امین آرمان
چه رابطهای میان زن و صلح است که در این روزها تمام نوشتهها و خبرها در مورد «صلح» به «زن» پیوند میخورد؟ آیا طالبان در گفتوگوهای صلح میان طرفهای افغانستانی، روبهروی زنان مینشینند؟ از دید طالبان چه تفاوتی میان زنان ساقبرهنهی روسی و امریکایی و زنان چادردار افغانستانی وجود دارد؟
عکسهای نشرشده از نشستهای دوحه در قطر و مسکو، نشان میدهد که رهبران سیاسی طالبان با زنان خبرنگار ساقبرهنه و موطلایی غرب و روسیه گفتوگو میکنند و روبهروی آنها مینشینند اما در افغانستان، درصدی بالایی از خبرهای روز را نگرانی زنان افغانستان از آمدن دوبارهی طالبان به قدرت شکل میدهد. زنان در افغانستان هردم از شنیدن نام طالب هراس برمیدارند، نگران از دست دادن دستآوردهای دو دههی پسین میشوند. در اینجا زنان نگراناند که طالبان اگر در قدرت سهیم شوند، چه مشکلات و سیهروزیهایی در انتظار شان خواهد بود؟ زنان میخواهند به پیش بروند و کمکم به آرزوهای دیرینهی شان دست یابند. زنان شهری تلاش میکنند تا هر روز در زندگی خود تغییری ایجاد کنند تا زنان روستاهای کشور هم کمکم از بندهای سنتی و از دست خشونتهای چندین قرنه و از دست روزگار سیاهی که در درازای یک تاریخ بر آنان تحمیل شده است، رهایی یابند و راهی دنیایی آگاهی شوند.
نگرانی زنان از آمدن طالبان با دیدگاه و رویهی دو دههی پیش، برای همهی انسانها یک نگرانی است. در این روزها شمار زیادی از مقامها و صاحبنظران غربی و شرقی خواهان حضور فعال و پررنگ زنان در گفتوگوهای میان دو جانب افغانستانی «دولت و طالبان» هستند. از حکومت افغانستان میخواهند که نقش زنان در گفتوگوها و حق زنان در روزگار پس از گفتوگوهای صلح را جدی بگیرند.
هلاری کلینتن وزیر خارجهی پیشین ایالات متحدهی امریکا در نشستی در سازمان ملل متحد با عنوان «روند بینالافغانستانی صلح، زمان حیاتی برای زنان افغانستان» گفت که «زنان افغانستان باید در گفتوگوهای بینالافغانستانی صلح، سهیم باشند و حقوق شان نباید نادیده گرفته شود. زنان افغانستان حق دارند که نگران باشند. بیم آن میرود که تمام دستآوردهای آنان در عجله برای دستیابی به صلح، از دست برود و آنان به حاشیه رانده شوند. با اینحال، چشماندازِ صلح پایدار روشن نخواهد بود».
زلمی خلیلزاد نمایندهی ویژهی آمریکا برای صلح افغانستان گفتهاست که حکومت امریکا از حضور فعال زنان افغانستان در گفتوگوهای صلح حمایت میکند. نمایندگان سیاسی اروپا، سازمان ملل متحد و شماری زیادی از صاحبنظران کشورهای بیرونی با زنان افغانستان به صورت همآهنگ از خواست شان حمایت کردهاند. با تمام حمایتهای بیرونی و درونی، نگرانیهای زنان تمام قد، پابرجاست. این را فقط کارکردهای طالبان و پابندی این گروه بر تعهدهایشان ثابت میکند که آنان در مورد مشارکت سیاسی زنان چه دیدگاهی دارند. به تاریخ ۹ حوت سال ۱۳۹۸ توافقنامهی صلح میان امریکا و گروه تروریستی طالبان در شهر «دوحه» مرکز قطر، در حضور نمایندگان سیاسی بیش از سی کشور جهان امضا شد؛ اما در رفتار خشونتبار طالبان در برابر مردم، دولت و نیروهای امنیتی افغانستان هیچ تغییری نیامدهاست و آنها همچنان در افغانستان انسان میکشند. آزادی پنجهزار زندانی این گروه از سوی حکومت افغانستان بر نگرانیهای مردم و زنان افغانستان افزودهاست.
زنان افغانستان بر حضور خود در گفتوگوهای دو جانبه میان دولت و طالبان، پافشاری میکنند و سهم شان را حق مسلم خود میدانند، زیرا در این گفتوگوها نسبت به سرنوشت زنان تصمیمگرفته خواهد شد. زنان باید در گفتوگوهای صلح سهیم باشند. صلح همان طوری که حق انسانی و طبیعی تمام انسانهاست، حق زنان هم است. زنان بیشتر از همه از دست طالبان مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند. بیشتر از همه قربانی خشونتهای طالبانی شدهاند. طالبان به طور وحشتناکی در محرومیت دختران از مکتب و گرفتن زندگی پدران، برادران و عزیزانشان دست داشتهاند. به نگرانیهای زنان باید پاسخ مثبت و مقنع داده شود؛ در غیر آن، نه صلحی خواهد آمد و نه آرامشی نصیب کسی خواهد شد.
دراین روزها که خبر آمدآمد طالبان در رسانهها نشر میشود، میبینم که «زن» مهمترین موجود روز درمهمترین مسالهی امروز «صلح» است. هر باری که خبرهای صلح و گفتوگوهای میان دو جانب افغانستانی «دولت و طالبان» را میخوانم، میبینم که پای زنان هم در هر یک از خبرها و تحلیلها کشانده شدهاست. در صفحههای فیسبوک و توییتر هم نگرانیهای زنان رژه میروند.
از آنجایی که طالبان یک گروه خشن مردانه با دیدگاه کهنه و پیشینهی کردارهای وحشتناک، یک طرف قضیه است به هیچ یک از ارزشهای انسانی و حتا به زندگی بیگناهترین انسانهای افغانستان «زنان و کودکان» اندکترین پابندی نداشتند و ندارد، در اینجا صدای زنان باید شنیده شود و خواستهای شان را خود بیان کنند. نگرانی و پرسشهای شان را مطرح کنند.
زیرا باور طالبانی دیگر پذیرفتنی نیست، تحمل درد و رنج بیشتر زنان از ناحیه طالب و تفکر طالبانی ناممکن است.
خاطرات عروس 11 ساله
قسمت اول | روزی که عروس شدم هنوز به بلوغ نرسیده بودم. پوشیدن پیراهن «خال سفید» و چادر سبز گلدار مرا از بقیه متفاوت نشان میداد، به همین خاطر حس غرور داشتم و خود را از همه برتر...
بیشتر بخوانید