نورالله صفایی
زنان که نیمه مهم و حیاتی پیکر جامعه را شکل میدهند در طول تاریخ قربانی اصلی خشونتها و بیعدالتیها بودهاند. همیشه مردها با استفاده از دستگاه حکومت و فرهنگ مردسالار زنان را از حقوق اساسی شان محروم کرده و انواع خشونت و اجحاف را بر زنان تحمیل کردهاند. خرید و فروش زنان به شکل یک کالای مورد معامله، محروم کردن زنان از حق مالکیت و ارث، اعمال خشونتهای فیزیکی از سوی پدر، برادر، شوهر و حتی مادر و مادر شوهر و در برخی موارد حتی برادر شوهر و تمام اعضای فامیل، محروم کردن خانم از حق آموزش و تعلیم و فراگیری علم و دانش، تحمیل کلفتگری و کار شاق و طاقت فرسای خانه بدون هیچ نوع مزد، بهرهکشی جنسی و استفاده به عنوان ابزار اطفای عطش شهوت و غرایز جنسی مردان همه بر زنان تحمیل شده است. اما در برهههای کوتاهی که اندکترین فرصت برای زن فراهم شده، آنها شایستگی و استعداد فوقالعاده خویش را به شکل خیرهکنندهای به نمایش گذاشتهاند. بعد از فروپاشی و اضمحلال رژیم طالبان و شکلگیری نظام سیاسی دموکراتیک برای زنان فرصتی هرچند اندکی فراهم ساخت. آنها با استفاده بهینه از این مجال، با تمام نیرو وارد حوزه عمومی شده و به شیوهی حیرت انگیزی نقش آفرینی کردند. علیرغم مشکلات و موانع ساختاری در سطوح و لایههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، زنان خوش درخشیدند و در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور یافتند و نقش بسیار مؤثر و ارزشمندی ایفا کردند. اما اکنون چالشها و تهدیدهای جدید فرا راه پیشرفت زنان پدید آمده است که محرزترین آن رنسانس و احیایی مجدد طالبانیسم، فساد گسترده در ادارات حکومتی، قطع کمکها و حمایتهای کشورهای خارجی و سازمانهای بینالمللی است.
رژیم مستبد و زن ستیز طالبان بعد از فروپاشی و سقوط، به علت حکومتداری ضعیف، فساد سیاسیـ اداری در دستگاه سیاسی کشور، تغییر در سیاست خارجی کشورهای کمککننده و به خصوص آمریکا و حمایت و پشتیبانی کشورهای منطقه از طالبان به علت مخالفت با حضور آمریکا در افغانستان، باز تجدید قوا کرده و یکبار دیگر خواب تشکیل امارت اسلامی را در سر میپرورانند. علت اصلی ظهور مجدد طالبان را باید در فساد گسترده دستگاه حکومت جستجو کرد. دولت مردان افغانستان با فساد گسترده، فاصله گرفتن از مردم و تبانی آشکار و پنهان با طالبان از یک سو به طالبان انگیزه و انرژی مضاعف بخشید و از سوی دیگر آمریکا و متحدین غربی را از حمایت و کمکهای همه جانبه دلسرد و مأیوس ساخت. یکی از فرماندهان آمریکایی که در جنگ افغانستان برای چندین سال حضور داشته است در یک مجله آمریکایی به دولت آمریکا پیشنهاد کرده که هر چه عاجل افغانستان را ترک کند. این فرمانده گفته است دولت مردان و فرماندهان نظامی افغانستان به شکل وقیحانه با طالبان تبانی دارند و به صورت عمدی و آگاهانه با طالبان در اکثر رویدادها همکاری میکنند. رهبران آمریکا نیز گفتهاند که نمیخواهند با پول مالیات شهروندان آمریکا دولت مردان افغانستان استفاده شخصی کرده و به عیاشی و فساد بپردازند. به هر دلیلی که باشد روی آوردن آمریکا به طالبان در تحت عنوان مذاکره و گفتگو نگرانکننده است و تهدید جدی را متوجه زنان افغانستان کرده است. طالبان با ذهنیت و افکار زن ستیزانه در زمان حاکمیت کوتاه اما سیاه و ویرانگر خویش رفتار غیر انسانی با زنان داشت و در بسیاری موارد خشونتهای وحشیانه و نهایت سبعانه را بر زنان اعمال کردند. شکلگیری مجدد این گروه سیاسی یکبار دیگر موها را بر تن انسان راست میکند.
