نیمرخ
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
EN
نیمرخ

نیمه‌ی تاریک من

  • نیمرخ
  • 7 اسد 1399
نیمه تاریک من
تمنا فرحت


تمنا ایثار


در من (یا هم در هر زن دیگرِ چون من) نیمه‌ی تاریکی‌ست؛ سیاه، بکر، ناشناخته، کشف‌نشده، گم‌نام و نامرِیی. این نیمه، بازتابی‌ست از«وجودِ بی‌وجودی»، بازتابی‌ست از«بودن» در«نهایتِ نبودن»، بازتابی‌ست از زنده‌ای نهفته. این نیمه، نیمه‌ی راستین من است که جوهر و سرشت مرا در خود می‌پروراند. نیمه‌ی تاریک من؛ دنیایِ مقابل نیمه‌ی روشنم است. نیمه‌ی روشنِ عاریتی و دروغین در من، نیمه‌ی روشنِ ملال‌انگیز و چندش‌آوری که دست‌ساخته‌ی مردم، جامعه، سنت و باورهاست، نیمه‌ی که زنده‌بودن بلد است ولی زنده‌گی‌کردن نه!

نیمه‌ی روشن را در من، هم‌چون قلمه‌ی ‌که از جنس و نوع دیگر، در درختِ از جنس و نوع دیگر پیوند کنند؛ تا محصول دل‌خواه به‌دست آید، پیوند کرده‌اند. تا اصلم را درمن بخشکند. ولی در نیمه‌ی تاریکم اصلِ جوهری من مثل جوشیدنِ موج در دریا و مثلِ بالیدنِ جوانه در تخمه زنده و جاری‌ست. و این جوهر زنی‌ست شجاع، با زنانگی بلند، خواسته‌های بلند، توانایی‌های بلند که حاضر است زنانه‌وار خودِ خودش را با حنجره‌ی سرکشش از فرش تا عرش فریاد زند.

در حقیقت این دو نیمه‌‌ی عجیب و پارادوکسی‌ست از دو موجود در یک سرشت و صورت؛ نیمه‌ی روشن؛ خواستنی‌ترین، دوست‌داشتنی‌ترین، اخلاقی‌ترین‌، دین‌دارترین، سنگین‌ترین، بنده‌ترین، مقدس‌ترین، مطیع‌ترین و کاراترین عروسک در جوهر انسان به‌نام زن از عینکِ جامعه، سنت و مردم است. ولی در مقابل، نیمه‌ی تاریک؛ جسورترین، نترس‌ترین، رهاترین، مستقل‌ترین، تواناترین، قوی‌ترین و پراراده‌ترین انسان در جوهر انسان به‌نام زن از عینک «زنِ که به شناخت خود رسیده و اصلش را دریافته»‌، است.

اما دریغا! دراین سرزمین مرا هر لحظه به نیمه‌ی روشنم تبعید می‌کنند، تا این‌گونه به شناخت خود نرسم و بمانم جنس دوم، جنس دیگر، ضعیفه، سیاه‌سر، ناقص‌العقل، فرمان‌بردار، مادر فرزندان، عیال و… این برای من-منِ که هزاران زنِ دردمند، خشونت‌دیده، کتک‌خورده، سیه‌روز، سرکوب‌شده، له‌شده، بدبخت‌‌شده در وجودم می‌زیند و چنان مرثیه‌ها و فریادهای بی‌زاری سرمی‌دهند که گلویم برای این ضجه‌ها و رگانم از فرطِ جوش خون تنگ می‌شود، خیلی چندش‌آور و حزن‌آلود است.

ای داد! هر ازچندگاهی در گفت‌وگوهای «من با من» می‌پرسم: کیستم؟ چیستم؟ نامم چیست؟ چه شناختی دارم؟ با این پوسته‌ی بیگانه و جدا از خودم که رویم کشیده‌اند، چه‌سان می‌توانم نقش «خود‌بودن» را بازی کنم؟ چه‌گونه توانسته‌اند و چه‌گونه پذیرفته‌ام که مرا محکوم به زیستنِ چنین هویت «تهی از من» کنند؟ با کدام وجدان توانسته‌اند این «منِ» دروغین مرا به جهانیان به معرفی گیرند؟

آره! حتم دارم، اندیشیده‌اند که این راه را پایانی نیست و این سرنوشتم را تغییری. تصور کرده‌اند که هیچ‌گاهی نیمه‌ی تاریکم، تلنگرم نخواهد زد و به اصلِ خودم دست نخواهم یافت. من اما، آبستن فریاد رهایی از این بند استم و باور دارم با این فریادها حنجره‌ام بیغوله‌های تردیدِ ایستادگی و آزادگی مرا در ذهن و درون همه ویران خواهد کرد. آوازِ خواهد شد برای جزیره‌ی متروک‌ِ  وجودِ زنان که اشباع است از تهاجم سکوت مرگبار و بی‌زبانی و اثبات خواهد کرد؛ «این که شما می‌نگرید من نیستم، نیستم!»

