مرجانه سادات
در کوچههای کاهفروشی یا همان کابل قدیم، دنبال افرادی میگردم تا برایم بگویند؛ صلح برایشان چه معنی میدهد؟ دارم روی گزارش کار میکنم. با زنانی حرف میزنم که طعم تلخ جنگها را هیچگاهی نمیتوانند فراموش کنند، داستانها غمانگیز، اما یکی از دیگری متفاوت؛ از چشمان شان میخوانم اینکه افغانستان در وضعیت خیلی حساسی قرار گرفته، یک سو فرمایشهای طالبان آن طرف هم زدوبندهای سیاستگران! درست چند روزی از امضای توافقنامهی صلح میگذرد، نگرانیهای زیادی در میان مردم افغانستان به ویژه در میان خبرنگاران زن میبینیم؛ زنانی که ترس ندارند، اما نگران استند، نگران از دست دادن ارزشهای که سالها بهخاطرش مبارزه کردهاند،کسانیکه با کاروپیکار بسیاری تلاش کردهاند تا همگام با خبرنگارانِ مرد، از میدانهای جنگ تا سیاست و از جامعهی به شدت سنتی اطلاعرسانی کنند. وقتی خبرنگار از عباس ستانکزی در دوحه: آیا در مورد حقوق زنان همفکر کردهاید؟ پاسخاش تأیید بر اصول شریعت بود، پاسخ که نگرانیهای زیادی ایجاد کرده، ممکن است طالبان با رعایت آزادی رسانهها و آزادی بیان در چارچوب اصول شریعت، قانونهای را میخواهند عملی بسازند که در زمان رژیم این گروه در افغانستان، سختگیرانه حاکم بود. در آن هنگام نه رسانهی آزاد در افغانستان بود و نه خبرنگار زن، حتی خبرنگاران خارجی نیز با چالشها و تهدیدهای فراوان روبهرو بودند، اما دید من و هزار و چند زنی دیگر در افغانستان به ویژه جامعهی خبرنگاری این است که افغانستان، دیگر افغانستان ۱۹۹۶ نیست، نه هم افغانستان ۲۰۰۱. باید بپذیریم برای برقراری دموکراسی و برابری جنسیتی، نیازمند سهمگرفتن زن و مرد در درون جامعه است. این حضور داشتن چه در دانشگاه باشد یا رسانهها، حال که طالبان اصول شریعت میگویند، من دقیق منظور شان را نتوانستم بفهمم که هدفشان از اصول شریعت، برگشت به وضعیت همانند حاکمیت طالبان در افغانستان است که زن و مرد جدا بودند و زنان اجازهی بیرون شدن از خانه را نداشتند یا اینکه زنان جدا و مردان جدا کار کنند. در این صورت ما نمیتوانیم تعریف یک جامعهی باز را در کشور داشته باشیم، بناان؛ نگران هستیم. من کودکی و نوجوانیام را در جنگ سپری کردهام، بزرگ شدهی دورهی جنگ هستم، برای من آزادی گفتاری و نوشتاری زنان خط سرخ است و اگر این آزادی گرفته یا محدود شود، پس باید فاتحهی کشوری را که سالها شهید داد و قربانی بیشتر را هم از زنان و کودکان گرفت بخوانیم، چراکه قانون اساسی افغانستان، حقوق زنان و مردان را در کشور، یکسان تعریف کردهاست، هیچ محدودیت کاری هم به زنان وضع نشدهاست، زنان میتوانند در هر عرصهای از حقوق، فرصتها و امتیازات یکسان با مردان برخوردار باشند؛ طالبان اما در آخرین واکنشهایشان پس از امضای توافقنامه خط و نشانهای زیادی مردم و حکومت افغانستان کشیدهاند. با روحیهی که پس از امضای توافقنامهی دوحه داشتند، من واقعن نگران هستم که این گروه در پی خفهساختن صدای زنان در همه عرصههاست، به ویژه در رسانهها و به هیچ تعهد شان پابند نیستند. سال پیش زمانیکه من لندن در کنفرانس رسانهها شرکت کرده بودم، طالبان رادیو سما را در غزنی بستند و اعلام کردند که شنیدن صدای هیچ زنی در رادیو برایشان قابل قبول نیست، همین است اصول شریعت! درست زمانیکه گفتوگوهای صلح جریان داشت، درحالیکه قانون اساسی افغانستان، آزادی بیان را حق هر شهروند کشور میداند، هر شهروند این کشور، حق دارد فکر خود را به وسیلهی گفتار، نوشتار، تصویر یا وسایل دیگر با رعایت احکام مندرج قانون اساسی اظهار کنند. پس ما قرار است با که صلح کنیم؟ کسانیکه خودشان از دین و قانون اساسی افغانستان آگاهی ندارند و با پاسپورت پاکستانی میروند تا سرنوشت ما را رقم بزنند؟ طالب بگوید کدام حکومت قابل قبول است کدام نیست؟ ما برای حفظ نظام مردمسالاری و دموکراسی، سالها تلاش کردیم و صدا شدیم. حاضرم کشته شوم، اما هیچگاه ساکت نشوم!
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش میدید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگیاش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...
بیشتر بخوانید
دیدگاهها 1
افغانستان به جبر جغرافیا، دچار است. افغانستان بام جهان است. همه این را می دانند و افغانستان را به عنوان ابزار قدرت می خواهند، اما می دانند که افغانستان، تصرفناپذیر است. هیچ قدرت خارجی نمی تواند بر افغانستان مسلط شود. افغانستان نیاز به گذشت و مصالحه دارد. افغانستان در آستانه یک فرصت و یک چالش است. طالبان خطرناک ترین پدیده یک صد سال اخیر برای افغانستان است. در کابل عده ای باید گذشت کنند و کار را به دیگر افراد واگذار کنند.