نیمرخ
۸مارچ روز همبستگی زنان، جریان پویایی و رستاخیز مبارزاتی زنان جهان در راه آزادی، برابری، عدالت، حقوق اساسی و فراهم شدن فرصتهای مساوی برای زنان است. مبارزهی زنان کارگر نساجی که در سال ۱۸۷۵در شهر نیویورک به وقوع پیوست. شرایط کاری سخت، غیر انسانی و دستمزد کم کارگران زن که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم وارد بازار کار شده بودند، آنان را وادار به اعتراض و مبارزهی صنفی به شکل سازمانیافته علیه این بیعدالتی کرد، هشت مارچ بر پایهی مبارزهی زنان کارگر علیه شرایط سخت کاریشان در تاریخ ماندگار شد. بعدها در سال ۱۹۷۷م، مجمع عمومی سازمان ملل، روز ۸ مارچ را به عنوان روز سازمان ملل متحد برای حقوق زنان و صلح جهانی نامید؛ نخستین روز جهانی زن در ماه مارچ ۱۹۱۱ در دانمارک، آلمان ، اتریش ، سویس و آمریکا برگزار شد. میلیونها زن در برگزاری این روز شرکت کردند و خواستهای اساسی زنان عبارت بودند از: قانونهای حمایت کننده کار برای زنان، حق رأی و شرکت در انتخابات، حمایت از مادر و کودک و تعیین حداقل دستمزد، در فاصله دو جنگ جهانی علاوه بر موضوعات قبلی حق قانونی سقط جنین و حمایت از مادران نیز از اهمیت خاصی برخوردار شد. این مبارزه به یک حرکت بزرگ تبدیل شد. از طرف دیگر مسأله برابری در مقابل کار برابر، کوتاه کردن ساعات کار، پایین آوردن قیمت اجناس و غیره نیز از خواستهای زنان بودند. خواستهایی که برای امروز ما هم ناآشنا نیستند و همینطور از این روز در سراسر جهان تجلیل و گرامیداشت به عمل میآید که افغانستان نیز شامل آن میشود. اما پرسش اساسی این است که آیا زنان افغانستان به معنای واقعی کلمه رسالت و پیام این روز را درک کردهاند که از آن تجلیل میکنند؟ اگر درک و فهم واقعی از این حرکت بهوجود آمده، پس چرا زنان در مقابل این همه بیعدالتی، تبعیض، محدودیت و نا دیده گرفتهشدنها عملن گام بر نمیدارند؟ صدای شان را بلند نمیکنند و برای رهایی از قید باورهای سنتی، محدود کننده و واهی همدست نمیشوند؟ زنان چه گامهای عملی برای همبستگی و اتحاد برداشتهاند؟ شاید غمانگیزترین سرنوشت آدمی در عصر حاضر، سرنوشت زنان افغانستان باشد، چه اقدام عملی برای حل این همه مشکلات صورت گرفتهاست؟ در 18 سال پسین، فرصتهای فراوان برای حضور معنادار و مشارکت واقعی زنان در ساختارهای گوناگون جامعه وجود داشت، امروز اما زنان در چه وضعیتی قرار دارند؟ حکومت به عنوان بستر تأمین کنندهی آزادی و حقوق شهروندان چه کار کردهاست؟ حق انسانی زنان افغانستان آشکارا نادیده گرفته میشود، هر روز زنی در این جغرفیا در آتش خشم و خشونت تاریکاندیشان قرن میسوزد و جان میدهد. امنیت شغلی و جانی زنان هرآن در خطر است. فرصت برابر آموزش، تحصیل، کار و حضور واقعی زنان در جامعه وجود ندارد. اما حکومت تنها به برگزاری مراسم نمادین در 8مارچ تمکین میکند. در نهایت با چند حرف واهی، تعریف و تمجید بیباورانه و اهدای روسری برای زنان خلاصه میشود. مشکل زنان افغانستان فراتر از این رفتارهای نمادین و برخوردهای کلیشهای است. این رفتارها نه تنها دردی را درمان نمیکند، بل فرصتهای زیادی را گرفته است. فرصتهای واقعی که میتوانست منجر به تغییر بینادین شود. زنان افغانستان در شرایط حساس قرار دارند. انتظار میرود از خواب گران بیدار شوند، بشورند و در برابر مسیر کج و معوج که جریان دارد بیایستند. نگذارند که فرصتهای کنون هم به حسرت فردا مبدل شود.
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش میدید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگیاش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...
بیشتر بخوانید