و با سرود آزادگی و حق‌طلبی خویش همه بندها، زنجیرها و سدها را از هم خواهد درید؛ با گلوی پربغض، دلِ صدپاره، تن زخمی، روح افسرده این سرود را تکرار خواهد کرد، تکرار خواهد کرد تا هر جان، وجدان، گوش و چشم خفته را در هر کرانه‌ی بیدار کند و بگوید که:

این اصلِ من است! ‌

این منم!

همچنان بخوانید

خیاطی زنان در خانه

طالبان از خیاطی زنان در خانه هم مالیه می‌گیرند

7 حمل 1402
تداوم سرکوب

تداوم سرکوب؛ جنگجویان طالبان چهار زن معترض را گرفتار کردند

6 حمل 1402

این اصلِ جوهر یک زن است!

زنِ‌ که انسان است و رسالت‌مند. زنِ‌که قوی‌ست و مهربان. زنِ‌ که تواناست، ولی دردمند و ناتوانش کرده‌اند. زنِ ‌که از عشق، آرامش، صلح، هم‌دلی و هم‌پذیری می‌سراید. زنِ‌ که ایستاده است، ولی زخمش زده‌اند. زنِ‌ که آزاد است، ولی در بندش کرده‌اند. زنِ‌ که شجاع است، ولی به زنجیرش کشیده‌اند. زنِ‌که اگر توان داشت جایِ گلوله‌ها، گُل می‌کاشت. زنِ‌ که زن است، نه مومِ لای انگشتان یک مرد. زنِ‌ که انسان و ارزش‌‌مند است، نه کنیز و زیردست.  زنِ که خود زاینده‌ی وجود و عقل است، نه ناقص‌العقل‌. زنِ که صدایش حق می‌طلبد، نه اشکش. زنِ که خود صاحب حق، ارداه، زندگی، تن، شخصیت‌‌ و آزادی‌اش است، نه مرد و جامعه و در نهایت، زنِ که زن است، فقط خودش!

موضوعات مرتبط
دیدگاه شما چیست؟

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

به دیگران بفرستید
Share on facebook
فیسبوک
Share on twitter
توییتر
Share on telegram
تلگرام
Share on whatsapp
واتساپ
پرخواننده‌ترین‌ها
ازدواج اجباری در بدل قرض پدر
گزارش

پدرم مرا در بدل قرضش به شوهر داد

25 حوت 1401

پدرم بی‌کار بود، مدت‌ها می‌شد که کار نمی‌کرد و درآمدی نداشت. نه نفر در خانه نان‌خور بودیم و فقط پدرم نان‌آور بود. ما چهار خواهر و چهار برادر بودیم که با پدر و مادرم یک‌جا ده نفر...

بیشتر بخوانید
تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد
هزار و یک شب

تقلای زندگی؛ زنی که کار کرد و آسوده نشد

6 حمل 1402

یاسمن ۳۵ ساله است. زن قد کوتاه و لاغر اندام، با چشمان بادامی و رنگ گندمی که از فرط کار و فشار زندگی در دیار غربت دور چشمانش چین و چروک برداشته و قدش خمیده است.

بیشتر بخوانید
 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد
هزار و یک شب

 خاله‌ام از ساده‌لوحی‌ من سواستفاده کرد

27 حوت 1401

خاله‌ی صدیقه زمانی‌که متوجه شد میان صدیقه و شریف تفاوت‌های فکری وجود دارد و شریف اندکی از صدیقه ناراضی است، از این فرصت استفاده‌ کرد تا آن‌ها را از هم دور بسازد و این پیوند...

بیشتر بخوانید
نامادری
هزار و یک شب

نامادری

2 حوت 1401

مادرم که فوت شد، پدرم ازدواج مجدد کرد. زندگی ما از این رو به آن رو شد. نامادری‌ام تا که اولاد‌دار نشده بود با ما خوب رویه می‌کرد. اولاددار که شد رویه‌اش تغییر کرد.

بیشتر بخوانید
عید زنان
هزار و یک شب

مردان عید دارند و زنان پاک‌کاری

5 حمل 1402

روز اول نوروز است. لباس و شال آبی‌رنگ و خامک‌دوزی را پوشیده‌ برای مبارک‌گویی سال نو راهی خانه‌ی اقوام و دوستانم شده‌ام. از دروازه که خارج می‌شوم، وارد جاده‌ی عمومی می‌شوم. نرم نرم باران می‌بارد. 

بیشتر بخوانید
Nimrokh Logo
بستر گفتمان زنانه

نیمرخ رسانه‌‌ی آزاد است که با نگاه ویژه به تحلیل بررسی و بازنمایی مسایل زنان می‌پردازد. نیمرخ صدای اعتراض و پرسش زنان است.

  • درباره نیمرخ
  • تماس با ما
  • شرایط همکاری
Facebook Twitter Youtube Instagram Telegram Whatsapp
نسخه پی دی اف

بایگانی

نمایش
دانلود
بایگانی

2022 نیمرخ – بازنشر مطالب نیمرخ فقط با ذکر کامل منبع مجاز است.

هیچ نتیجه‌ای یافت نشد
نمایش همه‌ی نتایج
  • گزارش
  • هزار و یک‌ شب
  • گفت‌وگو
  • مقالات
  • ترجمه
  • پادکست
EN

-
00:00
00:00

لیست پخش

Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00