بیتوجهی و قطع حمایت کشورهای خارجی و سازمانهای بشر دوستانه که نقش تعیینکننده در رشد و بالندگی زنان و حضور پررنگ آنها در حوزهّهای عمومی داشت، بدون تردید آسیب التیامناپذیری را متوجه زنان میکند. زنان بعد از تحمل سالها خشونت و شکنجه و اهدا کردن قربانیهای بیحساب در این دو دهه گذشته با حضور جامعه جهانی در افغانستان قد برافراشتند و آغاز به بالیدن و شکوفاشدن کردند. حضور آنها در عرصههای سیاسی، فرهنگ و معارف هنر و رسانهها شگفت انگیز و حیرتآور بود. اما متأسفانه در چند سال اخیر کمکهای بینالمللی رو به اوفول گذاشته و دارد به شکل اندوهناکی کاهش مییابد. اگر حمایتهای جامعه جهانی در بخشهای معارف به خصوص فراهم کردن هزینههای آموزش و تحصیل، حمایتهای حقوق بشری و دفاع از حقوق زنان و قربانیان خشونت تداوم نیابد حرکتها و رشد زنان که مراحل ابتدایی و اولیه خود را طی میکند و به تازگی تکوین یافته است، به زودی رو به افول نهاده و جوانههای لطیف امید و آرزوی زنان در خزان سرد استبداد و بیعدالتی خواهند پژمرد.
دولت فاسد و فساد گسترده و ویرانگر در ادارات دولتی تهدید بزرگ و سهمناکی است که مانع عمده در مسیر رشد زنان و حضور موثر آنها در حوزه عمومی محسوب میشود. از آنجایی که زن با برخورداری از گنجینه عظیم از عاطفه و عشق برای رشد به فضایی مناسب و عاری از خشونت و فساد نیاز دارند در محیط آکنده از تهدید و آزار و اذیت جنسی و فسادهای اخلاقی کمتر فرصتی رشد و شکوفایی مییابند. زنان بوتههای هرزی نیستند که در هر محیط آلوده و لجنزاری برویند و رشد انگلگونه داشته باشند، برعکس زنان گلهای لطیف و دارای ظرافت خاصی است که برای رشد و نمو به بستر عاری از خشونت و فساد و زورگویی ضرورت دارند. زنان به علت اجتناب و پرهیز از خشونت و دوری از فساد خود قربانی بالقوه فساد و خشونت اند. به همین علت فساد گسترده در ادارات دولتی چالش بس عظیم و تهدید بزرگ برای حضور زنان در حوزهی عمومی است.
لذا میتوان به زبان ساده مدعی شد که تهدیدهای بیشماری زنان را نشانه رفته و بیش از پیش در مسیر پیشرفت و ترقی آنها مانع ایجاد کرده است؛ محرزترین این تهدیدها گسترش بیپیشینه نفوذ طالبان، اوج گرفتن فساد در ادارات دولتی، دلسردی جامعه بینالمللی از تداوم حمایتهای انسان دوستانه و حقوق اساسی زنان به شمار میرود. اگر مردم افغانستان خواهان یک جامعه انسانی و عاری از فساد و خشونت است باید حمایت از زنان را در مرکز ثقل توجه خود قرار دهند. در انتخابات ریاست جمهوری و پروسة صلح با مخالفین دولت خط سرخ اصلی همین حفظ حقوق زنان، آزادی زنان و تمام ارزشهای حقوق بشری باید تعیین شود. جامعه جهانی، حکومت و جامعه مدنی همه باید در یک صف واحد قرار گرفته و از حقوق زنان دفاع کنند.