نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

ضرورت تغییر ادبیاتِ مکان‌های مصدری در باره‌ی زن

  • نیمرخ
  • 19 دلو 1398
447814937_383286[1]

ضرورت تغییر ادبیاتِ مکان‌های مصدری در باره‌ی زن
کلیم الله همسخن

خشنونت‌ورزی علیه زن یک پدیده فرهنگی‌ست، یک نوع رفتار شخصیتی‌ست که دربستر یک فرهنگ در درازای تاریخ شکل گرفته و نسل به نسل انتقال یافته‌است. این فرهنگ زن‌ستیز نیاز به یک فرهنگ جدید و جای‌گزین دارد؛ این فرهنگ باید ساخته شود، آدم نو با اندیشه‌ی نو با شخصیت نو باید تربیه گردد. چنین امری مستلزم ایجاد تغییر در منابع و مراجع تأثیرگذار اجتماعی‌ست. خانواده، مکتب، مدرسه، مسجد و دانشگاه، مکان‌های مصدری تربیت فرد است. ادبیات خانواده‌های ما در برخورد با کودکان دختر و پسر دوگانه است. لالایی‌های مادران ما برای کودکان دختر و پسر فرق می‌کند. ترانه‌ی معروفی به گویش هزارگی داریم که می‌گوید: «باچی از مو کلان شود؛ والی بامیان شود» این ترانه برای فرزند پسر خوانده می‌شود، نمی دانم برای دختر چه؟ پدران و مادران برای پسران شان آرزوهای بزرگ می‌کنند؛ اما بهترین آرزوی‌شان برای دختر این است که به اصطلاح «پای شکسته بار آید» پسران شوخ و سرکش را در کودکی خانواده‌ها دوست دارند، تشویق مثبت می‌کنند؛ اما دختران شوخ را با ادبیات دیگری مانند: برای تو عیب است، خوب نیست، دختر نباید چنین کند و چنان باشد مخاطب قرار می دهند. واژه‌های که به‌کار می‌بریم قدرت دارند، بر روان فرد اثر می‌گذارند؛ واژه‌های منفی روحیه منفی و واژه‌های مثبت انگیزه‌ی مثبت ایجاد می‌کند. ادبیات خانوادگی ما نیازمند اصلاح است.
از بلندگوهای مساجد، معمولن انگیزه‌ی خشن بلند می‌شود. باری از عالم شهیری این شهر شنیدم که می‌گفت: «اگر مردی زنش را لت و کوب کند و آن مرد مجازات شود باز این فرهنگ افغانستانی به آن مرد پس از مجازات چطور اجازه می‌دهد که زن را زنده بماند»! آخر این چگونه فرهنگی‌ست که مردش می‌آموزد زن را لت و کوب کند؟ باز این چگونه فرهنگ قابل دفاعی‌ست که انگیزه‌ی کشتن را هم می‌دهد؟ کجایش انسانی‌ست؟ کجای این فرهنگ خرد پسند است؟ این زبان و ادبیات زن‌ستیزانه در منابر مساجد ما باید به ادبیات نرم و اخلاق مدارانه جاخالی کند.
نصاب آموزشی مکاتب، مدارس و دانشگاه‌های ما جایگاهی به زن قایل نیست. از کتاب‌های ادبیات فارسی صنف اول تا صنف دوازده، زمانی‌که من دانش‌آموز بودم، پنج قصه و افسانه، داستان و شعری که به اهمیت و برابری زن پرداخته باشد، در نصاب آموزشی کشور ما نبود. از «الف- الله» و « ب- بابا» شروع کردیم تا «ج -جواری» و الی آخر تمام کردیم، همه‌اش بر محور نام‌های مردانه می‌چرخید. تنها در کتاب‌های صنف هفت- تا دوازده چند شعری از رابعه بلخی، محجوبه هروی و پروین اعتصامی‌که تنها نام زنانه دارند، نه محتوای زن محور، است و تمام. تاریخ‌هایی که می‌خوانیم همه‌اش قصه‌ی آدم‌کشی شاهان و تعدد ازدواج‌های سیاسی با قبایل گوناگون است. با این حال، مرد این جامعه اگر باسواد شود (خواندن و نوشتن یاد بگیرد) از حق و حقوق انسانی خود و زن چه می‌داند؟ چقدر شخصیت وی می‌تواند در برابر زن انعطاف‌پذیر و نرم و ملایم تربیت شود؟ حتا دختران اگر در چنین بستری دانش فرا بگیرند از خود بیگانه تربیت می‌شوند، چیزهایی را فرا می‌گیرند که بر محور ارزش‌های مردانه بوده‌است.
به هرانجام، تمامی کانون‌های تربیتی-اجتماعی‌که شخصیت انسان افغانستانی در آن شکل می‌گیرد و از آن اثر می‌پذیرد، فاقد ادبیات و فرهنگی‌ست که بتواند شخصیت آشتی‌پذیر با حق انسانی-مساوی به زن و مرد تولید کند. لذا ضرورت است تا ادبیات این مکان‌های مصدری تغییر کند.

