‌ای دارد، اما کمیابی در ذات تعریف زیبایی است و قرار نیست همه زیبا باشند. او می‌گوید: «وقتی می‌گویید دخترتان زیباست، اگر منظورتان این است که او قوی، باهوش، منعطف یا بامزه است، از همان صفت‌ها استفاده کنید.»
احتمالاً آنچه مادران در برابر چشم دخترانشان انجام می‌دهند مهم‌تر از حرف‌هایی است که می‌زنند. پگی اورنشتاین، مؤلف کتاب مرا پرنسس صدا نکن۲، می‌گوید: «در نوجوانی به بی‌اشتهایی مبتلا بودم. برای همین، وقتی دختردار شدم، ناگهان فهمیدم که باید مسیرم را عوض کنم». او اینطور توضیح می‌دهد: «برایم ترسناک بود. باید یاد می‌گرفتم که مهم است دخترم ببیند که بستنی می‌خورم، نه اینکه فقط یک گازاز بستنی کس دیگری برمی‌دارم. می‌خواستم وزن و غذا مشغلۀ ذهنی دخترم نباشد، ولی باید بر برخی از مشکلاتی که خودم با غذا داشتم چیره می‌شدم». اورنشتاین می‌گوید که این در عمل یعنی: ترازو در خانه نداشته باشی؛ غذاها را با صفت خوب و بد، یا چاق‌کننده و غیرچاق‌کننده توصیف نکنی؛ و بیشتر از این حرف بزنی که غذا چه مزه‌ای می‌دهد و آیا سیرت می‌کند یا نه.
مادر شدن، در بهترین حالت خود، می‌تواند فرصتی باشد که از خودتان بپرسید خانواده‌تان دربارۀ بدنتان چه چیزی به شما یاد داده‌اند، و آگاهانه تصمیم بگیرید که می‌خواهید کدام یک (یا اصلاً هیچ‌یک؟) از آن ارزش‌ها را به نسل بعد منتقل کنید. در بدترین حالت، مادری ممکن است به چاه ویل اینستاگرامیِ «شرمندگی از بدن» تبدیل شود، یا به جریان مستمرّی از کامنت‌های «خوشگلِ مامان» شبیه شود که علی‌رغم حسن‌نیتشان، ظاهر فرد را معیاری برای ارزش ذاتی‌اش می‌شمارند. و نتیجه؟ پرز می‌گوید از زبان یک بچۀ پنج‌ساله شنیده است که: «مامان می‌گه صاف بشینم تا شکمم صاف به نظر بیاد.»
ما ناخواسته به شیوه‌های دیگری هم از دختران می‌خواهیم به ظاهر خودشان گیر بدهند و دنبال استانداردهای غیرواقع‌بینانۀ زیبایی بروند. والدینی که به تغذیۀ سالم بچه‌هایشان اولویت می‌دهند اما دائماً دربارۀ کم‌کردن کربوهیدرات، احساس چاقی و آماده شدن برای دورۀ بعدی سم‌زُدایی با آب‌میوه‌خواری و آب‌گیاه‌خواری حرف می‌زنند، باید توجه کنند که داده‌های علمی چه می‌گویند. انگلن با بررسی یک دهه پژوهش می‌گوید شواهد قاطعانه نشان می‌دهند تمرکز صحبت‌ها بر وزن، حتی اگر با نگاهی به «سلامت» باشد، مفید نیست. بهترین کار آن است که غذا را مثل سوخت تصویر کنیم، و ارزش‌گذاری‌مان برای تن آدم نه با شکلش، که با توانایی‌هایی باشد که دارد. انگلن همچنین می‌گوید که والدین هنگام صحبت با نوجوانانی که در دل طوفان تصویر بدن به سر می‌برند، بکوشند که بیم و اضطراب آن‌ها به سمت پاسخ‌دادن به سؤالاتی از این قبیل سوق یابد: وقتی که دختران و زنان احساس بدی دربارۀ تن‌شان داشته باشند، چه کسی سود می‌برد؟ چه کسی از دل‌نگرانی‌های زنان پول درمی‌آورد؟
من به‌عنوان یک مادر ساکن آمریکا، همواره تعجب می‌کنم که مردم چقدر به دخترم می‌گویند که: «تو زیبا هستی». بعید می‌دانم تجربۀ او منحصربفرد باشد. این حرف‌ها بخشی از متن آن نمایش‌نامۀ فرهنگی‌اند که تجویز می‌کند مردم به دختران جوان چه بگویند. معمولاً با حرفی از این جنس پاسخ داده‌ام که: «ولی باهوش هم هست». این کار برایم خسته‌کننده شده است، و شاید به نظر دیگران بیاید که این زن چقدر اعتراض می‌کند.
در عوض، می‌خواهم روی این چیزها کار کنم: وقتم را کمتر به اخم و تخم جلوی آینه بگذرانم. در خانواده‌ام، نظردادن دربارۀ ظاهر زنان دیگر را، به‌ویژه اگر می‌خواهند نامزد ریاست‌جمهوری شوند، ممنوع کرده‌ایم. و دست آخر، می‌خواهم آن جوابی را بدزدم که پرز در جیب خود گذاشته و هروقت کسی می‌گوید یکی از دخترانش زیباست، تحویل او می‌دهد: «بقیۀ ویژگی‌هایش جالب‌ترند.»

پی‌نوشت‌ها:
• این مطلب را هانا سلیگسان نوشته است و در تاریخ ۷ جولای ۲۰۱۹ با عنوان «Mothers Are Teaching Their Daughters Bad Lessons About Beauty» در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان آن را در تاریخ ۱ مرداد ۱۳۹۸ با عنوان «مادر اولین کسی است که ‘شرمندگی از ظاهر’ را به دخترش یاد می‌دهد» و ترجمۀ محمد معماریان منتشر کرده است.
•• هانا سلیگسان (Hannah Seligson) نویسنده و روزنامه‌نگار آمریکایی است. یک ذره تأهل (A Little Bit Married) از کتاب‌های اوست.

منبع: سایت ترجمان

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاه‌ها 1

  1. Ali says:
    4 سال پیش

    مقاله ی خوبی است و مطالبش قابل تامل و شاید اینکه خودم فرزند کودکی دارم باعث شد مطلب را دقیق مطالعه کنم.
    مهمترین نکته مقاله اشاره به یادگیری کودکان از اعمال والدین است یعنی از رفتارهایی که میبینند و حس میکنند.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش

پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت

13 جوزا 1402

گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش می‌دید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگی‌اش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...

بیشتر بخوانید
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
کشف هویت جنسی
هزار و یک شب

یاسمین: کشف هویت جنسی‌‌ام سخت، اما دل‌پذیر بود

14 جوزا 1402

«از زمانی که خیلی کوچک بودم یادم می‌آید وقتی در جمع پسرها قرار می‌گرفتم حس فرار به من دست می‌داد و فکر می‌کردم کسی در گوشم می‌گوید باید از این جمع جدا شوی. البته یک حس...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00