مهرنوش موسوی
یکم: بسیاری از مردان یاد نگرفتهاند بیقراری و بیحوصلگی ناشی از قرنتینه را تحمل کنند، بیان کنند. یاد نگرفتهاند که عصبانیت را به خشم و خشم را به خشونت بدل نکنند. به مردان از بچگی یاددادهاند که حال آنها همیشه باید خوب باشد. یاددادهاند که آنها مرکز جهان هستند و بقیه چیزهایی که دور و برشان میبینند، اجسام و یا افرادی هستند در خدمت شان تا حال آنها را خوب کنند. اگر جسم باشد با پرتابش، اگر شخص باشد با فحش، تحقیر، تهدید و کتک زدنش! تحمل درد، تحمل شرایط، صبر و بردباری، جملگی در فرهنگ لغت عموم مردم جهان، عناصر و احساساتی زنانهاند.
دوم: خانه جایی است که در فرهنگ مردسالارانه چهاردیواری اختیاری مرد محسوب میشود. وارد خانه که میشوند دیگر حتی قانون بیرون که عمدتن با درون، کمتر تفاوتی دارد، باطل اعلام میشود. چون: «سرپرست خانواده» بودن، به معنای داشتن قدرت مطلق است. خانه و متعلقاتاش مایملک مرد محسوب میشود و مالکیت خصوصی در جهان مقدس است! هر مالکی میتواند با املاکش هر کاری بکند. برای همین بسیاری از مردانی که کنج خانه زن را میزنند، در خیابان یا در مترو دندان قروچه کرده، مشتها را تا رسیدن به خانه در جیبهای شلوارشان پنهان میکنند. بسیاری از مردان در موقع مشاجره زنها را به بیرون از خانه پرتاب میکنند، چون خانه را متعلق به خودشان و نتیجهی کار و زحمت خودشان به تنهایی میدانند.
سوم: کرونا برای همهی مردم جهان و برای همهی طبقات و آحاد بشر یک معنی ندارد. ترس کارگران ایرانی، هندی و پاکستانی، ترس مردم این کشورها با کارگران سویدی، آلمانی و فرانسوی قابل قیاس نیست. در هندوستان پلیسهایشان با «ترکه» به سر و کله مردم در خیابان میزنند که به قرنتینه بروند، در آلمان خانم مرکل در پیام عید پاک معذرت خواهی کرد که حقوق مدنی افراد را مجبورند محدود کنند. کرونا به همین مقیاس برای زنها هم فرق دارد تا مردان. چون ستم بر زن در اپیدمی زوال پیدا نمیکند. بر عکس تشدید میشود. درست در همچون شرایطی درهای خانههای زنان را بستهاند. چون: جامعه برای مدیریت بحران کرونا هیچ کجا زنان را لحاظ نکردهاست. رییس انجمن خانههای زنان آلمان به خبرنگار میگوید: در این روزها مادرها با بچههایشان پشت درها زنگ میزنند، نمیتوانیم باز کنیم چون از شیوع کرونا میترسیم.
چهارم: هر وقت مردسالاری هر جایی احساس کند زن بی پناهتر است، بیشتر حمله میکند. در هر شرایطی، چه جنگ یا اپیدمی زنان بیحقوقتر و موقعیتشان بدتر میشود، دیوارشان برای خشونت کوتاهتر میشود. زنی که در صورت طلاق از حقوق و امکانات بهرهمند میشود، زبانش درازتر است، کمتر کتک میخورد. چون کسی که کتک میزند میداند که زن مجبور نیست خشونت او را تحمل کند. در شرایط پاندمی زن بیحقوقتر است! وقتی خانه تنها محل امن جهان محسوب شود، در حالیکه طبق آمار خانگی زنها در خشونت خانگی بیشتر میمیرند تا در تصادف اتومبیل، وضعیتشان خرابتر میشود.
پنجم: کار نکردن یک عامل مهم خشونت کردن در بسیاری از مردان است. چون تعریفشان از خودشان با کار گره خوردهاست. مردیکه امروز میزند، مردی نیست که قبلن هم با دوست دخترش، پارتنرش یا همسرش همیشه برابر رفتار کردهاست، در تمام تصمیمات او را شریک کرده است، موقع عصبانیت فحش نداده، دست بلند نکرده، تهدید نکردهاست. مرد محترمی بودهاست. این آدم محترم جنگ بشود یا پاندمی همانی میماند که هست. مردانیکه امروز میزنند، همانهایی هستند که فقط آخر هفتهها میزدند. الان هر روز میزنند، فحش میدهند، بشقاب و صندلی پرتاب میکنند، چون قبلن کار میکردند. سرشان گرم بود. خوشحال و راضی بودند. کار کردن یک عنصر هویتی در بسیاری از مردان است. علت اصلی از خودبیگانگی آنها. چون تعریف جامعه از مرد یک عنصر کارکن است. ماقبل سرمایهداری شکار میرفت، الان کار میکند. این آدم را در شرایط بحران از سازمان کار بیرون میکشند، قاطی میکند. نمیداند چه بکند. چون شیشه پاک کردن و ظرف شستن را هم که کار نمیداند.
کرونا ثابت کرد که ستم بر زنان باید در هر نوع پاندمی پلنی به عنوان یک وجه مهم به حساب بیاید. خانههای زنان را با تست کردن تازه واردین باید باز میگذاشتند به جای اینکه ببندند. در کنار بالابردن ظرفیت آی.سی.یو بیمارستانها، باید هتلهای شهرها را به خانههای زنان فعلی به عنوان اماکن اضطراری اضافه میکردند. از ایران حرف نمیزنیم که هشتمان در همان ایستگاه اول گرونه است. همین که طب اسلامی راه نیفتاده به جای پنبه و روغن بنفشه بگوید، اگر زنها را کتک بزنید کرونا نمیگیرید، جای شکرش باقیست!
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش میدید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگیاش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...
بیشتر بخوانید