کریستال بیات
ما نمیتوانیم مستقیم با طالبان مذاکره کنیم، به نمایندگی از ما کسانی در میز مذاکره با طالبان مینشینند. گفتوگو صورت میپذیرد. روی موارد مختلف بحث میکنند. از نوعیت نظام سیاسی شروع میکنند. نظام سیاسی کشور ما جمهوری است، چنانچه در قانون اساسی هم مطرح و تسجیل شده است. مردم افغانستان چند دوره انتخابات را با همین نظام پیش رفتهاند. به طالبان گفته شود که نظام جمهوریت مشکل ندارد، مشکل اساسی در تطبیق قوانین در افغانستان بوده است. مجریان قانون نتوانستهاند به درستی حاکمیت قانون را اجرایی کنند. هر نسخهای که طالبان برای نوعیت نظام دارند نباید پذیرفته شود. نوع نظام به نام ” امارت اسلامی” در پنج سال حاکمیت آنان بر بیشتر از ۹۰ درصد خاک این کشور ناکام بوده است. بنابراین در باره نوع نظام با نظام جمهوریت توافق کنند. بخش عمده و مهم موضوعاتی که روی آنان بحث صورت خواهند گرفت “زنان” است. مساله زنان در عرصهها و حوزههای گوناگون(از مکتب شروع تا دانشگاه، حضور آنان در جامعه، طرز پوشش زنان، کار زنان در ادارات دولتی و غیر دولتی و سایر حقوق زنان) باید به جد مطرح شود. از کسانی که به نمایندهگی از زنان با طالبان مذاکره میکنند؛ میخواهیم که به طالبان بگویند دختران و زنان که هژده سال اخیر بزرگ شده و رشد کردهاند، زنان حاکمیت رژیم طالبانی نیستند. اینها از حقوقشان آگاهی دارند. آزادیهای فردی و اجتماعی را میدانند، از اسلام و زنان در اسلام میفهمند؛ شما نمیتوانید آنان را به ۲۰ سال عقب برگردانید، یک چنین چیزی غیرممکن است. آنچه زنان در افغانستان امروز انجام میدهند یک انقلاب اجتماعی است. مادران جوان مثل نسلهای قبل نیستند که اطاعت محض را برای دختر ارزش بدانند، آنها دخترانشان را به مطالبهگری حقوق زنان تشویق میکنند. زنان واژههای مثل عادی شدن خبر خودسوزی، خشونت، انکار و نادیده انگاری، مثل خو کردن به فقر، مثل تندادن به ظلم، مثل به حاشیه رانده شدن پاکدستی و شرف، مثل سرزنش شدن به خاطر «وفاداری به وطن» و … تن نمیدهند. زنان این عصربرای افغانستان فراتر از حوزهی جنسیتی طرح و برنامه دارند.
به طالبان ویدیوها و عکسهای زنانی که به رغم مخالفت رهبران مذهبی به خیابانها آمده و تظاهرات کردهاند، نشان داده شود. از قشنگی مبارزات و اعتراضات زنان در تظاهراتها و جنشهای که در چند سال اخیر برای مطالباتی گوناگون صورت گرفته است سخن گفته شود. تمام مطالبات آنها هم فقط خواستههای سیاسی و اقتصادی نبوده است، آنها دنبال اهداف جنسیتی بودهاند و مردان را در اعتراضات کلان با مطالبات مدنی نیز همراهی کردهاند. از طالبان خواسته شود که ناگزیرند تغییرات و تحولاتی که در حوزههای گوناگون از جمله زنان بوجود آمده است را قبول کنند. از آنان خواسته شود که فکر و ذهن خودشان را با افغانستان امروز عیار کنند. از آمار و ارقام دخترانی که در کشورهای مختلف جهان بورسیه شدهاند و میشوند برای آنان گفته شود. تغییرات رسانهای و آزادی بیان، حقوق بشر و مشارکت زنان در اقتصاد و سیاست را خودشان هم میبینند چون به اطلاعات دسترسی دارند و قدرت زنان در شوراهای ولایتی و مجلس نمایندگان را میفهمند اما یکبار دیگر تاکید شود که زنان افغانستان قربانی فراوان پرداختهاند، با سهمی که تاکنون برای آنان مدنظر گرفته شده است و موجود است، قناعت ندارند. آنان خواستار مشارکت معنیدار و قوی در سطوح مختلف تصمیمگیری استند. خیلی حرفها به طالبان گفته شود؛ حتا اگر آنان نخواهند. از درد و رنج، فقر، بیچارگی و دربدری سخن گفته شود. دره زدن و شلاق زدن طالبان را برای ایشان یادآوری کنند و بگویند که دیگر زن افغانستان حاضر نیست که تن به شلاق خوردن دهند و شما در شیوهای برخورد تان با زنان تجدید نظر کنید. محکمههای صحرایی و شکنجههای که به زنان روا داشته شده است را به رخ شان بکشند. فصل دوم قانون اساسی خط سرخ تمام مردم افغانستان است و از آن نگذرند.
در پایان از منشوری که رسانهای شد برای شان یادآوری شود، بدون تردید آنها هم رد میکنند و طرح بدیل منشور شان را بخوانند. هر جای که در مغایرت با فصل دوم قانون اساسی بود و هر موردی که دستاوردهای هژده سال اخیر را از بین میبرد و هر چیزی که ارزشها را نادیده میگرفت قبول نکنند. برای طالبان گفته شود، مواردی که در منشور آمده است، برای مان قابل تحمل و پذیرفتی نیست. به طور مثال؛ این موارد یکم: در منشور طالبان اصلاح “امارت اسلامی” برای نظام سیاسی نامبرده شده است. دوم: در اين منشور آمده است: امارت اسلامى افغانستان روابط خوب کارى را با تمام کشورهاى همسايه خواهان است، به ويژه با کسانى که از ملت افغانستان در خلال اين جهاد حمايت کردهاند. سه: بر اساس اين قانون زنان نيز مىتوانند به تحصيل آموزش بپردازند اما تنها در محدوده شريعت. اين قانون تاکيد دارد که دولت حجاب را بر اساس شريعت به طور کامل به اجرا در مىآورد و اين بدان معنى است که زنان بايد به طور کامل خودشان را بپوشانند. چهار: در بخشی دیگر از این منشور از ” شورای حل و عقد” یاد شده است.
پدرم مرا در بدل 300 هزار افغانی به یک معتاد مواد مخدر فروخت
گزارش از تمنا غفور فتانه هنگامی که تنها 16 سال سن داشت، عکس شخصی را در مقابل خودش میدید که به گفته دیگران قرار بود همسر زندگیاش شود. وی در آن سن درک واضحی از ازدواج و زندگی...
بیشتر بخوانید