یک و نیم دهه است مردم افغانستان در انتظار صلحاند، صلح که هنوز محقق نشده است. اخیرن صلح به گفتوگوهای داغ سیاسی مبدل شده است. با جدی شدن بحث صلح میان دولت و گروه طالبان، مسألهی حقوق و آزادیهای زنان نیز به تیتر درشت رسانهها بدل شد. ارچند در اوایل تلاشها برای آغاز گفتوگوهای سیاسی و کشاندن طالبان از سنگر جنگ به میز مذاکرات، بحث «سرنوشت زنان افغانستان، پس از صلح» مهم جلوه نمیکرد. اما از آنجاکه نسل جدید زنان افغانستان دیگر تسلیم شلاق طالبانی نیستند، پا پیش کشیدند تا روشن شود که اگر طالبان صلح میکنند، فردای توافق صلح با زنان چگونه رفتار خواهند کرد؟ مهمتر از همه اینکه در برگهی توافقنامه سیاسی میان دولت افغانستان و گروه طالبان ارزشها و دستآوردهای دو دههی اخیر زنان قربانی نخواهد شد!
آنچه در ظاهر قضایا جریان دارد این است که حداقل طی پنج سال اخیر صدها برنامه در سراسر کشور برای دفاع از حقوق و آزادیهای زنان در کشور دایر شده است. سال گذشته نشست بزرگ مشورتی زنان در بارهی صلح در کابل دایر شد تا خطوط قرمز زنان در پروسه صلح را مشخص کند. در واقع تلاشهای زنان برای مقابله با تفکر زنستیزانهی طالبان و حمایت از ارزشهای حقوق بشری و دموکراتیک، چشمگیر بوده است. با آنکه در سیاست کلی و بسیاری از تصمیمگیریهای کلان ملی افغانستان، زنان سهیم نیستند، اما در روند صلح حضور شان پذیرفته شده است. مهم نیست که درصدی زنان در تشکیل هیأت مذاکره کننده چند است؛ مهم این است که بحث حقوق و آزادیهای زنان منحیث یک خط قرمز در پروسه صلح مطرح شد. ناگفته نباید گذاشت که دولت و مردم افغانستان با گروهی میخواهند صلح کنند و هیأتی به شمول زنان افغانستان با آنان مذاکره خواهند کرد که در تشکیل خود هیچ زنی ندارد و تا حد ممکن به خواستهای زنان نیز خواهند تاخت.
جنگ و صلح افغانستان همچون دو روی یک سکه، تیتر درشت همهروزهی رسانههای ملی و بینالمللی است. حضور زنان نیز در هردو روی این سکه به شدت از سوی مردم و رسانهها پیگیری میشود و خود زنان نیز در تلاش بهبود جایگاه شان در هردو جهت استند. امروز دختران افغانستان در خط نخست نبرد و قوتهای خاص عملیاتی ارتش حضور دارند. زنان در پروسهی صلح نیز از شورای عالی مصالحه تا هیأت مذاکره کننده صلح، حضور دارند. این وضعیت نشانگر نقش انکارناپذیر زنان در شکلدهی افغانستان نوین است. زنان در بازسازی افغانستان فعلی که از میان خاکستر جنگ دارد به سوی صلح میخزد نیز نقش بارزی ایفا میکنند و در افغانستان نوین پس از توافق احتمالی صلح سیاسی میان دولت و طالبان نیز بازیگر کلیدی میدان خواهند بود. اینکه تاثیرگذاری حضور زنان در کرسیهای سیاسی و میزان صلاحیت اجرایی شان به چه میزان است، بحث جداییست، اما نفس حرکت زنان از حاشیه به متن باعث شده که بتوانند از خواستها، ارزشها، دستآوردها، حقوق و آزادیهای شان تا حدی دفاع کنند.
همانگونه که حضور زنان در ساختار دولت و عرصههای اجتماعی انکارناپذیر و پذیرفته شده است، در پروسهی صلح نیز طالبان با زنان طرفاند. دلیل اینکه بحث حضور زنان در پروسهی صلح مهم شمرده میشود این است که زنان نمایندهی نسل جدید افغانستاناند؛ زنان نمایندهی نسل قلماند و بر ضد تفنگهایی برخاستهاند که افغانستان را به تباهی و نزاع امروزی کشانیده است.
در واقع تقابل زنان با طالبان در پروسهی صلح، رویارویی قلم با تفنگ است؛ یعنی تقابل دو تفکر متضاد. زنان نمایندهی نسل جدید دموکراسیخواه و برابریطلب استند. زنان برای تحقق عدالت و حمایت از قربانیان جنگ میکوشند تا ارزشهای حقوق بشری و دستآوردهای دموکراتیک حفظ شود. از همین رو زنانی که در چارچوب هیأت مذاکره کننده از جانب دولت و مردم افغانستان با گروه طالبان گفتوگو میکنند مسؤولیت بزرگ و تاریخی دارند. نه تنها زنان، بلکه تمامی اعضای این هیأت باید از ارزشها و دستآوردهای افغانستان نوین به ویژه از حقوق و آزادیهای زنان دفاع کنند.در این پروسه، دولت و مردم افغانستان با گروهی طرف استند که نه تنها هیچ زنی در ساختار سیاسی، نظامی و قدرت شان ندارند، بلکه یکی از بهانههای آشوبگری و جنایات شان «حجاب زنان» است. حالا زنان در برابر گروه طالبان باید چنان مبارزه کنند که اگر این گروه از طریق یک توافق سیاسی سهامدار قدرت و حکومت شوند، تهدیدی علیه شان نباشند و توانایی وضع محدودیت مجدد مثل دورهی سیاه امارت پنج ساله شان را نداشته باشند. پروسهی صلح افغانستان در واقع نبرد گرم سیاسی میان قلم و تفنگ است. زنان در این مجادله از نسل دانایی نمایندگی میکنند تا بر منطق ستم و کشتار و خشونت طالبان غلبه کنند.