همچنان بخوانید

کلیه را بفروشم یا دخترم را؟ انتخاب‌های محدود زهرا برای نجات یک زندگی

کلیه را بفروشم یا دخترم را؟ انتخاب‌های محدود زهرا برای نجات یک زندگی

9 جوزا 1402
ممنوعیت کار زنان؛ استاد دانشگاهی که با افسردگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند

ممنوعیت کار زنان؛ استاد دانشگاهی که با افسردگی دست‌و‌پنجه نرم می‌کند

8 جوزا 1402
موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 
هزار و یک شب

زنانی مبتلا به همورویید که به جای معالجه سرزنش می‌شوند 

2 جوزا 1402

راهروها و سالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی و دولتی در شهر کابل؛ دو محیط متفاوت برای زنانِ متفاوت است.درسالن‌های انتظار شفاخانه‌های خصوصی انگار فقط زنان خوش شانسی توانستند راه یابند که از نظر اقتصادی مشکلات کم‌تری...

بیشتر بخوانید
«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»
زنان و مهاجرت

«روزهای دشواری‌ست، اما تسلیم نخواهم شد»

6 جوزا 1402

دوهفته از آمدن مان به ایران می‌گذرد. افغانستان که بودم تصورم از زندگی در ایران چیز دیگری بود. اتاق‌های قشنگ و خوش منظر؛ صالون کلان با آشپزخانه‌ی مجهز و زیبا؛ حویلی کوچک اما با صفا و تمیز. بار...

بیشتر بخوانید
«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»
هزار و یک شب

«بعد از مرگ شوهرم باید زن برادرش می‌شدم»

2 جوزا 1402

خانه‌‌ای‌ قدیمی با دیوارهای رنگ و رو رفته و بعضاً فروریخته‌اش، سمیه 14 ساله و مادرش کریمه 33 ساله‌ را درون یکی از اتاق‌های کوچکش که تا سوراخ شدن دیوارهایش چیزی نمانده جا داده است. این خانه در دورترین نقطه‌ی غرب کابل...

بیشتر بخوانید
کودک همسری
گوناگون

خاطرات عروس ۱۱ ساله

5 حوت 1401

قسمت دوم | بعد از «شب زفاف» تا هفت ماه با شوهرم همبستر نشدم. چون ترسیده بودم و شب زفاف برایم شبیه یک کابوس شده بود.تا آنجا که می‌توانم بگویم بدترین قسمت زندگیم آن شب بود.

بیشتر بخوانید
«پریسا از ترس به خود می‌پیچید»
هزار و یک شب

«پریسا از ترس به خود می‌پیچید»

2 جوزا 1402

نویسنده: مزدک معصومیت و نشاط از سراسر وجودش می‌بارد. غرق در زندگی و جهان کودکانه‌اش است. بی‌خیال از ناملایمتی‌های جهان پیرامونش هر گاه و بیگاه را با دنیایی از آرزوهای دل‌انگیز و کودکانه‌اش به سوی خواسته‌ها و...

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00